فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره

تفسير سوره ي جن

مکي و 28 آيه است.

 

بسم الله الرحمن الرحيم

آيه ي 2-1:

قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا بگو : به  من  وحي  شده  است  که  گروهي  از جن ، گوش  فرا دادند ، و گفتند که   ما قرآني  شگفت  شنيديم  ،

يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا به  راه  راست  هدايت  مي  کند  پس  ما بدان  ايمان  آورديم  و هرگز کسي  را  شريک  پروردگارمان  نمي  سازيم.

« قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ» اي پيامبر ! به مردمان بگو: به من وحي شده است که گروهي از جن ها به قرآن گوش فرا دادند. خداوند  اين جن ها را به سوي پيامبر برد تا آيات او را بشنوند و حجت بر آن ها اقامه گردد و نعمت بر آنان کامل شود و قوم خود را بيم دهند.

خداوند به پيامبر فرمان داد تا حکايت آن ها را براي مردم تعريف کند. آن ها وقتي نزد پيامبر آمدند گفتند: ساکت باشيد، وقتي ساکت شدند و گوش فرا دادند معاني و مفاهيم قرآن را فهميدند و حقايق قرآن به دل هايشان رسيد.

« فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا» پس  گفتند: ما قرآني شگفت و زيبا که داراي مطالبي عالي است شنيديم. « يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» رشد به همه چيزهايي گفته مي شود که مردم را به سوي منافع ديني و دنيوي هدايت مي کند. « فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا» پس به آن ايمان آورديم و هرگز چيزي را شريک پروردگارمان نمي کنيم. پس آن ها هم ايمان آوردند که همه ي اعمال خير در آن است و هم پرهيزگاري پيشه کردند که پرهيزگاري متضّمن دوري از بدي است.

و آن ها عامل ايمان آوردن و لوازم آن را راهنمايي هاي قرآن قرار دارند که مصالح و فوايد فراواني دربردارد و آدمي را از مضّرات برحذر مي دارد. اين چيزها نشانه اي بزرگ و دليلي قاطع هستند براي کسي که در پرتو نور قرآن راهش را پيدا کند و به وسيله آن راهياب گردد. و اين ايماني است که سودمند مي باشد و هر خير و نيکي را است که سودمند مي باشد و هر خير و نيکي را به بار مي آورد.

اين ايمان براساس رهنمود قرآن به دست مي آيد به خلاف ايماني که بنابر عرف به دست مي آيد به خلاف ايماني که بنابر عرف و عادت و محيط زندگي و امثال آن حاصل مي شود. چنين ايماني، تقليدي و سنتي است و در معرض خطر و عوارض زيادي قرار دارد.

آيه ي 4-3:

وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا عظمت  پروردگار ما متعالي  است   نه  همسري  گيرد و نه  فرزندي  دارد.

وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا و سفيه  ما در باره  خدا سخناني  به  ناحق  مي  گفت.

« وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا» جلال و عظمت خداوند والاست و نام هايش مقّدس مي باشد. « مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا» او همسر و فرزندي برنگرفته است. پس آن ها از والا بودن شأن و شکوه خداوند به اين پي بردند که او از داشتن همسر و فرزند پاک است ، چون در هر صفت کمالي داراي شأن و عظمت است. و داشتن همسر و فرزند با اين چيز منافات دارد، چون برنگرفتن زن و فرزند با کمال بي نيازي متضاد است.

« وَأَنَّهُ كَانَ يَقُولُ سَفِيهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا» کم خردان ما درباره خداوند سخنان نادرستي مي گفتند. و آنچه آن ها را به گفتن چنين سخناني وادار کرد کم خردي آن ها بود، وگرنه چنانچه هوشيار و فهميده بودند مي دانستند که چه بگويند.

آيه ي 5:

وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا و ما مي  پنداشتيم  که ، آدمي  و جن  در باره  خدا دروغ  نمي  گويند.

قبل از اين ما فريب خورده بوديم و سرکردگان جن و انس ما را فريب داده بودند و ما به آن ها گمان خوب داشتيم و گمان مي برديم که آنان جرأت دروغ بستن بر خدا را ندارند بنابراين قبل از اين ما بر راه آن ها بوديم . و امروز که حق براي ما روشن شده است راه خدا را در پيش گرفته ايم و از حق پيروي مي کنيم و به سخن هيچ کسي اگر با هدايت مخالف باشد توّجه نمي کنيم.

آيه ي 7-6:

وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا و نيز مرداني  بودند از آدميان  که  به  مرداني  از جن  پناه  مي  بردند و بر  طغيانشان  مي  افزودند.

وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا همچنان  که  شما مي  پنداشتيد آنها هم  مي  پنداشتند که  خدا هيچ  کس  را  دوباره  زنده  نمي  سازد.

« وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا» انسان ها به هنگام هراس و پريشاني ها به جن ها پناه مي برند و آن ها را پرستش مي  کردند. بنابراين انسان ها بر طغيان و سرکشي و تکبر جن ها افزودند، زيرا جن ها ديدند که انسان ها آنان را عبارت مي کنند و به آن ها پناه مي برند.

و احتمال دارد که ضمير «واو» در « زادهم» به جن برگردد . يعني جن ها وقتي ديدند که انسان ها به آن ها پناه مي برند انسان ها را بيش تر پريشان کردند و ترساندند تا اين گونه انسان ها را مجبور نمايند به آن ها پناه ببرند و به آنچه که جن ها بر آن هستند چنگ بزنند. پس هرگاه انساني به درّه اي ترسناک وارد مي شد مي گفت: به صاحب اين دره از بي خردان قومش پناه مي برم.

« وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا»  پس وقتي زنده شدن پس از مرگ و رستاخيز را انکار کردند به شرک ورزيدن روي آوردند.

آيه ي 9-8:

وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا ما به  آسمان  رسيديم  و آن  را پر از نگهبانان  قدرتمند و شهابها يافتيم.

وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا ما در آنجايها که  مي  توان  گوش  فرا داد مي  نشستيم   اما هر که  اکنون   گوش ، نشنيد ، شهابي  را در کمين  خود يابد.

« وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء» و ما به آسمان آمديم و آن را آزمايش کرديم« فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا» پس آن را چنان يافتيم که از نگهباناني نيرومند پرشده است و نمي گذارند کسي به طراف آن برسد يا به آن نزديک شود. « وَشُهُبًا» و از شهاب هايي پرشده است که هرکس از آن جا استراق سمع نمايد به وسيله ي اين شهاب ها زده مي شود. و اين برخلاف عادت قبلي ماست که مي توانستيم به اخبار آسمان دست پيدا کنيم.

« وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ» و ما براي استراق سمع در گوشه هاي مي نشستيم و از اخبار آسمان آنچه خدا مي خواست فرا مي گرفتيم.« فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا» امّا  اکنون اگر کسي گوش فرا دهد شهاب آماده اي را در کمين خود مي يابد که براي از بين بردن او آماده شده است و اين چيز مهّمي است. جن ها يقين کردند که خداوند مي خواهد در زمين حادثه اي بزرگ بد يا نيک ايجاد کند، بنابراين گفتند:

آيه ي 15-10:

وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا از اين  روي  نمي  دانيم  که  آيا براي  کساني  که  در روي  زمين  هستند بدي   مقدرمي  شود ، يا پروردگارشان  مي  خواهد به  راه  راستشان  ببرد.

وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا برخي  از ما صالحند و برخي  جز آن  ، و ما فرقه  هايي  گوناگونيم.

وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا ما مي  دانيم  که  خدا را در زمين  ناتوان  نمي  کنيم  و با گريختن  نيز  ناتوانش  نسازيم.

وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا و چون  سخن  هدايت  شنيديم  ، بدان  ايمان  آورديم   و هر که  به  پروردگارش   ايمان  آورد نه  از نقصان  مي  ترسد و نه  از ستم.

وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا و بعضي  از ما مسلمانند و بعضي  از حق  دور  و آنان  که  اسلام  آورده  اند، درجست  و جوي  راه  راست  بوده  اند.

وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا اما آنان  که  از حق  دورند هيزم  جهنم  خواهند بود.

