مقدمه شيخ محمد بن
صالح العثيمين
الحَمدُللهِ رَبِّ الْعَالَـمِين وَالصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَى
نَبيِّنَا مُحَمَّدٍ وَعَلى آلِهِ وَأصحَابِهِ وَمَن تَبِعَهُم
بِإِحسَانٍ إلَى يومِ الدِّينِ.
تفسير شيخ عبدالرحمن بن ناصر السعدي:«تيسير الکريم الرحمن في تفسير
کلام الـمنان» يکي از بهترين تفسيرهاست، چون ويژگيهاي زيادي دارد که
عبارتند از:
سهولت عبارت و وضوح آن به گونهاي که فرد عالم و دانشمند و نيزفرد کم
دانش آن را ميفهمند.
از آوردن بحث طولاني که فايدهاي جز ضايع کردن وقت و پريشاني فکرِ
خواننده ندارد اجتناب شده است.
از ذکر اختلاف پرهيز شده مگر آن که اختلاف مهمي باشد که بايد بيان شود.
اين ويژگي مهم و مفيدي براي خواننده ميباشد که حواس او بر يک چيزي
متمرکز خواهد بود.
در تفسير آيات صفات راه سلف در پيش گرفته شده و بدون تحريف و بدون
مخالفت با کلا خدا آيات صفات تفسير شدهاند و اين در عقيده بسيار امر
مهمي است.
استنباط فوايد و احکام و حکمتها، و اين در بعضي از آيات آشکار است
مانند آيه وضو در سوره مائده که از آن پنجاه حکم استنباط کرده است. و
همانطور که در داستان داود و سليمان در سورهي «ص»فوايد زيادي استنباط
نموده است.
ضمن اين که قرآن را تفسير نموده، صبغهاي تربيتي نيز بدان دادهاست که
خواننده را تربيت مينمايد. همانطور که در تفسير: خُذِ الْعَفْوَ
وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ (199) [الأعراف:
199]. در سورهي «اعراف»مشخص ميگردد.
بنابراين، به هرکس که ميخواهد کتابهاي تفسير را پيش خود داشته باشد
توصيه ميکنم که کتابخانه او از اين تفسر ارزشمند خالي نباشد.
از خداوند ميخواهم که مولف و خواننده را از پاداش آن بهرهمند گرداند.
بيگمان خداوند بزرگوار و بخشنده است.
وصلى الله على نبينا محمد وعلى آله واصحابه ومن تبعهم باحسان.
محمد بن صالح العثيمين
15/ رمضان/1416 ﻫ.ق
مقدمه مولف
شکر و سپاس خداوندي را سزد که قرآن را بر بندهاش نازل کرد، قرآني که
جداکنندهي حلال از حرام، سعادتمند از شقي و بدبخت، و حق از باطل است.
و ستايش خداوندي را سزاست که در پرتو رحمت و لطف خويش قرآن را بر همهي
مردم و براي پرهيزگاران به طور خاص مايهي هدايت قرار داده، و آن را
رهنمودي گردانده است که مردم را از گمراهي کفر و گناهان و جهالت بهسوي
ايمان و تقوا و دانش بيرون ميآورد.
خداوند قرآن را شفابخش دلها از بيماريهاي شبهات و شهوات گردانده است
و به وسيله آن مدارج علم و يقين حاصل ميگردد. همچنين قرآن شفابخش
امراض و دردهاي جسماني است و خداوند خبر داده که به هيچوجه در قرآن شک
و ترديدي نيست چون قرآن را در اخبار و اوامر و نواهي خود خجسته و با
برکت نازل کرده که در آن خير و برکت و دانشفراوان و رازهاي شگفتانگيز
و مطالب والا هست. پس سرچشمه هر برکتي در دنيا و آخرت اقتدا به قرآن و
پيروي کردن از آن است و خداوند خبر داده که قرآن تصديقکننده کتابهاي
گذشته است.
و هرآنچه که قرآن به آن گواهي ميدهد حق است و هر آنچه را که رد ميکند
مردود است، چونقرآن مشتمل بر کتابهاي گذشته و افزون بر آنهاست. خداوند
متعال در مورد قرآن فرموده است: يَهْدِي بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ
رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ [المائدة: 16].«خداوند به وسيله آن کتاب
کساني را که جوياي خوشنودي او هستند به راههاي امن و امان هدايت
مينمايد». پس قرآن به سراي بهشت راهنمايي ميکند و راه رسيدن به بهشت
را بيان ميدارد و مردم را براي در پيش گرفتن راههاي بهشت تشويق
مينمايد و از راهي که انسان را به سراي رنجها ميرساند پرده برداشته
و از آن برحذر ميدارد. خداوند در مورد قرآن ميفرمايد:الَر كِتَابٌ
أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ (1)
... [هود: 1]. «اين کتابي است که آيات آن استوار و محکم گرديده، سپس از
سوي خداوند حکيم و آگاه تشريح و تبيين شده است». آيات قرآن را خداوند
در نهايت روشني و استواري قرار داده و با روشن کردن حق و باطل و گمراهي
و هدايت به صورتهاي مختلفي آن را بيان و توضيح دادهاست، چون از جانب
خداوند فرزانه آگاه نازل گرديده است و هرچه قرآن ميگويد راست و حق و
يقين است. و قرآن جز به دادگري و نيکوکاري فرمان نميدهد و جز از
زيانهاي ديني و دنيوي نهي نميکند.
و خدوند به قرآن سوگند خورده و آن را «مجيد» ناميده است و مجد يعني
گسترده بودن و بزرگ بودن اوصاف، زيرا مفاهيم قرآن گسترده و سترگ
ميباشند. و خداوند قرآن را «دو الذکر» ناميده يعني با آن علوم ا لهي و
اخلاق زيبا و کارهاي شايسته يادآوري ميشود و هرکس که از خدا بترسد از
آن اندرز ميگيرد. و خداوند متعال ميفرمايد: إِنَّا أَنزَلْنَاهُ
قُرْآناً عَرَبِيّاً لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (2) [یوسف: 2]. «به
درستي که ما آن را قرآني عربي نازل فرمودهایم تا شما خرد ورزيد». پس
خداوند قرآن را به زبان عربي نازل فرموده تا ما آن را بفهميم و درک
کنيم و به ما امر نموده تا در آن بينديشيم و فکر کنيم و علوم و
دانشهاي آن را استنباط نمائيم، زيرا انديشيدن در قرآن کليد هر خير و
خوبي است و به وسيله آن همهي علوم و اسرار به دست ميآيند. پس خداوند
را ستايش ميکنيم و او را سپاس ميگذاريم. خداوندي که کتاب خود را
مايهي هدايت و شفا و رحمت و نور و برکت و مژده براي مسلمانها گردانده
است. وقتي مطالب مذکور را بدانيم خواهيم دانست که هر فرد مکلف براي
شناخت مفاهيم قرآن و رهنمون شدن به آن نياز دارد و بنده بايد تمام تلاش
خود را براي آموختن و فهميدن معاني قرآن با نزديکترین وسيلهاي که
آدمي را به آن ميرساند مبذول دارد.
ائمهي دين تفسيرهاي زيادي بر کتاب خداوند نگاشتهاند برخي تفسيرهاي
طولاني هستند که در بيشتر حجتهاي خود از موضوع خارج شدهاند و برخي در
پرداختن به موضوع مورد نظر کوتاهي ورزيدهاند و فقط به حل و معني کردن
بعضي کلمات اکتفا نمودهاند و آنچه که در اين باره شايسته است اين است
که معني هدف باشد و کلمه وسيلهاي براي رسيدن به هدف. پس بايد به سياق
کلام و آنچه کلام براي آن آورده شده نگاه شود و بين آن و همانند آن در
جايي ديگر مقايسه صورت گيرد. و بايد دانست که اين قرآن براي هدايت
همهي مردم عالم و جاهل، شهري و روستايي، فرستاده و آورده شده است.
تامل در سياق آيات و دانستن حالات پيامبر و سيرهي او و دوستان و
دشمنانش در زمان نزول آيات بزرگترين عاملي است که در راستاي شناخت و
فهم منظور و مراد آيات ميتوان از آنها کمک گرفت. به خصوص اگر شناخت و
دانستن انواع علوم عربي را به اين اضافه کنيم. و هرکس موفّق به چنين
مهمّي شود، چيزي بر وي باقي نميماند جز اين که بر فهم و تدبر آن روي
آورد و در الفاظ و معاني و لوازمات و مضامين آن، و آنچه که آيات به
طريق منطوق و مفهوم بر آن دلالت مينمايد، فراوان انديشه کند.
پس هرگاه در اين مورد کسي تلاش کند بايد دانست که پروردگار از بندهاش
بزرگوارتر و بخشندهتر است و قطعا از علوم و دانشهاي خود چيزهايي را
به روي او خواهد گشود که او خودش نميتواند به دست بياورد. و از آنجا
که خداوند بر من و برادرانم منت گذرد که به کتاب او-برحسب حالت خود-
مشغول شويم دوست داشتم آنچه در توان داشتم از معاني کتاب خدا را
يادداشت کنم تا براي طالبان حق مايهي يادآوري باشد. نيز وسيلهاي باشد
براي کساني که ميخواهند درک کنند و کمکي باشد براي آناني که راه
فهميدن قرآن را در پيش گرفتهاند. از اين رو از ترس اين که مبادا اين
يادداشتها از بين برود آن را نوشتم و ثبت کردم وهدف من فقط توضيح
مقصود و مراد قرآن بوده است. و به حل و معني کردن کلمات و الفاظ پيچيده
مشغول نشدهام چون مفسران گذشته در اين زمينه به اندازهي کافي کار
کردهاند و نياز در اين زمينه برآورده ساختهاند. خداوند به آنها
پاداش فراوان و نيک بدهد.
اميدم به خداوند است و بر او توکل مينمايم و از او ميطلبم که آنچه را
که اراده نمودهام برايم آسان بگرداند. چون اگر خداوند آن را آسان نکند
راهي براي به دست آمدن آن نيست و اگر خداوند بنده را کمک نکند راهي
براي رسيدن به آرزويش ندارد.
از خداوند ميخواهم که اين را خالصانه براي خودش بگرداند و نفع و سود
آن را فراگير کند، بيگمان او بخشنده بزرگوار است.
اللهم صل على محمد وآله وصحبه وسلم تسليما کثيرا.
روش من در اين تفسير اين بوده که دربارهي هر آيه آنچه را که به ذهنم
ميرسيد بياورم، و در تفسير آياتي که يک معني دارند و تکرار شدهاند به
يک بار تفسير آن بسنده نکردهام چون خداوند متعال اين کتاب(قرآن) را به
«مثاني» يعني تکرار شده وصف کرده که در آن اخبار، داستانها، احکام و هر
آنچه را که نافع باشد بنا به حکمت بالغهي خود تکرار کرده است. (به
همين جهت تفسير مجدد و مکرر چنين آياتي، امري ضروري است) و خداوند به
تدبر در تمام آيات امر فرموده است، زيرا تدبر علم و معارف را بسيار
فزوني ميبخشد و ظاهر و باطن و تمام شئونات (زندگي) را اصلاح ميکند.