مکي و 20 آيه است.
بسم الله الرحمن الرحيم
آيه ي 11-1:
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ اي جامه بر خود پيچيده ،
قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا شب را زنده ، بدار ، مگر اندکي را ،
نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا نيمه اي از آن را ، يا اندکي از نيمه کم کن
أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا يا اندکي بر نيمه بيفزاي و قرآن را شمرده و روشن بخوان
إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا ما به تو سخني دشوار را القا خواهيم کرد
إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِيلًا هر آينه شب هنگام از بستر برخاستن ، موافقت زبان و دل را افزاينده تراست و بيان سخن را استوار دارنده تر
إِنَّ لَكَ فِي اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا که کارهاي تو در روز بسيار است
وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا و نام پروردگارت را ياد کن و از همه ، ببر و به او بپيوند :
رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا پروردگار مشرق و مغرب هيچ خدايي جز او نيست او را کارساز خويش برگزين
وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا و بر آنچه مي گويند صبر کن و به وجهي پسنديده از ايشان دوري جوي.
وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا تکذيب کنندگان صاحب نعمت را به من واگذار و اندکي مهلتشان ده.
« يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ» اي کسي که خودت را با لباسهايت پيچيده اي! اين حالت پيامبر بود، وقتي که خداوند براي اولين بار جبرئيل را به همراه وحي به سوي او فرستاد . پيامبر چيزي را ديد که قبلا مانند آن را نديده بود و فقط پيامبران توان تحمل وحي را دارند. در اين هنگام که بر پيامبر وحي شد و جبرئيل عليه السلام را ديد اضطرابي او را فرا گرفت. پس او به نزد خانواده اش آمد و گفت: مرا بپوشانيد، مرا بپوشانيد، و پيامبر به لرزه افتاده بود.
سپس جبرئيل نزد او آمد و گفت: بخوان. پيامبر گفت: من خواننده نيستم. آن گاه جبرئيل او را تا آخرين حد فشار داد و از او خواست که بخواند. آن گاه پيامبر(ص) خواند. سپس خداوند ثبات و پايداري را بر دل او نهاد و پشت سر هم وحي به او نازل شد تا به مقامي رسيد که هيچ يک از پيامبران به آن مقام نرسيده اند.
پس پاک است خداوند! آغاز نبوت پيامبر و آخر آن چقدر متفاوت است! بنابراين خداوند او را با اين وصف «جامه به خود پيچيده» که در آغاز کارش چنين کرده بود، مورد خطاب قرار داد.
در اين جا خداوند او را به عبادت هايي فرمان داد که مخصوص او هستند. سپس او را دستور داد تا در برابر اذيت و آزار قومش شکيبا باشد، و او را دستور داد تا فرمان الهي را آشکارا اعلام نمايد و به صورت علني آن ها را به سوي خداوند دعوت کند. پس پيامبر را به بهترين عبادت ها که نماز است و در بهترين وقت ها که شب است فرمان داده است و از آن جا که خداوند نسبت به پيامبر لطف و مرحمت داشته است او را به زنده نگاه داشتن تمام شب فرمان نداده است:« قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا» شب را زنده بدار جز اندکي از آن را.
سپس اندازه آن را بيان کرد و فرمود:« نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا» نيمي از شب را زنده بدار يا از نيمه ي آن اندکي بکاه. يعني يک سوم آن را زنده بدار. « أَوْ زِدْ عَلَيْهِ» يا بر نصف بيفزا. يعني حدود دو سوم شب را زنده بدار. « وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا» و قرآن را چنان که بايد شمرده و شيوا بخوان، چون اگر قرآن با ترتيل خوانده شود تدبر و انديشيدن در آن حاصل خواهد شد و دل ها را تکان خواهد داد و انسان را بر عبادت خدا با آيات او و آمادگي کامل براي عبادت تحريک خواهد کرد.
« إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا» بدون شکّ ما اين قرآن سنگين را بر تو وحي مي کنيم . يعني معاني و مفاهيم و اوصاف آن بزرگ است و سزاوار است که براي آن آمادگي پيدا کني و آن را به ترتيل بخواني و در مطالبي که در بردارد انديشه نمايي. سپس حکمت اينکه پيامبر را به شب زنده داري فرمان داده است بيان کرد و فرمود:
« إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِيلًا» بيدار شدن از خواب در شب براي خواندن نماز و به منظور به دست آوردن مقصود قرآن راهي نزديک تر است: زبان و قلب هماهنگ مي گردند و کارها در شب کم مي شوند و هرچه که خواننده بگويد مي فهمد و کارش درست انجام مي گيرد. به خلاف روز که اين مقاصد درآن به دست نمي آيند. بنابراين فرمود:
« إِنَّ لَكَ فِي اَلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا» در روز به دنبال نيازها و زندگي خود هستي که اين باعث مي شود تا دل به اين چيزها مشغول گردد. « وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ» و نام پروردگارت را ياد کن. و اين انواع ذکر را شامل مي شود. « وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا»از همه چيز بُبر و بدو بپيوند چون بريدن از خلق و روي آوردن به سوس خدا يعني جدا شدن قلب از همه آفريده ها و متصف شدن به محبت خدا و به آنچه که انسان را به خدا و خشنودي او نزديک مي گرداند.
« رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ» اين اسم جنس است و شامل همه مشرق ها و مغرب ها مي گردد. پس خداوند متعال پروردگار مشرق ها و مغرب ها و همه ي انواري است که در آن مي باشد و پروردگار جهان بالا و پائين است و او پروردگار و آفريننده و تدبير کننده ي همه چيز مي باشد. « لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا» تنها او را محافظ و کارساز همه امور خويش بدان.
پس از اينکه خداوند پيامبر را به طور ويژه به خواندن نماز، و به طور عام به ذکر فرمان داد، و با اين قوت و تحمل فراواني براي رويارويي با دشواري ها و انجام کارهاي سخت براي بنده پديد مي آيد. او را فرمان داد تا در برابر آنچه مخالفان به او مي گويند و ناسزاهايي که نثارش مي کنند شکيبايي ورزد و امر الهي را ادامه دهد و هيچ چيزي او را از انجام آن بازندارد. نيز به پيامبر دستور داد تا به شيوه اي نيکو از آنان دوري کند.
و دوري گزيدن نيکو عبارت است از آن دوري که مصلحت آن را اقتضا نمايد و اذيت و رنجي را در پي نداشته باشد. پس به فرمان الهي که پيامبر را آزار مي دهد اعراض نمايد. همچنين خداوند به پيامبر فرمان داد تا به بهترين شيوه با آنان مجادله نمايد.
« وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا» و مرا واگذار با کساني که تکذيب مي کنند؛ من از آنان انتقام خواهم گرفت و اگر به آنان مهلت دهم بدانند که آنان را فراموش نمي کنم، تکذيب کنندگاني که از نعمت و ثروت برخوردار هستند؛ آن هايي که وقتي خداوند روزيشان را فراوان کرد و از لطف خويش آنان را در آسايش قرار داد سرکشي کردند. همان طور که خداوند متعال مي فرمايد:« کَلَّآ إِنَّ الإنسَنَ لَيطغَي؛ أَن رَّءَاهُ استَغنَي» هرگز ، بي گمان انسان سرکشي خواهد کرد وقتي که ثروتمند بگردد.
آيه ي 14-12:
إِنَّ لَدَيْنَا أَنكَالًا وَجَحِيمًا نزد ماست بندهاي گران و دوزخ ،
وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا و طعامي گلوگير و عذابي دردآور
يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا روزي که زمين و کوهها به لرزه آيند و کوهها تپه اي از ريگ روان گردند،
سپس خداوند آن ها را به عذابي که نزد اوست تهديد کرد و فرمود:« إِنَّ لَدَيْنَا أَنكَالًا وَجَحِيمًا» نزد ما عذابي سخت است که آن را مايه شکنجه کسي قرار مي دهيم که همواره کارهايي انجام مي دهد که خداوند را خشمگين مي سازد، و آتشي داغ و سوزان نزد ما هست. « وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا» و عذابي دردناک و خوراکي گلوگير از بس که تلخ و بدبو و بدمزه است گلوگير مي باشد.
« يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا» روزي که به سبب هول و وحشت (قيامت) زمين و کوه ها به لرزش و جنبش درآيند و کوه هاي محکم و سخت چون ريگ هاي پراکنده شوند و آن گاه چون گرد و غبار به هوا روند.
آيه ي 16-15:
إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولًا ما بر شما پيامبري فرستاديم که بر اعمالتان گواه است ، بدان سان که برفرعون هم پيامبري فرستاديم.
فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذًا وَبِيلًا و فرعون از پيامبر فرمان نبرد ما نيز او را به سختي فرو گرفتيم.
خداوند متعال مي فرمايد: پروردگارتان را به خاطر فرستادن اين پيامبر درس نخوانده سپاس گزار باشيد و او را ستايش کنيد، پيامبري که عرب است و مژده دهنده و بيم دهنده و بر اعمال امّت گواه مي باشد و بايد شکر اين نعمت بزرگ را به جاي آوريد.
از کفر ورزيدن بپرهيزيد که آن گاه از فرمان پيامبرتان سرپيچي خواهيد کرد، در نتيجه مانند فرعون خواهيد بود؛ فرعوني که خداوند موسي پسر عمران را به سوي او فرستاد و موسي او را به سوي خدا فراخواند و به يگانه پرستي فرمان داد اما فرعون او را تصديق نکرد بلکه از فرمانش سرپيچي نمود. پس خداوند فرعون را به شدت فروگرفت.
آيه ي 18-17:
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا اگر کافر باشيد ، در روزي که کودکان را پير مي گرداند چگونه در امان مانيد ?
السَّمَاء مُنفَطِرٌ بِهِ كَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا در آن روز آسمان بشکافد و وعده خدا به وقوع پيوندد.
چگونه در روز قيامت نجات خواهيد يافت، روزي خطرناک و هولناک که کودکان را پير مي گرداند و جمادات بزرگ در آن روز از هم مي پاشند و آسمان شکافته مي گردد و ستارگان پخش و پراکنده مي شوند؟! « كَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا» وعده خداوند به طور قطع واقع خواهد شد و هيچ مانعي براي وقوع آن نخواهد بود.
آيه ي 19:
إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا اين تذکاري است پس هر که بخواهد ، راهي به سوي پروردگارش آغاز کند.
موعظه و پندي که خداوند با آن از حالت و اهوال روز قيامت خبر داد اندرزي است که پرهيزگاران از آن پند مي گيرند و مومنان باز مي آيند. « فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا» پس هرکس که مي خواهد راهي را به سوي پروردگارش در پيش بگيرد که او را به پروردگارش مي رساند و اين کار با پيروي از شريعت خدا انجام مي شود . و خداوند شريعت را کاملا روشن نموده و آن را توضيح داده است. و اين دليلي است بر آن که خداوند متعال به بندگان اختيار و توانايي کارهايشان را داده است. و آن گونه نيست که جبريه مي گويند:« کارهاي بندگان بدون خواست خودشان انجام مي شود.» و چنين سخني برخلاف عقل و نقل است.
آيه ي 20:
إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ پروردگار تو مي داند که تو و گروهي از آنان که با تو هستند نزديک به ، دوثلث شب و نيم شب و ثلث شب را به نماز مي ايستيد و خداست که اندازه شب و روز را معين مي کند و مي داند که شما هرگز حساب آن را نتوانيد داشت پس توبه شما را بپذيرفت و هر چه ميسر شود از قرآن بخوانيد مي داند چه کساني از شما بيمار خواهند شد ، و گروهي ديگر به طلب روزي خدا به سفر مي روند و گروه ديگر در راه خدا به جنگ مي روند پس هر چه ميسر شود از آن بخوانيد نماز بگزاريد و زکات بدهيد و به خدا قرض الحسنه دهيد و هر خيري را که براي خود پيشاپيش بفرستيد ، آن را نزد خدا خواهيد يافت و آن پاداش بهتر است و پاداشي بزرگ تر است و از خدا آمرزش بخواهيد ، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است.
خداوند در اين سوره بيان داشت که او پيامبرش را فرمان داده تا نيمي از شب و يا يک سوم آن و يا دو سوم آن را به نماز بايستد. و اصل بر اين است که او در احکام الگوي امت مي باشد. در اين جا بيان کرد که پيامبر و گروهي از مومنان که همراه او بودند اين فرمان را اطاعت کردند.
و از آن جا که تعيين وقتي که به نماز خواندن در آن امر شده براي مردم دشوار بود خداوند خبر داد که در اين باره کار را برايشان بسيار ساده و آسان کرده است. پس فرمود:« وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَار» خداوند اندازه شب و روز و آنچه از آن مي رود و آنچه از آن باقي مي ماند را مي داند.
« عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ» خداوند مي داند که شما هرگز اندازه شب و روز را به طور دقيق و بدون کم و کاست نمي دانيد، چون اندازه گيري آن نياز به بيداري و خستگي زيادي دارد. « فَتَابَ عَلَيْكُمْ» پس به شما تخفيف داد و شما را به چيزي که برايتان ميسر است فرمان داد، خواه از اندازه بيشتر باشد يا کمتر.
« فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» و آنچه از قرآن مي دانيد همان را بخوانيد و خداوند بر شما سخت نمي گيرد. بنابراين کسي که در شب به نماز مي ايستد تا وقتي موظف به خواندن نماز است که سرحال و با نشاط است، و هرگاه خسته شد و سست و تنبل گرديد يا خواب بر او مستولي گشت بايد استراحت کند تا نماز را با آرامش و راحتي بخواند.
سپس به بيان عوامل و اسبابي پرداخت که در صورت وجود آنها تخفيفي صورت مي گيرد و فرمود:« عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى» خداوند مي داند که کساني از شما بيمار مي شوند و دو سوم از شب يا نصف آن يا يک سوم آن به نماز ايستادن برايشان مشکل است. و برايشان آسان نخواهد بود و فرد بيمار نيز موظف نيست که نماز را ايستاده بخواند بلکه اگر خواندن نماز نفل برايش مشکل بود آن را نخواند و پاداش آنچه در زمان تندرستي انجام مي داده است به او مي رسد.
« وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ» و خداوند مي داند که کساني از شما مسافر هستند و براي تجارت به سفر مي پردازند تا از مردم بي نياز باشند و به سوي آن ها دست دراز نکنند. يعني به مسافر بايد تخفيف داده شود بنابراين خداوند در نماز فرض به او تخفيف داده و خواندن دو نماز را در يک وقت برايش مباح و جايز قرار داده است . نيز نمازهاي چهاررکعتي را به صورت قصر و دو رکعتي بخواند. « وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ» و گروهي ديگر هستند که در راه خدا مي جنگند. پس آنچه ذکر نمود: يکي تخفيف براي فرد تندرست و مقيم که اگر سرحال و با نشاط بود نماز شب بخواند و تعيين وقت بر او لازم نيست، بلکه بکوشد در ثلث اخيرش يا بعد از نيمه شب که بهترين وقت است نماز بخواند. و تخفيفي ديگر براي بيمار و مسافر؛ خواه سفرش براي تجارت باشد يا براي عبادت از قبيل جهاد يا حج و غيره.
خداوند به اين دسته نيز تخفيف داده است تا گرفتار سختي نشوند. پس ستايش خدا را سزاست که در دين براي ما سختي و مشکلي قرار نداده است بلکه شريعت خود را آسان نموده و حالات بندگان و منافع دين و جسم و دنياي آن ها را رعايت کرده است.
سپس بندگان را به اداي دو عبادت که اساس و پايه عبادت ها هستند فرمان داد: برپا داشتن نماز که دين جز با نماز استوار نمي گردد، و پرداختن زکات که برهان ايمان است و با اداي زکات، با فقرا و بينوايان همدردي مي شود.پس فرمود:« وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ» و نمار را با ارکان و شرايط و همه مکملات آن بخوانيد. « وَآتُوا الزَّكَاةَ» و زکات مال خود را بپردازيد« وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا» و به خداوند قرض الحسنه بدهيد. يعني فقط براي جلب رضايت خدا و با نيتي صادق از مال پاکيزه در راه خدا انفاق کنيد. و در اين صدقه واجب و مستحب داخل است.
سپس بر عموم کارهاي خوب تشويق نمود و فرمود:« وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا» و کارهاي نيکي را که براي خودتان پيش مي فرستيد نزد خداوند بهتر و با پاداش بيشتري خواهيد يافت. يک نيکي ده برابر تا هفتصد برابر و بيشتر از آن تا چندين برابر مي گردد. و بايد دانست که ذرّه اي کار نيک، پاداش آن در بهشت چندين برابر اين دنيا و لذايذ آن خواهد شد.
و خوبي و نيکي اين دنيا اساس خوبي و نيکي جهان آخرت است. پس بسي جاي تأسف است که آدمي اوقاتي را در غفلت به سر ببرد. و بايد بر زمان هايي که بدون انجام کارهاي شايسته سپري شده اند حسرت بخورد. و واي بر دل هايي که پند و موعظه ي پروردگارشان در آن ها اثر نکرده، و تشويق کسي که از خود انسان به او مهربان تر است براي وي مفيد واقع نگرديده است.
خداوندا! تو را ستايش مي کنيم و به درگاه تو شکايت مي بريم . فريادرس ما تويي و جز با ياري تو توان انجام هيچ کاري را نداريم. « وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » و از خداوند آمرزش بخواهيد بي گمان خداوند آمرزگار مهربان است.
فرمان دادن به طلب آمرزش بعد از تشويق کردن به کارهاي خير فايده اي بزرگ و مهم دارد و آن اين است که بنده حتما در انجام آنچه بدان امر شده کوتاهي مي ورزد، يا آن را اصلا انجام نمي دهد يا به صورت ناقص آن را انجام مي دهد. پس خداوند دستور داد تا اين کوتاهي با طلب آمرزش جبران شود، چرا که بنده در طول شب و روز مرتکب گناهاني مي شود. پس هرکس مشمول رحمت خداوند نشود هلاک خواهد شد.
پايان تفسير سوره ي مزمل