« وَأَنَّا لَا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا» و ما نمي دانيم که براي اهل زمين شر و بلايي در نظر گرفته شده يا اين که پروردگارشان براي آنان خير و هدايت خواسته است؟ يعني حتما يکي از اين دو حالت به وقوع مي پيوندد، چون جن ها ديدند که مسئله براي آن ها تغيير کرده است، بنابراين از روي هوش و ذکاوت خود دريافتند که خداوند مي خواهد در زمين کاري را  انجام دهد. و اين بيانگر مودب بودن جن ها است که خير را به خدا نسبت دادند و انجام دهنده شر را ذکر نکردند، تا ادب را رعايت نمايند.

« وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ» بعضي از ما صالح و درستکار هستند و بعضي از ما جز اين اند. يعني فاسق و کافرند. « كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا» ما فرقه هاي گوناگوني هستيم و هر گروهي به آنچه دارد شادمان است.

« وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا» اينک کمال قدرت خداوند و کمال ناتواني مان و اين که اختيار ما در دست خداست برايمان روشن شده است پس ما نمي توانيم خدا را در زمين درمانده سازيم، نيز نمي توانيم او را درمانده سازيم اگر فرار کنيم و اسباب خروج از قدرت او را فراهم نماييم، هيچ پناهگاهي نيست که بتوان براي درامان ماندن از عذاب  او بدان پناه برد، مگر اينکه به خود او پناهنده شد.

« وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى» وقتي ما رهنمود قرآن کريم را شنيديم که به راه راست هدايت مي کند، و هدايت و ارشاد آن را شناختيم، در دل هاي ما اثر گذاشت و « آمَنَّا بِهِ» ما به آن ايمان آورديم. سپس آن چه را که موجب تشويق شدن مومن مي شود بيان کرد و فرمود:« فَمَن يُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا يَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا» پس هرکس صادقانه به خدا ايمان بياورد نقصاني نمي بيند و نه به او آزاري مي رسد و هرگاه از شر و بلا در امان قرار گرفت خير و خوبي براي او به دست مي آيد پس ايمان سببي است که انس و جن را از هر خيري برخوردار مي کند و از هر شرّي مصون مي دارد.

« وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ» برخي از ما فرمانبردارند و برخي ستمگر و منحرف از راه راست هستند. « فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا» پس کساني که فرمانبرداري کنند به راه درست دست يافته اند که آن ها را به بهشت و نعمت هاي آن مي رساند.

« وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا» و اما آن هايي که منحرف و ستمگرند آتش افروز دوزخ مي باشند و اين سزاي کارهايشان است نه اين که خداوند بر آن ها ستم کرده باشد.

آيه ي 17-16:

وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا و اگر بر طريقه  راست  پايداري  کنند ، از آبي  فراوان  سيرابشان  کنيم.

لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَمَن يُعْرِضْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا تا آنها را بيازماييم   و هر که  از ذکر پروردگارش  اعراض  کند او را به عذابي  دشوار در اندازد.

« وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا» واگر آنان بر راه راست ماندگار بمانند به آنان آب فراوان و گوارايي مي دهيم. و آنچه که آن ها را از اين محروم کرده است ستمگري و تجاوزايشان است.

« لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ» تا آن را بيازمائيم و راستگو از دروغگو مشخص شود. « وَمَن يُعْرِضْ عَن ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا» و هرکس از ذکر و ياد خدا که کتاب خداوند است روي بگرداند و از آن پيروي نکند و از آن  غافل و بي خبر باشد به او عذابي سخت مي دهد

آيه ي 19-18:

وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا و مسجدها از آن  خداست   و با وجود خداي  يکتا کسي  را به  خدايي  مخوانيد.

وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا چون  بنده  خدا براي  پرستش  او بر پاي  ايستاد ، گرد او را گرفتند.

« وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا» و مساجد مختص پرستش خداوند هستند، پس کسي ديگر را با خدا مخوانيد و کسي ديگر را همراه با او نپرستيد، چون مساجد که بزرگ ترين جاي عبادت هستند. براساس اخلاص براي خدا و فروتني در برابر عظمت و کرنش در برابر قدرت او بنا شده اند.

« وَأَنَّهُ لَمَّا قَامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ» و اين که چون بنده خداوند به نيايش پروردگارش ايستاد و به عبادت خدا مشغول شد و خواندن قرآن را شروع کرد، « كَادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَدًا» نزديک بود جن ها با ازدحام بر او هجوم آورند، از بس که به رهنمودهاي پيامبر علاقمند بودند.

آيه ي 23-20:

قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا بگو، : تنها پروردگارم  را مي  خوانم  و هيچ  کس  را شريک  او نمي  سازم.

قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا بگو : من  نمي  توانم  به  شما زياني  برسانم  يا شما را به  صلاح  آورم.

قُلْ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا بگو : هيچ  کس  مرا از عقوبت  خدا پناه  ندهد و من  جز او پناهگاهي  نمي   يابم.

إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا آنچه  مي  توانم  جز رساندن  پيام  او و انجام  دادن  رسالتهاي  او نيست   و  هرکه  خدا و پيامبرش  را نافرماني  کند ، نصيب  او آتش  جهنم  است  که   همواره در آن  خواهند بود ،

«قُل» اي پيامبر! با بيان حقيقت آنچه که به سوي آن فرامي خواني به آن ها بگو:« إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا» فقط پروردگارم را مي پرستم و او را يگانه مي دانم و از بت ها و هر آنچه که مشرکان به جاي خدا پرستش مي کنند دست مي کشم.

« قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا» بگو: من نمي توانم هيچ زياني به شما برسانم و نمي توانم شما را هدايت کنم، چون من بنده اي بيش نيستم و اختياري ندارم. « قُلْ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ» يعني هيچ کسي نيست که به او پناه ببرم و او بتواند مرا از عذاب خدا نجات دهد. و پيامبر که کامل ترين انسان است  توانايي رساندن هيچ زيان و هدايتي را ندارد و نمي تواند خودش را از عذاب خدا نجات دهد اگر خداوند بخواهد بلايي به او مي رساند.

پس ديگر مردم به طريق اولي توانايي ندارند. « وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا» و من جز او پناهي ندارم.

« إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ» من هيچ برتري بر مردم برتري بر مردم ندارم جز اين که خداوند مرا براي رساندن پيام هايش و دعوت دادن مردم به سوي او برگزيده است و با اين کار حجت بر مردم اقامه مي گردد.

« وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا» و هرکس از فرمان خدا و پيغمبرش سرپيچي کند آتش جهنم را خواهد داشت و براي هميشه در آن جاودانه است. منظور از معصيت در اين جا معصيتي کفرآميز است همان طور که نص هاي روشن ديگري معصيت مذکور را به کفر مقّيد کرده  اند . اما گناه صرف باعث خلود در  دوزخ نمي شود. همان طور که آيات قرآن و احاديث پيامبر و اجماع سلف است و امامان  امت بر اين دلالت مي نمايد.

آيه ي 24:

حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا تا آنگاه  که  آنچه  را به  آنها وعده  داده  بودند بنگرند  پس  خواهند  دانست ، چه  کسي  را ياران  ناتوان  تر و شمار کمتر بوده  است.

« حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ» زماني که آنچه را به آنها وعده داده مي شود آشکار را مشاهده کنند و يقين نمايند که آن ها را فراگرفته است« فَسَيَعْلَمُونَ» در اين وقت به طور حقيقي خواهند دانست که « مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا» چه کسي ناتوان تر و کم تعدادتر است . وقتي که کسي آن ها را ياري نمي کند و خودشان نيز نمي توانند خود را ياري نمايند و تک و تنها و همان گونه که نخستين بار آفريده شده اند حشر گردند، آنگاه خواهند دانست که چه کسي ضعيف تر و ناتوان است!

آيه ي 28-25:

قُلْ إِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا بگو : من  نمي  دانم  که  آيا آن  وعده  اي  که  به  شما داده  اند نزديک  است   ،يا پروردگار من  براي  آن  زماني  نهاده  است  ?

عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا او داناي  غيب  است  و غيب  خود را بر هيچ  کس  آشکار نمي  سازد ،

إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا مگر بر آن  پيامبري  که  از او خشنود باشد که  براي  نگهباني  از او پيش  روي و پشت  سرش  نگهباني  مي  گمارد ،

لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا  تا بداند که  آنها پيامهاي  پروردگارشان  را رسانيده  اند و خدا به  آنچه   درنزد آنهاست  احاطه  دارد و همه  چيز را به  عدد شمار کرده  است.

اگر آنها از تو پرسيدند و گفتند:« مَتَي هَذا الوَعدُ إِن کُنتُم صَدِقينَ » اين وعده کي خواهد بود اگر راست مي گوييد؟  به آنها بگو:« أَدْرِي أَقَرِيبٌ مَّا تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَدًا» نمي دانم آيا آنچه وعده داده مي شويد نزديک است يا پروردگارم زماني طولاني براي آن مّقرر مي دارد؟ و آن زمان نزد خداوند مشخص است.

« عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا» خداوند داناي پنهان است و هيچ کسي از مردم را برغيب خود آگاه نمي سازد بلکه فقط خداوند به راز دل ها و اسرار پنهاني آگاه است. « إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ» مگر کساني را از رسولاني که خود بپسندد، پس او را به آن چه که حکمتش اقتضا نمايد خبر مي دهد. چون پيامبران مانند ديگران نيستند و خداوند آن ها را با چيزهايي کمک کرده که هيچ کس از  مردم را چنان چيزي نداده است و آنچه را که خداوند به آن ها وحي نموده حفاظت مي نمايد تا آن را به صورت واقعي برسانند بدون از آن که شيطان هايي نزديک او گردند و چيزي را به وحي اضافه کنند يا از آن بکاهند. بنابراين فرمود:« فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا» و از ميان فرشتگان محافظان و نگهباناني در پيش و پس او روان مي دارد.

« لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ» تا با اين کار پيامبر بداند که پيامبران با اسبابي که خداوند برايشان فراهم کرده است پيام هاي او را رسانده اند.« وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ» و خداوند به آنچه در نزد آنان است و آنچه پنهان يا آشکار داشته احاطه دارد. « وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا  » و هر چيزي را برشمرده است.

در اين سوره چند فايده به شرح ذيل وجود دارد:

1- جن وجود حقيقي دارد و آن ها امر و نهي شده اند و طبق اعمالشان جزا و سزا مي بينند همان طور که به صراحت در اين سوره بيان شده است.

2- پيامبر خدا(ص) همان طور که به سوي انسان مبعوث شده به سوي جن ها نيز فرستاده شده است، و خداوند گروهي از جن ها را به سوي او فرستاد تا آنچه را که بر او وحي مي شود بشنوند و به قوم خود بودند.

3- هوشمندي جن ها و شناخت حق و اين که آنچه آن ها را به سوي ايمان پيش برد اين بود که آن ها به طور قطع دريافتند که قرآن کتاب هدايت است. نيز از اين آيات برمي آيد که جن ها در تعامل با خداوند بسيار مودب هستند.

4- توّجه خداوند به پيامبرش و محافظت از آنچه پيامبر از سوي خدا آورده است. در آغاز مژده هاي نبوت پيامبر، آسمان به وسيله ستارگان  محافظت مي شد و شياطين از کمينگاه هاي خود گريختند، امّا خداوند با نبوت پيامبر آن را اندازه گيري نمود. و خداوند خير و هدايت را براي اهل زمين اراده کرد و خواست که دين و شريعت و معرفت خويش را در زمين آشکار گرداند که به وسيله ي آن دل ها تر و تازه مي شوند و خردمندان شاد مي گردند و شعائر اسلام آشکار مي شود و بت ها ريشه کن و نابود مي گردند.

5- شدت علاقمندي جن ها به گوش فرا دادن به پيامبر و ازدحام آن ها پيرامون  او.

6- اين سوره مشتمل به امر به توحيد و نهي از شرک است. و بيان شده که هيچ مخلوقي سزاوار ذرّه اي پرستش نيست چون پيامبر(ص) که وقتي اختيار هيچ سود و زياني را براي کسي، بلکه براي خودش نيز ندارد معلوم است که مردم همه اين گونه هستند. پس اشتباه و ستم است که چنين کسي معبود قرار داده شود.

7- علوم غيب و پنهان را فقط خدا مي داند، و هيچ کسي از مخلوقات آن را نمي داند مگر کسي که خداوند او را برگزيند و چيزي از علم غيب را به او بدهد.

پايان تفسير سوره ي جن

 

فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره