مکي و 40 آيه است.
آيهی 5-1:
عَمَّ يَتَسَاءلُونَ (1)
«(کافران) دربارة چه چیز از یکدیگر میپرسند؟».
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ (2)
«(آری) از خبری بزرگ (میپرسند)».
الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ (3)
«(خبری) که آنان در آن اختلاف دارند».
كَلَّا سَيَعْلَمُونَ (4)
«نه! خواهند دانست».
ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ (5)
«باز هم (میگویم) نه! خواهند دانست».
« عَمَّ يَتَسَاءلُونَ» کساني که آيات خدا را تکذيب مي کنند از چه چيزي مي ترسند؟ سپس آنچه را که از آن مي پرسند بيان کرد و فرمود:« عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ» از خبري بزرگ مي پرسند که ستيز و اختلافشان در آن طولاني شده و آن را تکذيب کرده و بعيد مي دانند.
و آن خبري است که شک و ترديد را نمي پذيرد ولي تکذيب کنندگان به لقاي پروردگارشان ايمان نمي آورند گرچه هر نشانه اي برايشان بيايد تا آن که عذاب دردناک را مي بينند.
بنابراين فرمود:« كَلَّا سَيَعْلَمُونَ؛ ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ» وقتي عذاب بر آن ها نازل شود آنچه را که تکذيب مي کنند خواهند دانست، ان گاه که به سوي آتش دوزخ سوق داده مي شوند و به آن ها گفته مي شود:« هَذِهِ النَّارُ التَّي کُنتُم بِهَا تُکَذِبُونَ» اين دوزخي است که آن را تکذيب مي کرديد. سپس خداوند متعال نعمت ها و دلايلي را بر صحت پيام پيامبران بيان کرد و فرمود:
آيهی 16-6:
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَاداً (6)
«آیا زمین را بستری نگرداندهایم».
وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً (7)
«و آیا کوهها را میخهائی ننمودهایم؟».
وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجاً (8)
«و شما را به صورت جفتهای (نر و ماده) آفریدهایم».
وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتاً (9)
«و خوابتان را مایة آرامش قرار دادهایم».
وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاساً (10)
«و شب را پوششی ساختهایم».
وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشاً (11)
«و روز را وقت کسب معاش گرداندهایم».
وَجَعَلْنَا سِرَاجاً وَهَّاجاً (13)
«و (خورشید) را چراغی درخشان ساختهایم».
وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجاً (14)
«و از ابرها آبی فروریزان فرستادهایم».
لِنُخْرِجَ بِهِ حَبّاً وَنَبَاتاً (15)
«تا به وسیله آن دانه و گیاه را برآوریم».
وَجَنَّاتٍ أَلْفَافاً (16)
«و نیز باغهایی (با درختان) انبوه».
آيا نعمت هاي بزرگي به شما نداده ايم و زمين را برايتان بستري نگردانده ايم و آن را براي منافعتان از قبيل شخم زدن و بناي مسکن و راه ها آماده ننموده ايم؟!
« وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا» و کوه را ميخ هائي کرده ايم که زمين را نگاه مي دارند تا زمين تکان نخورد.
« وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا» و شما را مرد و زن آفريده ايم تا هريک در آغوش ديگري آرام بگيرد و مودّت و مهرباني پديد آيد و از آن دو فرزند به دنيا آيد. در اين جا به لذت نکاح و ازدواج اشاره شده است.
« وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا» و خوابتان را مايه آرامش و راحتي و پايان کارهايتان قرار داده ايم که اگر در شب هم کار مي کرديد به بدن شما زيان مي رسيد. پس خداوند شب و خواب را قرار داده است که مردم را فرا مي گيرند تا حرکت هاي زيان آورشان سکون پيدا کند و به استراحتي که مفيد است، برسند.
« وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا» و بر بالاي سرتان هفت آسمان که در نهايت قوّت و صلابت و سختي است آفريده ايم. خداوند با قدرت خويش اين آسمان ها را نگاه داشته و آن ها را سقفي براي زمين کرده است و آسمان براي اهل زمين فوايد عديده اي دارد.
بنابراين از منافع آسمان يکي خورشيد است که آن را بيان کرد و فرمود:« وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا» با استعمال واژه چراغ به نعمت نور و روشنايي خورشيد اشاره کرد که براي مردم بسيار ضروري است. و با استعمال واژه « وهّاج» به گرماي خورشيد اشاره نمود که به وسيله آن ميوه ها مي رسند و منافعي ديگر دارد.
« وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا» تا به وسيله آن ابر دانه و حبوبات را از قبيل گندم و جو و ذرت و برنج و ديگر دانه هاي که انسان ها مي خورند برويانيم. نيز به وسيله آن گياهان را برآوريم و اين همه گياهان را شامل مي شود. گياهاني که خداوند آن ها را روزي چهارپايانشان کرده است.
« وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا» و نيز باغ هايي انبوه رويانده ايم که در آن انواع ميوه هاي لذيذ است. پس خداوندي که اين نعمت هاي بزرگ و بي شمار را که اندازه و ارزش آن وصف ناپذير مي باشد عطا کرده است چگونه به او کفر مي ورزيد و آن چه را که به شما خبر داده تکذيب مي کنيد، و زنده شدن پس از مرگ و رستاخيز را دروغ مي انگاريد؟! و چگونه از نعمت هاي پروردگارتان براي نافرماني او استفاده مي کنيد و نعمت هاي خدا را انکار مي نماييد؟!
آيهی 30-17:
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتاً (17)
«بیگمان روز داوری به هنگامی معیّن است».
يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً (18)
«روزیکه در صور دمیده میشود و شما آنگاه گروه گروه میآئید».
وَفُتِحَتِ السَّمَاء فَكَانَتْ أَبْوَاباً (19)
«و آسمان شکافته میشود و دروازه دروازه میگردد».
وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَاباً (20)
«و کوهها روان و چون سراب میشوند».
إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَاداً (21)
«بیگمان دوزخ چشم به راه است».
لِلْطَّاغِينَ مَآباً (22)
«بازگشتگاه سرکشان است».
لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَاباً (23)
«در آنجا مدّت زمان طولانی ماندگارند».
لَّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْداً وَلَا شَرَاباً (24)
«در آنجا نه (هوای) خنکی میچشند و نه نوشیدنی گوارائی مینوشند».
إِلَّا حَمِيماً وَغَسَّاقاً (25)
«مگر آب جوش و خوانابهای».
جَزَاء وِفَاقاً (26)
«این کیفری است مناسب و موافق (حال و وضعیت آنها)».
إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَاباً (27)
«بیگمان آنان امید حساب را نداشتند».
وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّاباً (28)
«و آیات ما را به کلّی دروغ انگاشتند».
وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَاباً (29)
«و همه چیز را با نوشتن حفظ کردیم».
فَذُوقُوا فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَاباً (30)
«پس (طعم تلخ عذاب را) بچشید که در حق شما جز عذاب نخواهیم افزود».
خداوند آنچه را که در روز قيامت رخ مي دهد بيان کرد؛ قيامتي که تکذيب کنندگان از آن مي پرسند و مخالفان ستيزه جو آن را انکار مي کنند. و فرمود که آن روزي بزرگ است و آن را خداوند ميعادي براي خلق قرار داده است:« ينفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا» در صور دميده مي شود و آن گاه شما دسته دسته و گروه گروه مي آئيد و در آن انواع زلزله و آشفتگي ها پيش مي آيد که کودک را پير مي کند و دل ها را به تکان مي اندازد، و کوه ها به حرکت در مي آيند تا به صورت غباري پراکنده در مي آيند و آسمان پاره مي گردد و چند دروازه در آن پديد مي آيد و خداوند ميان خلائق با حکم عادلانه اش داوري مي نمايد و آتش جهنم را که براي سرکشان آماده کرده و جايگاه آنان قرار داده است افروخته مي شود و آن ها تا مدّت زماني طولاني در آن ماندگار خواهند بود.
« أَحْقَابًا» احقاب جمع حقب است و حقب آن گونه که بسياري از مفّسران گفته اند: هشتاد سال يک حقب است.
وقتي وارد دوزخ مي گردند:« لَّا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا» در آن جا نه هواي خنکي مي چشند و نه نوشيدني گوارائي مي نوشند. يعني نه چيزي مي يابند که تن و بدنشان را خنک کند و نه نوشيدني مي يابند که تشنگي آن ها را رفع نمايد.
« إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا» آنچه مي يابند و مي نوشند فقط آب جوش و داغي است که چهره هايشان را بريان و روده هايشان را پاره پاره مي نمايد. و چيزي ديگر که مي نوشند خونابه و زردآبه است که از بدن دوزخيان بيرون مي آيد و بسيار بدبو و بدمزه است.
آن ها سزاوار اين عقوبت هاي خطرناک و زشت گرديده اند چون اين عقوبت ها در برابر کارهايي که مي کرده اند سزاي مناسب آن هاست و خداوند بر آن ها ستم نکرده بلکه خودشان بر خويشتن ستم نموده اند.
بنابراين اعمالشان را که به سبب آن سزاوار اين سزا گشته اند، ذکر نمود و فرمود:« إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَابًا» آنان به زنده شدن پس از مرگ و به اين که خداوند مردم را بر کارهاي نيک و بد جزا و سزا خواهد داد،ايمان نداشتند. بنابراين براي آخرت خود عمل نکردند.
« وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّابًا» و آيات ما را به صورت صريح و روشن تکذيب کردند؛ معجزات نزد آن ها آمد اما آنان با آن مخالفت ورزيدند. « وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا» و هر چيز کم و يا زياد و نيک و بدي را در لوح محفوظ ثبت و ضبط نموده ايم. پس گناهکاران گمان نبرند که ما آن ها را در برابر گناهاني عذاب داده ايم که مرتکب آن نشده اند، و گمان نبرند که چيزي از اعمالشان ضايع مي گردد و يا به اندازه ذرّه اي فراموش مي شود. همان طور که خداوند متعال مي فرمايد:« وَوٌضِعَ الکِتَبُ فَتَرَي المُجرِمينَ مُشفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيقُولُونَ يوَيلَتَنَا مَالِ هَذَا الکِتَبِ لَا يغَادِرُ صَغيرَةَ وَلَاَ کَبيرَةَ إِلَّا أَحصَها وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً وَلَا يظلِمُ رَبُّکَ أَحَدَا» و نامه اعمال گذارده مي شود آن گاه بزهکاران را مي بيني که از آنچه در آن است هراس دارند و مي گويند:« واي بر ما! اين چه کتابي است که هيچ گناه کوچک و بزرگي را نگذاشته مگر آن را برشمرده است؟!» و هر آنچه را که کرده اند حاضر مي يابند و پروردگارت بر هيچ کسي ستم نمي کند.
« فَذُوقُوا» اي تکذيب کنندگان! بچشيد اين عذاب دردناک و رسوايي هميشگي را« فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا» که در حق شما جز عذاب نخواهيم افزود. پس هر وقت و هر لحظه عذابشان بيشتر مي گردد و اين آيه سخت ترين آيه در بيان شدت عذاب اهل دوزخ است . خداوند ما را از دوزخ در امان دارد.
آيهی 36-31:
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً (31)
«بیگمان پرهیزگاران کامیابی (بزرگی) دارند».
حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً (32)
«باغها و درختان انگور (بهرة ایشان میگردد».
وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً (33)
«و دختران نوجوان نارپستان هم سن و سال».
وَكَأْساً دِهَاقاً (34)
«و جام پر از شراب».
لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا كِذَّاباً (35)
«آنها در آنجا نه سخن بیهودهای میشنوند و نه تکذیبی (میشنوند)».
جَزَاء مِّن رَّبِّكَ عَطَاء حِسَاباً (36)
«این پاداشی از سوی پروردگارت (است) پاداش و بخششی از روی حساب».
وقتي حالت گناهکاران را بيان کرد، سرانجام پرهيزگاران را نيز ذکر نمود و فرمود:« إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا» بي گمان کساني که با انجام عبادت الهي و دوري از نافرماني اش از خشم و ناخشنودي خداوند دوري و پرهيز کرده اند، رستگاري و موفقيت و نجات از جهنم بهره ايشان است.
« حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا» باغ هايي که انواع درختان و انواع ميوه ها و انواع انگورها را در بردارند. در ميان اين باغ ها رودها روان است . انگور را به طور خاص بيان کرد چون مهم است و در اين باغ ها به کثرت وجود دارد.
آن ها در بهشت آن گونه که دل مي خواهد همسراني دارند، « وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا» دختران نوجوان نارپستان هم سن و سال. معمولا افراد هم سن و سال يکديگر را دوست مي دارند و از هم لذّت مي برند. و سنّي که آن ها در آن هستند سي و سه سالگي است که بهترين سن جواني است.
« وَكَأْسًا دِهَاقًا» و جامي پر از شراب که مايه لّذت نوشندگان است. « لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا» يعني آن ها در بهشت سخن بيهوده و بي فايده اي نمي شنوند. « وَلَا كِذَّابًا» و نه گناهي مي شنوند. همانطور که خداوند متعال مي فرمايد:« لَا يسمَعُونَ فِيهَا لَغَوَا وَلَا تَأثيماً؛ إِلَّا قِيلا سَلَمَاَ سَلَمَاَ» آن چه در آن جا سخن بيهوده و گناهي نمي شنوند. آنچه مي شنوند واژه زيباي سلام است.
و خداوند اين پاداش بزرگ را از سر فضل و احسان خودش به آنها عطا کرده است. « جَزَاء مِّن رَّبِّكَ عَطَاء حِسَابًا» به سبب اعمالي که خداوند توفيق انجامش را به آن ها داده و آن را سببي براي رسيدن به نعمت هاي الهي قرار داده است اين پاداش بزرگ را دريافته اند.
آيهی 40-37:
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَاباً (37)
«پروردگار مهربان آسمانها و زمین و همة چیزهائی که درمیان آنها قرار دارد. از (عظمت) او نمیتوانند سخنی بگویند».
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفّاً لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَاباً (38)
«روزی که جبرئیل و (دیگر) فرشتگان به صف میایستند، سخن نمیگویند، مگر کسیکه خداوند به او اجازه دهد و او نیز سخن راست و درست بگوید».
ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآباً (39)
«آن روز واقعیت دارد و حق است، پس هرکس بخواهد میتواند عمل درستی انجام دهد که در روز قیامت بهسوی او بازمیگردد».
إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنتُ تُرَاباً (40)
«بهراستی ما شما را از عذابی نزدیک بیم دادیم روزیکه انسان آنچه را با دستان خویش پیش فرستاده است میبیند و کافر میگوید: کاش من خاک میبودم!».
کسي که اين نعمت ها را به آنان بخشيده پروردگارشان است. « رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا» پروردگار آسمان ها و زمين و آنچه بين آن هاست. کسي که آسمان ها و زمين را آفريده سامان داده است، « الرحْمَنِ» خداوند مهرباني که رحمت او همه چيز را فرا گرفته و او آن ها را پرورش داده و بر آنان رحم نموده ودر حقّشان لطف کرده است تا اين نعمت ها را به دست آورند.
سپس عظمت و فرمانروايي بزرگ خداوند را در روز قيامت بيان کرد که همه مردم در آن روز ساکت هستند و سخن نمي گويند.« لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا» از عظمت خداوند نمي تواند سخني بگويد، مگر کسي که خدا به او اجازه بدهد و سخن درستي بگويد. پس هيچ کس نمي تواند سخني بگويد مگر با اين دو شرط: يکي اين که خداوند به او اجازه سخن گفتن را بدهد، دوم اين که سخن درستي بگويد. چون « ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ» آن روز حق است و باطل در آن راه ندارد و دروغ فايده اي نخواهد داشت.
« يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا» آن روزي است که جبرئيل عليه السلام که برترين فرشتگان است و ديگر فرشتگان همه به صف مي ايستند و در برابر خداوند فروتن مي باشند. « لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا» و سخن نمي گويند: مگر کسي که خداوند مهربان به او اجازه دهد و او نيز سخن راست و درست بگويد.
وقتي ترغيب نمود و بيم داد و مژده و هشدار داد و فرمود:« ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا» آن روز راستين است، پس هرکس بخواهد بازگشتگاهي نيک به سوي پروردگارش بجويد.
« إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا» به راستي ما شما را از عذابي نزديک بيم مي دهيم. چون آن عذاب نزديک است و خواهد آمد و هر آنچه که مي آيد نزديک است. « يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ» در آن روز هرکس آنچه را که براي آن روز پيش فرستاده است نظاره مي کند. يعني به چيزي نگاه مي کند که برايش اهميت دارد و به سويش پناه مي برد. پس در اين جهان بنگريد که براي جهان آخرت چه چيزي پيش مي فرستيد.
« يآَيهَا الذَّينَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلَتَنظُر نَفسُ مَّا قَدَّمَت لِغَدِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللهَ خَبِيرِ بِمَا تَعلَمُونَ» اي مومنان! از خدا پروا بداريد، و هرکس بنگرد که براي فردا چه آماده کرده است. و از خدا پروا بداريد، بي گمان خداوند به آنچه مي کنيد آگاه است . پس اگر در آن روز خير و خوبي يافت بايد خدا را ستايش کند و اگر غير از آن را يافت جز خودش کسي را ملامت نکند.
بنابراين کافران در روز قيامت از شدّت حسرت و ندامت آرزوي مرگ مي کنند. « وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنتُ تُرَابًا » و کافر مي گويد: « اي کاش من خاک مي بودم!» از خداوند مي خواهيم که ما را از کفر و همه بدي ها دور بدارد بي گمان او بخشنده بزرگوار است.
پایان تفسیر سورهی نبأ