فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره

تفسير سوره ي معارج

مکي و 44 آيه است.

بسم الله الرحمن الرحيم

آيه ي 7-1:

سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ پرسنده  اي  از عذابي  پرسيد که

لِّلْكَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ بر کافران  فرود خواهد آمد و کس  آن  را، دفع  نتواند کرد ،

مِّنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ از جانب  خدا که  صاحب  آسمانهاست.

تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ در روزي  که  مقدارش  پنجاه  هزار سال  است  ، فرشتگان  و روح  بدان  جا فرو  روند.

فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا پس  صبر کن  صبري  نيکو

إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا ايشان  آن  روز را دور مي  بينند.

وَنَرَاهُ قَرِيبًا و ما نزديکش  مي  بينيم.

خداوند متعال از جهالت و ناداني مخالفان و اين که با تمسخر عذاب الهي را به شتاب مي طلبند، سخن به ميان آورده و با بيان اين که آنان مي پنداشتند که خدا از عذاب دادن آنها ناتوان است، مي فرمايد:« سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِّلْكَافِرينَ» خواهنده اي درخواست عذابي براي کافران کرد که به وقوع مي پيوندد چون کافران به سبب کفر و عنادشان مستحق آن هستند.

« لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ مِّنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ» عذابي که برخي از سرکشان مشرک آن را به شتاب مي طلبند کسي نيست که قبل از آمدنش آن را دور کند و يا بعد از آمدنش آن را برطرف نمايد . نضربن حارث قريشي يا کسي ديگر از تکذيب کنندگان دعا کرد و گفت:« اللَّهُمَّ إِن کَانَ هَذَا هُوَ الحَقَّ مِن عِندَکَ فَأَمطِر عَلَينَا حِجَارَةَ مِّنَ السَّماءِ أَوِ ائتِنَا بِعَذابِ أَليمٍ » بار خدايا! اگر اين قرآن حق و از جانب تو است از آسمان بر ما سنگ ببار و يا عذابي دردناک بر ما بياورد.

پس بدانند که عذاب حتما از جانب خدا بر آن ها خواهد آمد؛ خداوند يا در دنيا آن ها را عذاب مي دهد يا عذابشان را براي آخرت ذخيره مي نمايد. پس اگر آن ها خدا را مي شناختند و عظمت و گستردگي فرمانروايي او و کمال اسما و صفاتش را مي دانستند عذاب را به شتاب نمي طلبيدند و تسليم و مودب مي شدند. بنابراين خداوند از عظمت خويش سخن گفت، عظمتي که با گفته هي زشت آن ها مخالف است و سخنان آن ها را نقض مي کند. پس فرمود:« ذِي الْمَعَارِجِ تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ» اين عذاب از سوي خداوندِ صاحب درجات و مراتب است، خداوندي که داراي علّو و برتري و شکوه و عظمت است و سائر خلق تحت تدبير او هستند. خداوندي که فرشتگان به سوي او بالا مي روند چون آن ها تحت تدبير او هستند، و روح نيز به سوي او بالا مي رود.

و اين شامل همه ارواح مي شود. ارواح نياکان و ارواح انسان هاي بد و اين به هنگام مردن است که روح نيکان به سوي خدا بالا مي رود و از اين آسمان به آسمان ديگر اجازه عروج داده مي شود تا به آسماني مي رسد که خداوند عزوجل در آن است. آن جا روح به خدا درود مي گويد و از نزديک شدن به او بهره مند مي گردد و شادمان مي شود و مورد گراميداشت و بزرگداشت قرار مي گيرد.

امّا روح انسان هاي فاسق به سوي آسمان بالا مي رود. وقتي به آسمان برسد اجازه ي ورود مي خواهد، ولي به آن اجازه داده نمي شود و به زمين بازگردانده مي شود.

سپس خداوند مسافتي را که در آن فرشتگان و روح به سوي خدا بالا مي روند بيان کرد و فرمود: خداوند  اسباب اين کار را براي ارواح و فرشتگان آماده کرده و به آنها سرعت داده که در يک روز به سوي خدا بالا مي روند، در حالي که اگر از ابتداي عروج تا مقصد و ملاء اعلي به صورت عادي پيموده شود پنجاه هزار سال طول مي کشد.

پس اين پادشاهي سترگ و جهان بزرگِ بالا و پائين و آفرينش و تدبير به دست خداوند بلندمرتبه والات. و خداوند حالات ظاهري و باطني و قرارگاه آن ها را مي داند و از رحمت و احسان خويش آن قدر به آن ها رسانده که همه جهانيان را در برگرفته است. و خداوند فرمان تقديري و حکم شرعي و جزائي خود را بر آن ها اجرا نموده است. پس چقدر خوشبخت هستند مردماني که عظمت خداوند را نمي دانند و قدر او را آن گونه که حق  اوست نمي شناسند و با عجله و شتاب عذاب را مي طلبند و گمان مي برند که خداوند از  انجام چنين کاري ناتوان است.

پاک است خداوند بردبار که به آن ها مهلت داده و آنان را فراموش نمي کند. و آنان خدا را به خشم آوردند امّا در مقابل کارهاي زشتشان شکيبايي ورزيده وآنان را از تنگدستي و روزي فراوان برخوردار کرده است.

اين يکي از احتمالات در تفسير اين آيه ي کريمه است. پس اين عروج و بالا رفتن در دنيا خواهد بود، چون سياق و  عبارت اوّل بر همين دلالت مي نمايد . و احتمال دارد که اين عروج در روز قيامت باشد و خداوند در آن روز از عظمت و شکوه خود چيزي را آشکار مي کند که بزرگترين دليل بر شناخت او باشد، و آن اين که مردم عروج فرشتگان و ارواح را که با تدابير الهي بالا مي روند و پائين مي آيند مشاهده خواهند کرد.

« فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ» در روزي که از بس طولاني و سخت است به اندازه ي پنجاه هزار سال مي باشد، ولي خداوند اين روز را براي مومن کم و سبک مي نمايد.

« فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا» پس بر دعوت دادن قومت صبري نيکو  داشته باش به گونه اي که خشمگين شدن و رنجور گشتن در اين صبر و بردباري نباشد بلکه به فرمان الهي ادامه بده و بندگان را به يگانه دانستن خداوند دعوت کن، و فرمان نبردن و بي علاقه بودن آن ها تو را از ادامه دادن دعوت بازندارد چون در شکيبائي ورزيدن بر اين کار خير فراواني است.

« إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا؛ وَنَرَاهُ قَرِيبًا» آنان روز زنده شدن پس از مرگ و قيامت را بعيد مي دانند که در آن کساني که خواهان عذاب هستند عذاب مي بينند. يعني آنها حالتي همانند حالت منکر قيامت دارند ، با حالت کسي که بدبختي و مستي بر او غلبه يافته است تا جايي که همه ي چيزهايي که پيش رو دارد از قبيل زنده شدن پس از مرگ و حشر را دور مي داند، اما خداوند آن را نزديک مي بيند چون او مهربان و بردبار است و عجله نمي کند و مي داند که قطعا آن روز خواهد آمد،و هرآن چه مي آيد نزديک  است. سپس خداوند هراس هاي آن روز و حالات آن را بيان کرد و فرمود:

آيه ي 18-8:

يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاء كَالْمُهْلِ روزي  که  آسمان  چون  فلز گداخته  گردد ،

وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ و کوهها چون  پشم  ،

وَلَا يَسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا و هيچ  خويشاوندي  از حال  خويشاوند خود نپرسد ،

يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ يکديگر را برابر چشمشان  آرند  گناهکار دوست  دارد که  خويشتن  را باز، خردبه  فرزندانش  ،

وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ و زنش  و برادرش  ،

وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويهِ و عشيره  اش  که  او را مکان  داده  است  ،

وَمَن فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ و همه  آنها که  در روي  زمينند ، و نجات  يابد.

كَلَّا إِنَّهَا لَظَى هرگز نه  ، که  آن  شعله  آتش  است  ،

نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى پوست  سر را مي  کند ،

تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّى هر که  را که  به  حق  پشت  کرد و از فرمان  سر پيچيد به  خود مي  خواند ،

وَجَمَعَ فَأَوْعَى و آن  را که  گرد مي  آورد و مي  اندوخت.

« يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاء كَالْمُهْلِ» روز قيامت روزي است که در آن اين چيزهاي بزرگ به وقوع مي پيوندد و آسما از بس که تکه و پاره مي گردد و هراس آن را فرا مي گيرد مانند مس گداخته مي شود. « وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ» و کوه ها مانند پشم رنگين و حلّاجي شده خواهند شد و بعد از آن به گرد و غباري پراکنده تبديل مي شوند و از بين مي روند. وقتي آشفتگي و اضطراب اين جرم ها و جمادات بزرگ را فرا مي گيرد پس در مورد بنده ضعيفي که بار سنگين گناهان را بر دوش مي کشد چه گمان مي بري؟ آيا نبايد دلش از جاي درآيد و عقلش را از دست بدهد و همه او را فراموش کنند؟ بنابراين فرمود:

« وَلَا يَسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا يُبَصَّرُونَهُمْ» و هيچ دوست و خويشاوندي از حال خويشاوندي ديگر نمي پرسد. خويشاوند خويشاوندش را مي بيند اما هرگز به اين فکر نمي کند که از حال او جويا شود و نه درباره زندگي و دوستي خودشان سخني مي گويند، بلکه هرکس فقط به فکر خودش است.

« يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ؛ وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ؛ وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْويهِ» فرد گناهکار آرزو مي کند که کاش مي شد براي رهايي از عذاب آن روز فرزندان و همسر و برادر و فاميل و بقيه را فدا سازد، فاميل و قبيله اي که در دنيا يکديگر را ياري و کمک مي نمودند. پس در قيامت هيچ کس به کسي ديگر فايده اي نمي رساند و هيچ  کس شفاعت نمي کند مگر با اجازه خدا.

بلکه مجرمي که مستحق عذاب است اگر همه کساني را که مي شناسد فدا کند، « وَمَن فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ يُنجِيهِ»  و همه کساني را که روي زمين هستند فدا نمايد تا نجات يابد اين کار برايش فايده اي نخواهد داشت.

« كَلَّا» هيچ چاره و ياوري ندارند؛ فرمان عذاب بر آن ها قطعي شده و سود و فايده خويشاوندان و  دوستان از بين رفته است. « إِنَّهَا لَظَى؛ نَزَّاعَةً لِّلشَّوَى» اين آتش سوزان و سراپا شعله است که پوست اعضاي ظاهري و باطني را مي کَنَد.

« تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّى؛ وَجَمَعَ فَأَوْعَى» دوزخ کسي را به سوي خود فرا مي خواند که از پيروي  کردنِ از حق روي برگردانده و  اعراض کرده و به آن توجّهي ننموده و اموال و دارائي را روي هم انباشته و آن را نگاهداري نموده است و آن چه را که به سود  اوست و آتش را از  او دور مي نمايد از آن انفاق نکرده است. پس آتش دوزخ چنين کساني را به سوي خودش فرا مي خواند و آماده است تا بر آنان شعله بکشد.

آيه ي 35-19:

إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا هر آينه  آدمي  را حريص  و ناشکيبا آفريده  اند

إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا چون  شري  بدو رسد بيقراري  کند

وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا و چون  مالي  به  دستش  افتد بخل  مي  ورزد

إِلَّا الْمُصَلِّينَ مگر نماز گزارندگان  :

الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ آنان  که  به  نماز مداومت  مي  ورزند ،

وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ و، آنان  که  در اموالشان  حقي  است  معين  ،

لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ براي  گدا و محروم

وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ و کساني  که  روز قيامت  را تصديق  مي  کنند ،

وَالَّذِينَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ و کساني  که  از عذاب  پروردگارشان  ترسانند ،

إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ که  از عذاب  پروردگارشان  در امان  نتوانند بود ،

وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ و کساني  که  شرمگاه  خويش  نگه  مي  دارند ،

إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ مگر براي  همسرانشان  يا کنيزانشان  ، که  در اين  حال  ملامتي  بر آنها نيست

فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ و آنان  که  جز اين  را بطلبند ، متجاوزان  هستند

وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ و کساني  که  امانتها و، عهدهاي  خود را رعايت  مي  کنند ،

وَالَّذِينَ هُم بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ و کساني  که  شهادت  خويش  به  حق  ادا مي  کنند ،

وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ و کساني  که  بر نمازهاشان  مواظبت  دارند ،

أُوْلَئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُّكْرَمُونَ اينان  در بهشت  ، گرامي  هستند.

در اين جا طبيعت و صفت آدمي بيان شده که کم طاقت و شکيبا است. ناشکيبايي انسان را اين گونه تفسير کرد و فرمود:« إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا» اگر به انسان بلايي از قبيل فقر يا بيماري برسد، يا چيزي دوست داشتني از قبيل مال يا خانواده يا فرزندي را از دست دهد شکيبايي نمي ورزد و به تقدير الهي راضي نمي شود بلکه بي تابي و بي صبري مي کند.

« وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا» هرگاه نيکي و آسايشي به او برسد بخيل مي شود از آن چه که خداوند به او داده است نمي بخشد و شکر خدا را به خاطر نعمت ها و احسانش به جاي نمي آورد. پس انسان به هنگام زيانمندي و بلا بي تابي و بي قراري مي کند و در حالت خوشي و آسايش بخل مي ورزد.

« إِلَّا الْمُصَلِّينَ» مگر نمازگزاراني که داراي اين صفات باشند. آن ها هرگاه خير و خوبي بديشان برسد خدا را سپاس مي گذارند و از نعمت هايي که خداوند به آن ها ارزاني کرده است انفاق مي کنند.

و هرگاه بدي به آن ها برسد صبر مي کنند و به پاداش الهي چشم مي دوزند. در توصيف نمازگزاران  فرمود:« الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» کساني که نيازهايشان را در اول وقت و همراه با شرايط و  ارکان آن مي خوانند و هميشه به اين پايبند هستند. و مانند کسي نيستند که نماز نمي خواند يا زماني نماز مي خواند و زماني ديگر نماز نمي خواند يا به صورت ناقص نماز را انجام مي دهد.

« وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» و کساني که در مال هايشان براي کسي که گذايي مي کند و براي کسي که چيزي ندارد ولي از مردم طلب نمي کند و کسي نمي داند که او فقير است سهم مشخصي از زکات و صدقه قرار داده اند و به اين افراد مي دهند.

« وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ» و کساني که به جزا و زنده شدن پس از مرگ که خدا و پيامبران به آمدن آن خبر داده اند  ايمان مي آورند و به آن يقين دارند و خود را براي قيامت آماده مي کنند و براي آن مي کوشند. و از تصديق روز جزا تصديق پيامبران و کتاب هايي را که آورده اند لازم مي آيد.

« وَالَّذِينَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ» و کسانيکه از عذاب پروردگارشان بيمناک و ترسناکند، پس بدين خاطر همه چيزهايي را که آنان را به عذاب خدا  نزديک مي کند رها مي  کنند. « إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ» همانا عذاب پروردگارشان همان  عذابي است که از آن بايد ترسيد و پرهيز کرد.

« وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ» و کساني که شرمگاه هاي خود را پاک نگاه مي دارند، و آن را در جاي حرامي چون زنا يا لواط يا آميزش با زن به هنگام عادت ماهانگي يا آميزش از راه پشت با همسر به کار نمي برند. نيز شرمگاه هاي خود را از اين حفاظت مي کنند که کسي به آن  نگاه کند يا آن را دست بزند که برايش جايز نيست و نيز وسيله هاي حرامي را که انگيزه انجام کار زشت مي شود رها مي کنند و از آن دوري مي گزينند.

« إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ» مگر بر زنان و کنيزان خود که در اين صورت آن ها به خاطر آميزش و همخوابي با آنان از محلي که جايگاه حاصلخيزي و کشت و زرع است مورد سرزنش قرار نمي گيرند.

« فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِكَ» و هرکس که به غير از زن و کنيزش دنبال چيزي ديگر برود، « فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ» چنين کساني از آنچه خداوند حلال نموده تجاوز کرده و به آنچه که حرام کرده است روي آورده اند. اين آيه بر حرام بودن نکاح موقت دلالت مي نمايد چون زني که به صورت موقت نکاح مي شود نه همسر است و نه کنيز.

« وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ» و کساني که براي وفاي به عهدهاي خود و اداي امانت هايش مي کوشند. و اين همه امت هايي را شامل مي شود که ميان بنده و پروردگارش مي باشد مانند تکليف هاي پنهاني که کسي جز خدا نمي داند. نيز اموال و رازهايي را که بندگان به صورت  امانت به يکديگر مي سپارند در بر مي گيرد. همچنين شامل عهدي است که با خدا يا با خلق بسته مي شود. عهد و پيمان چيزي ا ست که بنده از آن پرسيده مي شود که آيا به آن وفادار بوده يا عهدشکني و خيانت کرده است؟

« وَالَّذِينَ هُم بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ» و کساني که امانت ها و عهدهايشان را رعايت مي کنند. يعني فقط به چيزي گواهي مي دهند که آن را مي دانند، بدون اين که گواهي را کم و کاست ارائه  کنند، يا آن را بپوشانند و در اداي شهادت رعايت هيچ خويشاوند و دوستي را نمي کنند و هدفشان از دادن گواهي جلب رضايت خداست. خداوند متعال مي فرمايد:ن وَأَقِيمُوا الشَّهَدَةَ لِلَّهِ» و گواهي را براي خدا بدهيد.

« يأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا کُونُوا قَوَّمِينَ بِالقِسطٍ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَو عَلَي أَنفُسِکُم أَوِ الوَلِدَينِ وَالأَقرَبينَ» اي کساني که ايمان آورده ايد! به داد قيام کنيد و براي خداوند شهادت دهيد هرچند که به زيان خودتان يا پدر و مادر و يا خويشاوندان باشد. « وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ» آن ها با مداومت بر نمازهايشان آن ها را به بهترين و کامل ترين صورت مي خوانند، « أُوْلَئِكَ» اينان که داراي چنين صفاتي هستند، « فِي جَنَّاتٍ مُّكْرَمُونَ» خداوند گراميشان داشته و از نعمت هاي پايدار بهشت آنچه که دلشان مي خواهد و چشم ها از ديدن آن لّذت مي برند بهره مندشان کرده است و آنان در بهشت جاودانه اند.

خلاصه مطلب اين که خداوند سعادتمندان و اهل خير را با اين صفات کامل و اخلاق و رفتار پسنديده از قبيل انجام عبادت هاي بدني مانند نماز و مواظبت بر آن و  اعمال قلبي مانند ترس از خداوند که خواستگاه هر کار خوبي است و عبادات مالي و عقايد مفيد و بهترين رفتار با خدا و بندگان توصيف کرده است. آنان با مردم به عدل و انصاف رفتار مي نمايند، و حقوق  امانت هايشان را ضايع نمي کنند و کاملا پاک دامن هستند.

آيه ي 39-36:

فَمَالِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ پس  چيست  که  کافران  به  سوي  تو مي  شتابند ?

عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ عِزِينَ دسته  دسته  از جانب  چپ  و از جانب  راست

أَيَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ آيا هر يک  از ايشان  طمع  مي  ورزد که  به  بهشت  پر نعمت  داخل  شود ?

كَلَّا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّمَّا يَعْلَمُونَ هرگز نه  ، آنها خود مي  دانند که  از چه  چيز آنها را آفريده  ايم.

خداوند متعال با بيان سرکشي و فريب خوردن کافران مي گويد:« فَمَالِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ؛

عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ عِزِينَ» کافران را چه شده که شتابان به سوي تو مي آيند و گروهها و دسته هاي گوناگون هستند و در راست و چپ تو قرار دارند و هريک به آنچه دارند شادمان است؟!

« أَيَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ» آيا هريک از ايشان اميدوارند که به بهشت پرناز و نعمت درآورده شوند؟ يعني چه سبب و دليلي آن ها را به بهشت اميدوار کرده است در حالي که آن ها جز کفر ورزيدن به پروردگار جهانيان عملي براي جهان آخرت پيش نفرستاده اند؟!

بنابراين فرمود:« كَلَّا» قضيه آن گونه و مطابق آرزوهايشان نيست، و نمي توانند آنچه را که مي خواهند با توان و قدرت خويش به دست آورند. « إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّمَّا يَعْلَمُونَ» ما آنان را از چيزي آفريده ايم که مي دانند. يعني آن ها را از آبي مني آفريده ايم که از ميان سينه ها و کمر بيرون مي آيد. پس آن ها ناتوان هستند و اختيار هيچ سود و زياني براي خود ندارند، و اختيار مرگ و زندگي و رستاخيز را ندارند.

آيه ي 44-40:

فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ پس  سوگند به  پروردگار مشرقها و مغربها که  ما تواناييم

عَلَى أَن نُّبَدِّلَ خَيْرًا مِّنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ که  به  جاي ، آنها مردمي  بهتر بياوريم  و در اين  کار ناتوان  نيستيم.

فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ پس  بگذارشان  تا به  بيهودگي  در آيند و به  بازيچه  ، تا به  آن  روزي  که   وعده  شان  داده  ايم  برسند.

يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ يُوفِضُونَ روزي  که  شتابان  از قبرها به  درآيند ، چنان  که  گويي  نزد بتان  مي  شتابند.

خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذَلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ  وحشت  بر چشمانشان  مستولي  شده  و به  خواري  افتاده  اند : اين  است  همان  روزي  که  آنها را وعده  داده  بودند.

در اين جا خداوند به مشرق ها و مغرب ها خورشيد و ماه و ستارگان سوگند ياد مي کند چون در اين چيزها نشانه اي آشکار بر زنده شدن پس از مرگ است. خداوند سوگند مي خورد که مي تواند خلقت آنها را تغيير دهد بدون اينکه ذاتشان تغيير يابد. همان طور که مي فرمايد:« وَنُنشِئَکُم فِي مَا لَا تَعلَمُونَ» و شما را در آنچه نمي دانيد پديد مي آوريم.

« وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ» و هيچ کس از ما سبقت نمي گيرد، و اگر بخواهيم او را باز زنده گردانيم از دست ما در نمي رود و ما را ناتوان نمي کند. پس وقتي که زنده شدن پس از مرگ و سزا و جزا ثابت شد و آن ها به تکذيب و فرمان نبردن از آيات خدا ادامه دادند، « فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا» آنان را به حال خود واگذار کن تا در گفته هاي باطل و عقايد فاسد خود فرو روند و به خود سرگرم شوند و بخورند، بياشامند و بهره مند گردند.

« حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ» تا آن که به آن روزشان برسند که وعده داده مي شوند. در آن روز  خداوند برايشان شکنجه و عذابي آماده کرده است که سرانجام سرگرمي و فرو رفتن آن ها در باطل است. سپس حالت مردم را در روزي که به آنان وعده داده مي شود بيان کرد و فرمود:« يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا» روزي که دعوت  کننده را اجابت مي  کنند و از گورها بيرون مي آيند و شتابان به سوي ندادهنده مي روند.

« كَأَنَّهُمْ إِلَى نُصُبٍ يُوفِضُونَ» انگار به سوي نشانه اي مي دوند، پس نمي توانند از فرمان دعوت دهنده سرپيچي کنند، بلکه خوار و مغلوب نزد پروردگار جهانيان مي آيند. « خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ» خواري و پريشاني دل هايشان را فرا مي گيرد، به  همين سبب چشم هايشان به زير مي افتد و مردم از حرکت مي ايستند و صداها قطع مي شود.« ذَلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ  » اين حالت و سرنوشت، همان روزي است که وعده داده مي شدند و وعده خداوند به طور قطع تحقق مي پذيرد و بايد به آن وفا شود.

پايان تفسير سوره ي معارج

 

فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره