مکي و 50 آيه است.
آيهی 15-1:
وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفاً (1)
«سوگند به فرشتگان پیامآور خوشی».
فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفاً (2)
«و به فرشتگان چون تندبادهای سخت».
وَالنَّاشِرَاتِ نَشْراً (3)
«و به فرشتگانی که آنچه را که باید پراکنده نمایند، میپراکنند».
فَالْفَارِقَاتِ فَرْقاً (4)
«و به فرشتگان جداکننده (حق از باطل)».
فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْراً (5)
«و به فرشتگان فرودآورندة وحی».
عُذْراً أَوْ نُذْراً (6)
«برای اتمام حجّت یا هشدار».
إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ (7)
«بیگمان آنچه وعده داده میشوید به وقوع میپیوندد».
فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ (8)
«هنگامیکه ستارگان محو و تاریک میگردند».
وَإِذَا السَّمَاء فُرِجَتْ (9)
«و هنگامیکه آسمان شکافته میگردد».
وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ (10)
«و هنگامیکه کوهها برکنده و پراکنده میشوند».
وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ (11)
«و هنگامیکه رسولان برای میعاد معیّن گرد آورده میشوند».
لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ (12)
«برای چه روزی پس انداخته و در نظر گرفته شدهاند».
لِيَوْمِ الْفَصْلِ (13)
«برای روز قضاوت و جدائی انداختن».
وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الْفَصْلِ (14)
«و تو چه میدانی روز داوری و جدایی چیست؟».
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ (15)
«در آن روز وای بر تکذیبکنندگان».
خداوند متعال براي زنده شدن از مرگ، و جزا يافتن در برابر اعمال به فرشتگاني سوگند خورده است که پيام آور خوشي و خوبي هستند، و آنان فرشتگاني مي باشند که خداوند آنان را به منظور اجراي امور تقديري و شرعي و تدبير جهان و انزال وحي بر پيامبرانش روانه مي کند. « وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا» يعني فرشتگاني که با خوبي و حکمت و مصلحت فرستاده شده اند نه براي امور بد و بيهوده.
« فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا» خداوند به عاصفات هم سوگند ياد مي کند و آن فرشتگاني هستند که خداوند آن ها را مي فرستد. آنان را در انجام دادن اوامر خ ودش به سرعتي مانند سرعت تندباد توصيف کرده است. يا منظور از «عاصفات» بادهاي شديد است که به سرعت مي ورزند.
« وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا» نيز به «ناشرات» قسم مي خورد، احتمال دارد که منظور فرشتگاني باشند که آنچه را بايد پراکنده نمايند پراکنده مي کنند و احتمال دارد که منظور از ابرهايي باشد که خداوند به وسيله آنها زمين را پس از پژمردنش زنده مي گرداند.
« فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا» نيز به «ملقيات» قسم ياد مي کند و آن فرشتگاني هستند که شريف ترين فرمان ها را فرود مي آورند؛ پندي که خداوند به وسيله آن بر بندگانش رحم مي نمايد و به وسيله آن منافع و مصالح بندگان را به آن ها تذکر مي دهد و اين پند را فرشتگان بر پيامبران فرود مي آورند.
« عُذْرًا أَوْ نُذْرًا» براي اتمام حجت و رفع عذر و يا براي بيم دادن مردم. مردم را از هراس هايي که در پيش دارند مي ترسانند و عذري برايشان نخواهند گذاشت، آنگاه مردم حجتي بر خداوند نخواهند داشت.
« إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ» زنده شدن پس از مرگ و جزاي اعمال که به آن وعده داده مي شويد قطعا به وقوع خواهد پيوست و شکي در آمدن آن نيست. و هنگامي که رخ دهد تغييرات و هول هاي سختي جهان را در بر مي گيرد که دل ها را پريشان مي نمايد و مردم به شدّت اندوهگين مي شوند.
پس ستارگان پراکنده مي شوند و از مدار خود خارج مي شوند و کوه ها نابود مي گردند و چون گرد و غبار به هوا پراکنده مي شوند و کوه ها و زمين به ميداني صاف و هموار که هيج فراز و نشيبي در آن نيست تبديل مي گردند.
اين همان روزي است که پيامبران در آن روز گرد آورده شده و پس انداخته مي شوند تا ميان آن ها و امت هايشان حکم و داوري شود. بنابراين فرمود:« لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ» براي چه روزي پس انداخته و در نظر گرفته شده اند؟ در اين جا استفهام براي تعظيم است.
سپس پاسخ داد که « لِيَوْمِ الْفَصْلِ» براي روز داوري ميان مردم و جدا کردن برخي از برخي ديگر و حسابرسي هرکدام از آنان به صورت انفرادي. سپس کسي را تهديد کرد که اين روز را تکذيب مي کند و فرمود:« وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ» واي براي تکذيب کنندگان و واي بر شدت عذاب و سرانجام بدشان! خداوند به آن ها خبر داد و برايشان سوگند خورد اما آن را تصديق نکردند، بنابراين سزاوار مجازات تند و سخت گشتند.
آيهی 19-16:
أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ (16)
«آیا ما پیشنیان را نابود نساختهایم؟!».
ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الْآخِرِينَ (17)
«آنگاه پسینیان را در پی آنان میآوریم».
كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (18)
«با گناهکاران بدینسان رفتار میکنیم».
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ (19)
«در آن روز وای بر تکذیبکنندگان».
مگر ما تکذيب کنندگانِ پيشين را هلاک نساخته ايم؟! سپس از پسينيان هرکس که تکذيب کند او را هلاک خواهيم کرد . و اين سنت گذشته و آينده در مورد هر گناهکاري است که بايد سزا داده شود. پس چرا از آنچه مي بينيد و مي شنويد عبرت نمي گيريد؟
« وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ» در آن روز واي به حال کساني که بعد از آن که آيات روشنگر و بلاها و عذاب ها را ديدند تکذيب کردند.
آيهی 24-20:
أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاء مَّهِينٍ (20)
«آیا شما را از آبی ناچیز نیافریدهایم؟!».
فَجَعَلْنَاهُ فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ (21)
«و آنرا در جایگاهی استوار قرار دادهایم».
إِلَى قَدَرٍ مَّعْلُومٍ (22)
«تا مدت زمانی معین».
فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ (23)
«آنگاه (به آن) سامان دادیم و چه نیک سامان میدهیم».
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ (24)
«در آن روز وای به حال تکذیبکنندگان!».
« أَلَمْ نَخْلُقكُّم مِّن مَّاء مَّهِينٍ» آيا ما شما انسان ها را از آبي ناچيز که بسيار بي ارزش و ناچيز است و از کمرها و سينه ها بيرون مي آيد نيافريده ايم ؟! سپس خداوند آن را « فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ» در جايگاهي استوار که رحم است قرار مي دهد و در آن جاي مي گيرد و رشد مي کند.
« إِلَى قَدَرٍ مَّعْلُومٍ» تا مدّت زماني مشخص و وقتي معين.
« فَقَدَرْنَا» اين جنين را در ميان آن همه تاريکي ها سامان داديم و آن را از نطفه به خون بسته اي تبديل نموديم و خون بسته را به تکه گوشتي درآورديم تا اين که خداوند آن را به جسمي تبديل کرد و روح را در آن دميد. و کساني هستند که قبل از رسيدن به اين مراحل مي ميرند. « فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ» و چه نيک سامان دهيم. پروردگار مي گويد که خداوند چقدر تواناست، و چه نيک سامان مي دهد! چون سامان دادن او تابع حکمتش مي باشد و قابل ستايش است.
آيهی 28-25:
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتاً (25)
«آیا زمین را فراگیر نساختهایم؟».
أَحْيَاء وَأَمْوَاتاً (26)
«که زندگان و مردگان را فرا میگیرد».
وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاء فُرَاتاً (27)
«و در آنجا کوههای بلند قرار دادیم و به شما آبی شیرین نوشاندیم».
وَيْلٌ يوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ (28)
«وای در آن روز برای تکذیبکنندگان».
آيا بر شما منت نگذارده ايم و با مسخر کردن زمين براي دستيابي به منافعتان به شما انعام نکرده ايم؟! زمين را چنان ساخته ايم که همه شما را فرا مي گيرد. « أَحْيَاء وَأَمْوَاتًا» زندگان بر آن خانه مي سازند و در آن زندگي مي نمايند و مردگان در آن دفن مي شوند و زمين همه را فرا مي گيرد.
پس همان طور که خانه ها و کاخ ها از نعمت ها و منّت هاي خداوند بر بندگانش مي باشد همچنين قبرها رحمت و لطفي است در حق آن ها و آنان را از اين که جسدهايشان بيرون افتاده شود و درندگان آن را بخورند مي پوشاند.
« وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ» و در آن جا کوه هاي بلند قرار داديم تا زمين محکم گردد و تکان نخورد. پس خداوند زمين را با کوه هاي محکم و بلند و طولاني و پايدار ثبات بخشيده است. « وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاء فُرَاتًا» و به شما آبي شيرين و گوار نوشانديم. خداوند متعال مي فرمايد:« أَفَرَءَيتُمُ المَآءَ الَّذِي تَشرَبُونَ؛ ءَأَنتُم أَنزَلتُمُوهُ مِنَ المُزنِ أَم نَحنُ المُنزِلُونَ؛ لَو نَشَآءُ جَعَلنَهُ أُجَاجَاَ فَلَولَا تَشکُرُونَ» آيا آبي را که مي نوشيد ديده ايد؟
آيا شما آن را از ابرها نازل کرده ايد يا ما نازل کننده هستيم؟ اگر آن را تلخ و ناگوار قرار دهيم چکار مي کنيد؟ پس چرا سپاس نمي گزاريد!
« وَيْلٌ يوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ» واي در آن روز به حال تکذيب کنندگان ؛ آن هايي که خداوند نعمت هاي ويژه ي خود را به آنان نماياند و به آنان اختصاص داد. اما آنان از نعمت ها را تکذيب نمودند.
آيهی 34-29:
انطَلِقُوا إِلَى مَا كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ (29)
«بهسوی آنچه که آنرا دروغ میانگاشتید بروید».
انطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ (30)
«بروید بهسوی سایة سه شاخة (دودهای آتش)».
لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ (31)
«که نه خنک است و نه حرارت آتش را باز میدارد».
إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ (32)
«آتشپارههایی از خود بیرون میدهد که انگار کاخهایی (برافراشته) هستند».
كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ (33)
«آتشپارههایی که انگار شتران زردی هستند».
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ (34)
«در آن روز وای بر تکذیبکنندگان».
اين هلاکت و نابودي براي مجرمان تکذيب کننده آماده شده است و روز قيامت به آن ها گفته مي شود:« انطَلِقُوا إِلَى مَا كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ» برويد به سوي آنچه که آن را دروغ مي انگاشتيد. سپس اين را با آيه بعدي تفسير کرد و فرمود: برويد به سوي سايه دوزخ که به سه شاخه و قطعه تقسيم مي گردد و هر شاخه، بخشي از آتش را تشکيل مي دهد.
اين سه شاخه از آتش به نوبت به سوي بدنش نشانه مي روند و آن را مي سوزانند. « لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ» اين سايه هيچ آسايش و آرامشي ندارد و حرارت آتش را باز نمي دارد. شعله آتش از چپ و راست و از هر سو آن را احاطه کرده است . همان طور که خداوند متعال مي فرمايد:« لَهُم مِّن فَوقِهِم ظُلَلُ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحتِهِم ظُلَلُ» آنان از بالا سايه هايي از آتش دارند و از زير هم سايه هايي از آتش دارند.
« لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادُ وَمِن فَوقِهِم غَواشِ وَکَذَلِکَ نَجزِي الظَّلِمينَ» آنان از جهن بستري دارند و از بالايشان بالاپوشي از دوزخ دارند و اين گونه ستمکاران را سزا مي دهيم. سپس بزرگي آتشپاره را بيان کرد که بر بزرگي و شدت و منظره وحشتناک آن دلالت مي نمايد. پس فرمود:« إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ؛ كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ» جهنم آتشپاره هايي بيرون مي اندازد که انگار کاخ هايي افراشته هستند، آتشپاره هايي که انگار شتران سياه ِ مايل به زرد هستند. و اين دلالت مي نمايد که دوزخ تاريک است و شعله و آتشپاره هايش سياه است و منظره بد و زشتي دارد ، و به شدت داغ و گرم است. از خداوند مي خواهيم که ما را از دوزخ و از کارهايي که انسان را به آن نزديک مي کند نجات دهد.
« وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ» واي در آن روز بر تکذيب کنندگان .
آيهی 40-35:
هَذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ (35)
«این روز روزی است که نمیتوانند سخن بگویند».
وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ (36)
«و به آنان اجازه داده نمیشود تا پوزش بخواهند».
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ (37)
«وای در آن روز بر تکذیبکنندگان».
هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِينَ (38)
«این روزِ داوری است. شما را با پیشینیان گرد آوردهایم».
فَإِن كَانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ (39)
«پس اگر نیرنگی دارید نیرنگ ورزید».
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ (40)
«در آن روز وای بر تکذیبکنندگان».
« هَذَا يَوْمُ لَا يَنطِقُونَ» يعني تکذيب کنندگان در اين روز سخت و دشوار از ترس و هراس سخني نمي گويند. « وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» و معذرت خواستن و پوزش طلبيدن آن ها پذيرفته نمي گردد. « فَيومَئِذِ لَّا ينفَعُ الذَّينَ ظَلَمُوا مَعذِرَتُهُم وَلَا هُم يستَعتَبُونَ» پس امروز پوزش طلبيدن ستمگران به آنان سود نمي بخشد و از آنها خواسته نمي شود تا خداوند را خشنود گردانند.
« هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِينَ» اين روزِ داوري است که شما را به پيشينيان گرد آورده ايم تا ميان شما و مردم داوري گردد. « فَإِن كَانَ لَكُمْ كَيْدٌ» پس اگر نيرنگ و چاره اي داريد و مي توانيد از گستره فرمانروايي ام بيرون رويد و از عذاب من نجات يابيد، « فَكِيدُونِ» پس چاره بيانديشيد و نيرنگ ورزيد. يعني توان و قدرتي نداريد. همان طور که خداوند متعال مي فرمايد:« يمَعشَرَ الجِنّ وَالإِنسِ إِنِ استَطَعتُم أَن تَنفُذُوا مِن أَقطارِ السَّموَاتِ وَالأَرضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلطَنِ» اي گروه جن و انس! اگر مي توانيد از کناره هاي آسمان ها و زمين بگذريد، پس بگذريد، جز به توانايي نمي گذريد. پس در اين روز حيله ها و چاره هاي ستمگران باطل و نابود مي گردد و تسليم عذاب خدا مي شوند و دروغ و تکذيب آن ها برايشان روشن مي گردد.
آيهی 45-41:
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ (41)
«بیگمان پرهیزگاران در سایهها و چشمهساران خواهند بود».
وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ (42)
«و میوههایی که دلخواه آنان است».
كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئاً بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (43)
«به پاداش آنچه میکردید گوارا بخورید و بیاشامید».
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ (44)
«ما اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم».
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ (45)
«وای در آن روز به حال تکذیبکنندگان».
وقتي عقوبت و سزاي تکذيب کنندگان را بيان کرد پاداش نيکوکاران را نيز بيان نمود و فرمود:« إِنَّ الْمُتَّقِينَ» در ميان درختان متنوع و سايه سار و سرسبز و با طراوات و چشمه ساراني ديدني هستند که از چشمه ي سلسبيل و رحيق سرچشمه مي گيرند.
« وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ» و بهترين و پاکيزه ترين ميوه هايي که دلخواه آنان است. و به آنان گفته مي شود:« كُلُوا وَاشْرَبُوا» از بهترين و پاکيزه ترين خوراکي ها و نوشيدني ها گوارا بخوريد و بياشاميد. و زماني خوراک و نوشيدني گوارا مي شود که از هر آفت و نقصي سالم باشد و يقين کنند که اين ميوه ها قطع نمي گردد و تمام نمي شود.
« بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» به پاداش کارهايي که مي کرده ايد. پس اعمالتان سبب رسيدن شما به باغ هاي پرناز و نعمت بهشت است. و اين گونه هرکس که عبادت خداوند را به خوبي انجام دهد و با بندگان خدا نيکي کند از سوي خدا پاداش مي يابد. بنابراين فرمود:
« إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ؛ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ» ما بدينسان نيکوکاران را پاداش مي دهيم . اي امروز به حال تکذيب کنندگان. و اگر اين هلاکت فقط به معني از دست دادن نعمت ها باشد محروميت و اندوهي کافي براي آنان به حساب مي آيد.
آيهی 50-46:
كُلُوا وَتَمَتَّعُوا قَلِيلاً إِنَّكُم مُّجْرِمُونَ (46)
«اندکی بخورید و بهرهمند گردید که شما گناهکارید».
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ (47)
«وای به حال تکذیبکنندگان در آن روز».
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لَا يَرْكَعُونَ (48)
«و چون به آنان گفته شود به رکوع روید نمیتوانند به رکوع بروند».
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ (49)
«در آن روز وای به حال تکذیبکنندگان».
فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ (50)
«پس بعد از آن (قرآن) به کدام سخن ایمان میآورند؟».
اين تهديد و هشداري است براي تکذيب کنندگان. آن ها گرچه در دنيا خوردند و نوشيدند، و از لذت ها بهره مند گشتند و از عبادت ها غافل شدند اما آن ها گناهکارند و مستحق کيفري هستند که مجرمان سزاوار آن مي باشند. پس لذت هايشان تمام مي شود و آثار کارهايشان باقي مي ماند.
از جمله بزهکاران آنان اين است که هرگاه به نماز که مهم ترين و شريف ترين عبادت است امر شوند و به آن ها گفته شود:« ارْكَعُوا» رکوع کنيد، از نماز خواندن امتناع مي ورزند.
پس چه جرم و گناهي بالاتر از اين وجود دارد؟ و چه تکذيبي مي تواند از اين بيش تر و افزون تر باشد؟! « وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ» از جمله هلاکتي که آن ها بدان گرفتار مي شوند اين است که درهاي توفيق به رويشان بسته مي گردد و از هر خير و خوبي محروم مي شوند، زيرا آن ها در جايي که اين قرآن را که به طور مطلق بالاترين مراتب صدق و يقين است تکذيب کنند، « فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ » پس بعد از قرآن به کدام سخن ايمان مي آورند؟
آيا به باطل ايمان مي آورند که بي پايه است و حتي بر شبهه اي استوار نمي باشد گذشته از اين که بر پايه دليلي باشد؟ يا به سخن مشرک دروغگويي ايمان مي آورند؟! پس بعد از نور آشکار جز تاريکي چيزي نيست و بعد از تصديقي که دلايل و حجت هاي قاطع بر صحت آن وارد شده جز افتراي صريح و دروغي روشن وجود ندارد و فقط سزاوار کسي است که هم شأن آن است. پس هلاک شوند آن ها چقدر کور و نابينا هستند! و واي بر آن ها چقدر بدبخت و زيانکار مي باشند! از خداوند عفو و عافيت را مي خواهيم بي گمان او بخشنده بزرگوار است.
پايان تفسير سورهی مرسلات