فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره

تفسير سوره‌ی إنسان

مدني و 31 آيه است.

آيه‌ی 3-1:

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئاً مَّذْكُوراً ‏ (1)

«به‌راستی که بر انسان مدتی گذشته است که چیزی قابل ذکر نبود».

 

إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعاً بَصِيراً ‏ (2)

«بی‌گمان ما انسان را از نطفه‌ای آمیخته آفریده‌ایم، او را می‌آزمائیم و او را شنوای بینا گرداندیم».

 

إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً ‏ (3)

«همانا ما بدو راه را نمودیم خواه سپاس‌گزار باشد، خواه ناسپاس».

 

خداوند در اين سوره ابتداي حالت انسان و ميانه و انتهاي آن را بيان کرده است. پس فرمود مدت زماني طولاني بر انسان گذشت و او چيز قابل ذکري نبود. اين همان زماني است که انسان وجود نداشته است.

وقتي خداوند خواست انسان را بيافريند پدر انسان آدم را از خاک آفريد. سپس نسل او را« مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ» به صورت متسلسل از نطفه اي آميخته و بي ارزش گسترش داد. « نَّبْتَلِيهِ» با آن انسان را مي آزماييم تا بدانيم آيا به حالت نخستين خود فکر مي کند يا آن را فراموش مي کند و مغرور مي شود؟ پس خداوند انسان را آفريد و به  او توانايي هاي ظاهري و باطني مانند شنوايي و بينايي و ديگر اعضا عطا کرد و اعضايش را کامل و سالم گرداند به  گونه اي که مي تواند به وسيله آن مقاصد خويش را به دست آورد.

سپس خداوند پيامبران را به سوي انسان ها فرستاد و کتاب ها را نازل کرد و انسان را به راهي که او را به خدا مي رساند رهنمود کرد و راه را برايش روشن نمود و او را به برگرفتن آن تشويق نمود و او را از نعمت هايي که نزد خداوند است آگاه کرد. سپس انسان را از راهي که او را به هلاکت و بدبختي مي رساند آگاه نمود و او را از آن برحذر داشت و او را خبر داد که چه عذابي در انتظار اوست چنانچه آن راه را در پيش گيرد، و از اين طريق او را آزمود. پس مردم به دو گروه تقسيم شدند؛ برخي نعمت هاي پروردگار را سپاس گزارده و وظايفي را که خداوند آن ها را بدان مکلف نموده است انجام دادند. و برخي به خداوند کفر ورزيدند و نعمت هاي ديني و دنيوي خداوند را کفران نمودند و راهي را که منجر به هلاکت و نابودي مي گردد در پيش گرفتند.

 

آيه‌ی 22-4:

إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَا وَأَغْلَالاً وَسَعِيراً ‏ (4) «همانا ما برای کافران زنجیره‌ها و طوق‌ها و آتشی افروخته آماده کرده‌ایم».

إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُوراً ‏ (5) «به درستی که نیکان جام شرابی را می‌نوشند که آمیخته به کافور است».

عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيراً ‏ (6) «چشمه‌ای که بندگان خدا از آن می‌نوشند. و آن‌را چنان‌که باید روان می‌کنند».

يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْماً كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً ‏ (7) «و به نذر خود وفا می‌کنند و از روزی می‌ترسند که شر و بلای آن گسترده و فراگیر است».

وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً ‏ (8) «و خوراک با این که دوستش دارند به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند».

إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُوراً ‏ (9) «ما شما را تنها به خاطر خدا خوراک می‌دهیم و از شما پاداش و سپاسگزاری نمی‌خواهیم».

فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُوراً ‏ (11) «پس خداوند آنان‌را از شر آن روز حفظ کرد و به آنان خرّمی و شادمانی رساند».

وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيراً ‏ (12) و در برابر صبری که نموده‌اند باغ و ابریشمی به آنان پاداش داد».

مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْساً وَلَا زَمْهَرِيراً ‏ (13) «در بهشت بر تخت‌ها تکیه داده‌اند و نه (گرمای) آفتابی و نه (سوز) سرمایی در آن‌جا می‌بینند».

وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلاً ‏ (14) «و سایه‌های (درختان بهشت) به آن‌ها نزدیک است و میوه‌هایش بسیار در دسترس قرار داده شود».

وَيُطَافُ عَلَيْهِم بِآنِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا ‏ (15) «و بر آنان آوندهایی نقره‌ای و جام‌هایی که آبگینه‌اند گردانده می‌شود».

قَوَارِيرَ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيراً ‏ (16) «آبگینه‌هایی از نقره که آن‌را به اندازه اندازه‌گیری کرده‌اند».

وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْساً كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلاً ‏ (17) «و در آنجا جام شرابی نوشانده می‌شوند که آمیزه‌ی آن زنجبیل است».

عَيْناً فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً ‏ (18) «چشمه‌ای در آنجاست که سلسبیل نامیده می‌شود».

وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَّنثُوراً ‏ (19) «همواره نوجوانان جاودانه‌ای میانشان می‌گردند که هرگاه ایشان را ببینی آنان‌را مرواریدی از رشته افشانده می‌پنداری».

وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَمُلْكاً كَبِيراً ‏ (20) «و هنگامی‌که بنگری، نعمت بسیار و فرمانروایی بزرگی را در آنجا می‌بینی».

عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً ‏ (21) «بر تن ایشان لباس‌های ابریشم نازک و ابریشم ضخیم است و با بندهایی از نقره آراسته شده‌اند، پروردگارشان شرابی پاکیزه بدیشان می‌نوشاند».

إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُوراً ‏ (22) «بدون شک این (نعمت‌ها) پاداش شما است و تلاشتان پذیرفته شده است».

 

ما براي کسي که به خداوند کفر ورزد و پيامبرانش را تکذيب کند و بر ارتکاب گناهان جرأت نمايد زنجيرهايي در آتش جهنم آماده کرده ايم . « ثُمَّ فِي سِلسِلةِ ذَرعُها سَبعُونَ ذِرَاعَاَ فَأسلُکوُهُ» سپس او را در زنجيري که هفتاد گز است به بند کشيد .« وَأَغْلَالًا» و طوق هايي که دست هايشان را به گردن هايشان مي بندد. « وَسَعِيرًا» و آتشي که جسم هاي آنان را مي سوزاند.

«کُلَّما نَضِجَت جُلُودُهُم بَدَّلنَهُم جُلُوداً غَيرَهَا لِيذُوقُوا العَذَابَ» هرگاه پوست جهنمّيان از بين برود و سوخته شود پوست هاي تازه اي جايگزين آن مي کنيم تا عذاب را بچشند . و اين عذاب هميشگي است و آنان جاودانه در آن مي مانند.

« الْأَبْرَارَ» آن ها کساني هستند که به سبب معرفت خداوند و محبت الهي که در دل هايشان است و اخلاق زيبايي که دارند پاکدل و نيکوکارند. پس خداوند خبر داد که ايشان« يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا» از شراب لذيذي مي نوشند که با کافور آميخته شده است تا کافور آن را خنک کند و از تندي آن بکاهد. اين کافور بسيار لذيذ است و از هر عيب و آلودگي ايي که در کافور دنيا هست سالم و پاک مي باشد.

چون آفت هاي دنيا در نعمت هاي بهشتي وجود ندارد. همان طور که خداوند متعال مي فرمايد:« فِي سِدرِ مَّخضُودِ؛ وَطَلحِ مَّنضُودِ» بهشتيان در ميان درختان سدرِ بي خار و درختان موز که ميوه هايشان روي هم چيده شده است مي باشند. و « أَزوَجُ مُّطَهَرةَ» و همسران پاکيزه، « لَهُم دَارُ السَّلَمِ عِندَ رَبِّهِم» آنان در سراي امنيت نزد پروردگارشان مي باشند.

« وَفِيهَا مَا تَشتَهِيه الأَنفسُ وَتَلَدُ الأَعينُ» و در بهشت چيزهايي است که دل ها در پي آنند و چشم ها از ديدن آن لذّت مي برند. « عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ» جام لذيذي است که سر مي کشند از تمام شدن ان هراسي ندارند، روان است و بندگان خدا هرجا و هرگونه که بخواهند آن را مي برند و روان مي کنند. پس مي توانند آن را به سوي باغ هاي سرسبز و يا ميان کاخ ها و منازل آراسته شده و يا به هر سمت و سويي جاري نمايند.

سپس جمله اي از کارهاي آنان را بيان کرد و  فرمود:« يُوفُونَ بِالنَّذْرِ» به نذر و پيمان هايي که خود را بدان ملزم نموده اند وفا مي کنند. آنان به نذرهايي وفا مي کنند که در اصل بر آن ها واجب نبوده است بلکه خودشان آن را بر خود واجب نموده اند، پس آنان به طريق اولي فرايض را به جاي مي آورند.

« وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا» و از روزي سخت که بلاي آن گسترده و فراگير است مي ترسند که بلايش به آنها برسد. از اين رو هر آنچه که باعث گرفتار شدن به بلاي آن روز مي گردد را ترک گفته و از آن دوري مي جويند. « وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا» آن ها در حالي که مال و غذا را دوست مي دارند آن را به کساني که از آن ها نيازمندترند مانند بينوايان و يتيمان و اسيران مي دهند، زيرا محبت خدا را بر محبت خود مقدم مي دارند.

هدفِ آنان از انفاق و خوراک دادن جلب رضايت خداوند است و با زبان حال مي گويد:« إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُورًا» ما شما را فقط براي رضايت خداوند خوراک مي دهيم و از شما پاداش مالي نمي خواهيم و همچنين از شما نمي خواهيم که ما را تعريف و تمجيد کنيد.

« إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا» و از روزي سخت و وحشتناک که قيامت است هراس داريم. « فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ» پس خداوند آنان را از شر آن روز حفظ کرد، و مسلّماً وحشت بزرگ قيامت، آنان را پريشان نخواهد کرد و فرشتگان با آنان روبرو مي شوند و مي گويند: اين همان روزي است که وعده داده مي شديد. « وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا» و آنان را مورد عنايت خود قرار مي دهد و چهره هايشان را تر و تازه مي کند و دل هايشان را شاد مي گرداند. پس هم نعمت ظاهري و هم نعمت باطني به آنان مي دهد.

« وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا» و به پاداش اين که آن ها بر طاعت خداوند شکيبايي ورزيده اند و به اندازه توان خود عبادت کرده اند واز گناهان دوري نموده اند و در برابر بلاهايي که خداوند برايشان مقدر نموده است صبر کرده اند به آنان بهشت و لباس ابريشمي عطا مي نمايد؛ بهشتي که هر نوع نعمتي را در بردارد.

و از هر نوع آفت و بدي بدور است. احتمال دارد که خداوند به اين خاطر ابريشم را به طور ويژه ذکر کرد چون لباس ظاهري آدمي نشانگر حالت و وضع صاحب لباس است .« وَلِبَاسُهُم فِيهَا حَريرُ» و لباسشان در بهشت ابريشم است.

« مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ» آن ها در بهشت با آرامش خاطر آسوده بر تخت هايي که با پرده هاي آراسته شده پوشيده شده اند تکيه مي زنند. « لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا» و در بهشت نه گرماي خورشيد را مي بينند و نه از سوز و سرما به آن ها مي رسد بلکه در همه اوقات در سايه اي گوارا که نه سرد است و نه گرم به سر مي برند طوري که از آن لذت مي برند و با گرما و سرما اذيت نمي شوند.

« وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا» و ميوه هاي بهشت چنان به آنان نزديک مي گردد که در حالت نشسه و ايستاده در حالي که خوابيده اند به آن دسترسي دارند.« وَيُطَافُ عَلَيْهِم بِآنِيَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا» و پسران و خدمتگزاران اهل بهشت ظرف هاي نقره اي و ليوان هاي بلورين شراب را ميان آنان مي گردانند.

« قَوَارِيرَ مِن فِضَّةٍ» ليوان هاي بلوريني که از نقره هستند اما همانند شيشه شفاف و درخشانند. و اين بسيار عجيب است که نقره به آن ضخامت همانند بلور و شفاف باشد.« قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا» خدمتگزاران بهشتي به اندازه ي که آنان سيراب شوند در اين ليوان ها شراب مي ريزند ، نه زياد و نه کم، چون اگر از اندازه بيشتر باشد از لذت آن کاسته مي گردد و اگر به اندازه نباشد آن ها سيراب نمي شوند.

و احتمال دارد که منظور اين باشد که بهشتيان آن را طوري اندازه گيري کرده اند که به دلخواه آنان است و هرچقدر دلشان بخواهد فراهم مي گردد.« وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلًا» و در بهشت جام هاي شرابي به آنان داده مي شود که با زنجبيل آميخته شده است تا مزّه و بوي آن بهتر شود.

« عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا» اين چشمه به خاطر آن که شفاف و لذيذ و زيباست سلسبيل ناميده مي شود. « وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ» و براي آوردن خوراک و نوشيدني اهل بهشت و خدمتشان« وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ» نوجواناني بر آنان رفت و آمد مي کنند که جاودانه اند. يعني براي بقا آفريده شده اند اين ها تغيير نمي کنند و پير نمي شوند و در نهايت زيبايي هستند.« إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا» هرگاه آنان را در حالي که براي خدمت پيشينيان پراکنده هستند ببيني از بس که زيبا هستند چنان مي پنداري که انگار آن ها مرواريد پراکنده هستند. اهل بهشت از اين که خدمت گزاران آن ها نوجواناني جاودان هستند کاملا لذت مي برند؛ وجواناني که بهشتيان از ديدن آن ها شاد مي شوند. آن نوجوانان با آرامش به دنبال بهشتيان وارد خانه هايشان مي شوند و هر آنچه بخواهند برايشان مي آورند.

« وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا» و هرگاه به اهل بهشت و نعمت هاي کاملي که دارند نگاه کني نعمت بسيار و فرمانروايي بزرگي را مي بيني. يک نفر بهشتي را مي بيني که منازل و اتاق هاي مزين زيادي دارد که قابل وصف نيست و باغ هاي سرسبز و ميوه هاي در دسترس و لذيذ و رودبارهاي روان و باغ هاي زيبا و پرندگاني دارند که نغمه هاي دل انگيز سر مي دهند و مايه شادي دل ها مي گردند. او  همسراني بي نهايت زيبا دارد و داراي هر نوع زيبايي ظاهري و باطني مي باشند که دل ها از آنان سرشار از سرور و شادي مي گردند.

در اطراف هر بهشتي نوجوانان و خدمتگزاراني وجود دارد که هميشه نوجوان هستند و جاودانه اند و سبب آرامش و راحتي او مي گردند. علاوه بر اين و مهم تر از همه اين است که ساکنان بهشت رضايت پروردگار را به دست مي آورند و سخنان او را مي شنوند و از نزديک بودن وي لذت مي برند و از اين که هميشه در بهشت ماندگار هستند و نيز از خشنودي خداوند شادمان و مسرور مي گردند، و هر لحظه و هر زمان نعمت هايشان افزوده مي گردد.

پس پاک است صاحب فرمان روايي و خداوند حق، خداوندي که گنجينه هاي او تمام نمي شود و خير و برکت او کم نمي گردد. پس همان طور که اوصاف او نهايت و پاياني ندارد نيکي و احسانش نيز بي پايان  است.

« عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ» لباس هاي سبز ابريشمي که برخي نازک و برخي ضخيم است آنان را آراسته است. ابريشم نازک و ابريشم ضخيم بالاترين نوع ابريشم مي باشد.« وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ» و به دست زنان و مردان بهشتي دستبندهايي از نقره زده مي شود. اين وعده اي است که خداوند داده و وعده خداوند تحقّق يافتني است چون هيچ کس از خداوند راست گوتر نيست.

« وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا» و پروردگارشان به آنان شرابي پاکيزه مي نوشاند که هيچ آلودگي در آن نيست و شکم هايشان را از هر بيماري و آلودگي پاک مي نمايد. « إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء» اين پاداش فراوان جزاي کارهاييست که در گذشته انجام داده ايد. « وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا» و تلاش و کوشش شما مورد قدرداني واقع مي شود، و در برابر تلاش کم شما خداوند نعمت  هاي بسياري به شما مي دهد.

 

آيه‌ی 26-23:

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنزِيلاً ‏ (23) «بی‌گمان ما خودمان قرآن را به تدریج بر تو نازل کرده‌ایم».

فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً ‏(24) «پس بر حکم پروردگارت شکیبا باش و از گناهکار یا ناسپاس آنان فرمان مبر».

وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلاً  (25)‏  «و نام پروردگارت را صبح و شام یاد کن».

وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلاً طَوِيلاً ‏ (26) «و (در بخشی) از شب برایش نماز بگذار و در بخش بلندی از شب او را به پاکی یاد کن».

 

وقتي خداوند نعمت هاي بهشت را ذکر کرد، فرمود:« إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ تَنزِيلًا» بدون شک ما قرآن را به تدريج بر تو نازل کرده ايم و در قرآن وعده و وعيد بيان شده است و همه آنچه که بندگان نياز دارند در آن بيان شده، و در آن به اطاعت از اوامر الهي و اجراي مقررات کامل خداوندي و شکيبايي بر آن امر شده است.

بنابراين فرمود:« فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا» در برابر حکم تقديري خداوند صبر داشته باش و بر اجراي فرمان ديني او شکيبايي  کن و نبايد هيچ مانعي تو را از اجراي دستورات الهي باز دارد. و از مخالفاني که مرتکب گناه مي شوند و ناسپاسي مي کنند اطاعت مکن چون اطاعت از کافران و بزهکاران و فاسقان نافرماني از خداست، زيرا آن ها جز به آنچه هواي نفس مي خواهد فرمان نمي دهند.

و از آن جا که صبر و شکيبايي ناشي از فرمان برداري خدا و کثرت ذکراوست، خداوند به اين کار فرمان داد و  فرمود:« وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا» و در اول روز و آخر آن پروردگارت را ياد کن. پس نمازهاي  فرض و نفل و ذکر و تسبيح و تهليل و تکبير در اين اوقات داخل است.

« وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ» و در شب براي خدا بسيار سجده کن. يعني بسيار نماز بگزار. « وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا» و در بخش بزرگي از شب او را به پاکي ياد کن. و اين امر مطلق با آنچه قبلا بيان شد مقّيد گرديده است:« يأَيهَا المُزَّمّلُ ؛ قُمِ الَّيلَ إِلَّا قَلِيلَاَ؛ نٌِّصفَهُ أَوِ انقُص مِنهُ قَلِيلَاً ، أَو زِد عَلَيهِ» اي جامه به خود پيچيده! شب را به نماز بايست مگر اندکي ، نيمي از شب به نماز ايست يا از نيمه آن بکاه يا به آن بيفزاي.

 

آيه‌ی 31-27:

إِنَّ هَؤُلَاء يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءهُمْ يَوْماً ثَقِيلاً ‏ (27) «بی‌گمان اینان دنیا را دوست می‌دارند و روز سخت و دشوار آخرت را پشت سر خویش می‌افکنند».

نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلاً ‏ (28) «ما آنان‌را آفریده‌ایم و آفرینش انهار استوار و محکم کرده‌ایم و هر وقت بخواهیم مانند آنان‌را چنانکه باید جایگزین می‌کنیم».

إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً ‏ (29) «بی‌گمان این پندی است، پس هرکس که بخواهد به‌سوی پروردگارش راهی (درپیش) گیرد».

وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً ‏ (30) «شما نمی‌توانید بخواهید مگر این که خدا بخواهد بی‌گمان خداوند بس آگاه و کار بجاست».

يُدْخِلُ مَن يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً أَلِيماً (31) «خداوند هرکس را بخوهد مشمول رحمت خود می‌گرداند. و برای ستمکاران عذاب دردناکی را فراهم ساخته است».

 

« إِنَّ هَؤُلَاء يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ» کساني که تو را تکذيب مي کنند با وجود اينکه آيات براي آن ها بيان شده و تشويق شده اند و بيم داده شده اند اين آيات و تشويق ها در حق آنان سودمند واقع نگرديده بلکه همواره زندگي دنيا را دوست مي دارند و به آن دل مي بندند.

« وَيَذَرُونَ وَرَاءهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا» و براي روز دشوري که در پيش دارند عمل نمي کنند و آن را فراموش مي نمايند. و آن روز قيامت است که مقدار آن به اندازه ي پنجاه  هزار سال است. و خداوند متعال مي فرمايد:« يقُولِ الکَفِروُن َ هَذَا يومُ عَسِرُ» کافران مي گويند:« اين روزِ دشواري است».

پس کافران انگار فقط براي زندگي دنيا و اقامت در آن آفريده شده اند. سپس بر زنده شدن آن ها پس از مرگ از يک دليل عقلي استدلال کرد و آن آفرينش نخستين است. پس فرمود:« نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ» ما آن ها را از عدم و نيستي آفريده ايم، « وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ» و آفرينش آنها را با رگ و عصب و توانايي هاي ظاهري و باطني استوار و محکم کرده ايم ، به گونه اي که بدن آن ها کامل است و هرچه بخواهند مي توانند انجام دهند. پس کسي که آن ها را به اين حالت آفريده است مي تواند آنان را پس از مردنشان براي سزا و جزا زنده کند. و کسي که در اين جهان آفرينش آن ها را به مراحل مختلفي درآورده است شايسته او نيست که آن ها را بيهوده و بي هدف رها کند بدون اين که امر و نهي شوند و پاداش و سزا ببينند. بنابراين فرمود:« وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلًا» و اگر بخواهيم ذات آنان را براي رستاخيز، باري ديگر به صورتي متفاوت ولي همانند آنها مي آفرينيم.

« إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ» همانا اين پندي است که مومن از آن پند مي پذيرد و از ترساندن و تشويقي که در آن است بهره  مند مي شود. « فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا» و هرکس که بخواهد راهي به سوي پروردگارش در پيش گيرد. يعني راهي را در پيش بگيرد که او را به پروردگارش مي رساند. پس خداوند حق و هدايت را بيان مي نمايد سپس به انسان اختيار مي دهد تا به وسيله آن راه رهنمود گردد يا از آن گريزان شود، و اين براي اقامه حجّت است.

« لِيهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بينَةِ وَيحيي مَن حَي عَن بَينَةِ» تا هرکس که هلاک مي گردد از روي دليل هلاک شود و هرکس که زنده مي گردد از روي دليل زنده بماند.

« وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ» و شما نمي توانيد مگر اين که خدا بخواهد، چون مشيت و خواست خداوند نافذ است.« إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا» و خداوند  داناي فرزانه است و در هدايت  کردن فرد هدايت يافته و گمراه ساختن فرد گمراه حکمت دارد.

« يُدْخِلُ مَن يَشَاء فِي رَحْمَتِهِ» هرکس را که بخواهد مورد لطف و توّجه خويش قرار مي دهد و به او  توفيق مي دهد تا از اسباب سعادت استفاده ببرد و او را به راه هاي هدايت رهنمود مي سازد. « وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا  » و خداوند براي ستمکاراني که شقاوت را بر هدايت ترجيح داده اند، به جزاي ستمگري و تجاوزشان عذاب دردناکي فراهم ساخته است.

پايان تفسير سوره‌ی إنسان

فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره