فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره

تفسير سوره ي تحريم

مدني و 12 آيه است.

بسم الله الرحمن الرحيم

آيه ي 5-1:

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ اي  پيامبر ، چرا چيزي  را که  خدا بر تو، حلال  کرده  است  ، به  خاطر خشنود  ساختن  زنانت  بر خود حرام  مي  کني  ? و خدا آمرزنده  و مهربان  است.

قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ خدا براي  شما گشودن  سوگندهايتان  را مقرر داشته  است  خداست  ياور شما  ،و اوست  دانا و حکيم.

وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ آنگاه  که  پيامبر با يکي  از زنان  خود رازي  در ميان  نهاد ، چون  آن  زن  آن ، راز با ديگري  باز گفت  ، خدا پيامبر را از آن  آگاه  ساخت  و او پاره  اي   ازآن  راز را بر آن  زن  آشکار کرد و از افشاي  پاره  اي  ديگر سر باز زد  زن   گفت  : چه  کسي  تو را از اين  ماجرا آگاه  کرده  است  ? گفت  : آن  خداي   داناي  آگاه  به  من  خبر داده  است.

إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ اگر شما دو زن  توبه  کنيد بهتر است  ، زيرا دلهايتان  از حق  بازگشته  است   و اگر براي  آزارش  همدست  شويد ، خدا ياور اوست  و نيز جبرئيل  و مؤمنان شايسته  و فرشتگان  از آن  پس  ياور او خواهند بود.

عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا شايد اگر شما را طلاق  گويد پروردگارش  به  جاي  شما زناني  بهتر از شمايش ، بدهد  زناني  مسلمان  ، مؤمن  ، فرمانبردار ، توبه  کننده  ، اهل  عبادت  و  روزه  گرفتن  ، خواه  شوهر کرده  ، خواه  باکره.

در اين جا خداوند پيامبرش محمد(ص) را مورد سرزنش قرار مي دهد که ازدواج با کنيزش «ماريه» و يا خوردن عسل را به خاطر به دست آوردن  خشنودي برخي از همسرانش بر خود حرام کرد که داستان معروفي دارد. سپس خداوند اين آيات را نازل فرمود:« يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ» اي کسي که خداوند با دادن نبوت و رسالت و وحي بر تو منت گذارده است! « لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ» چرا چيزهاي پاکيزه اي را که خداوند به تو و امّت تو ارزاني نموده است بر خود حرام مي داري.

« تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» تو با اين حرام کردن مي خواهي خشنودي همسرانت را به دست بياوري، و خداوند آمرزگار مهربان است. در اين جا به صراحت بيان شده که خداوند پيامبرش را بخشيده و ملامت خود را از او رفع نموده و بر او رحم کرده است و تحريمي که او بر خود واداشت سببي براي مقّرر شدن حکمي کلي براي همه امّت گرديد. پس خداوند متعال در راستاي اثبات اين حکم فرمود:« قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ» خداوند راه گشودن سوگندهايتان را براي شما مقّرر مي دارد، و اين  عام است و همه سوگندهاي مومنان را شامل مي شود.

يعني آن چه را که به وسيله آن سوگندهايتان را باز کنيد قبل از آن که آن را بشکنيد، و کفاّره اي که بعد از شکستن بايد بدهيد، برايتان مقّرر کرده است.

همان طور که مي فرمايد:« يأَيهَا الذَّينَ ءَامَنُوا لَا تُحرّمُوا طَيبَتِ مَآ أَحَلَّ اللَّهُ لَکُم وَلَا تَعتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يحِبُّ المُعتَدِينَ» تا اين که مي فرمايد:« فَکَفَّرتُهُ إِطعَامُ عَشَرَةِ مَسَکينَ مِن أُوسَطِ مَا تُطعِمُونَ أَهلِيکُم أُو کِسوَتُهُم أَو تَحرِيرُ رَقَبةَ فَمَن لَّم يجِد فَصيامُ ثَلَثةِ أَيامِ ذَلِکَ کَفَّرةُ أَيمَنِکُم إِذَا خَلَفتُم» اي کساني که ايمان آورده ايد! پاکيزه هايي را که خداوند برايتان حلال کرده است حرام نکنيد و تجاوز ننماييد بي گمان خداوند متجاوزان را دوست نمي دارد ... پس کفّاره آن، خوراک دادن به ده مسکين است از غذاهاي ميانه اي که به خانواده هايتان مي دهيد و يا پوشانيدن آنان و يا آزاد کردن يک برده است. پس هرکس اين چيزها را نيافت سه روز روزه بگيرد.اين کفّاره سوگندهايتان است وقتي که سوگند خورديد.

پس هرکس چيزي را از  قبيل غذا يا نوشيدني يا کنيزي که براي او حلال است بر خود حرام کرد يا به خدا سوگند خورد که فلان کار را مي کنم يا نمي کنم، سپس سوگند خود را شکست يا خواست آن را بشکند کفاره ي مذکور بر او لازم است و بايد آن را ادا نمايد. « وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ» و خداوند کارسازتان است و شما را به بهترين صورت در امر دين و دنيايتان و در آن چه که به وسيله آن شرّ از شما دور مي گردد رهنمود مي سازد.

بنابراين خداوند گشودن سوگندهايتان را براي شما مقّرر داشته تا ذمه و عهده ي شما تبرئه گردد. « وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» و خداوند داناي فرزانه است. و او کسي است که دانايي و آگاهي اش ظاهر و باطن شما را احاطه نموده و  او در همه آن چه که آفريده و به آن حکم نموده با حکمت است. بنابراين براي شما احکامي را مقّرر نموده که مي دانسته است به مصلحت شما و مناسب احوال و اوضاع شماست.

« وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا» بسياري از مفسران گفته اند زني که پيامبر با او رازي را در ميان نهاد ام المومنين حفصه رضي الله عنها بود که پيامبر با او رازي را در ميان نهاد و به او فرمان داد که کسي را از اين راز خبر نکند امّا حفصه آن را براي عائشه رضي الله عنها بازگو نمود، و خداوند پيامبر را از اين خبر مطلع گرداند  و پيامبر بخشي از آن چه که همسرش گفته بود را براي او بازگو کرد و از روي لطف و مهرباني از برخي اعراض نمود.

« قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا» همسر پيامبر گفت:چه کسي تو را از خبري که از پيش ما بيرون نرفته آگاه کرده است؟ « قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ» فرمود: خداوند داناي آگاه که هيچ چيز پنهاني بر او پوشيده نيست و راز و پنهان را مي داند مرا آگاه کرد.

« إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا» اين خطاب به دو همسر گرامي پيامبر حفصه و عايشه رضي الله عنهما مي باشد که سبب شدند تا پيامبر آن چه را که دوست مي داشت بر خودش حرام نمايد سپس خداوند توبه را به آن ها عرضه نمود و آن ها را بر کارشان سرزنش کرد و به آن ها خبر داد که دل هايتان از پرهيزگاري و ادبي که شايسته است با پيامبر رعايت کنيد و او را احترام بداريد منحرف گشته است.

« وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ» و اگر با همديگر همکاري کنيد در امري که بر او دشوار مي آيد و او را ناراحت مي کند، و اين کار شما ادامه داشته باشد پس بدانيد که « فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ » خداوند خودش کارساز و ياور پيامبر است و نيز جبرئيل و مومنانِ خوب و همه ياوران و پشتبيان ياور و پشتيبان او هستند. يعني همه ياوران و پشتيبان پيامبر هستند و هرکس که ياورانش اين ها باشند قطعا پيروز خواهد بود . و اين بزرگترين برتري و شرافت است براي سرور پيامبران محمّد(ص) که ذات بزرگوار خداوند و بندگان و آفريده هاي برگزيده اش ياوران اين پيامبر بزرگوار مي باشند.

و در اين آيه نيز دو همسر گرامي پيامبر برحذر داشته شده اند، نيز آن ها را با چيزي ترسانده که بر زنان بسيار دشوار مي آيد و آن طلاق است که گران ترين چيز براي آن هاست . پس فرمود: « عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِّنكُنَّ» پس خود را برتر ندانيد چون اگر او شما را طلاق بدهد کار بر او دشوار نخواهد شد و براي نگاه داشتن شما مجبور نخواهد بود چون خداوند به او همسراني خواهد داد که از نظر زيبايي و ديانت از شما بهتر خواهند بود، امّا اين از باب  تعليق است و هنوز تحقق نيافته و لازم نيست که محقق شده باشد چون همسرانش را طلاق نداد و اگر طلاق مي داد چنين زنان فاضله اي که خدا ذکر نموده پديد مي آمدند.

« مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ» زنان مسلماني مومني که هم مقّررات ظاهري را به جاي مي آورند و هم ايمان دارند. يعني شرائع باطني از قبيل عقايد و اعمال قلب را نيز به جاي مي آورند. « قَانِتَاتٍ» و همواره و هميشه فرمانبردارند. « تَائِبَاتٍ» و از آن چه که خدا نمي پسندد توبه مي  کنند و اعراض مي نمايند. پس آن چه را که خدا دوست مي دارد انجام مي دهند و از آن چه که دوست نمي دارد روي گردان مي شوند. « ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا» برخي بيوه و برخي دوشيزه خواهند بود، تا پيامبر(ص) به دلخواه خود زنان متنوّعي داشته باشد.

وقتي همسران پيامبر (ص) اين هشدار و تأديب را شنيدند بلافاصله براي کسب رضايت پيامبر (ص) شتافتند. پس اين صفت بر آن ها منطبق بود و آن ها برترين زنان جهان گشتند.

آيه ي 6:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ اي  کساني  که  ايمان  آورده  ايد ، خود و خانواده  خود را از آتشي  که  هيزم   آن مردم  و سنگها هستند نگه  داريد  فرشتگاني  درشت  گفتار و سختگير بر آن   آتش  موکلند  هر چه  خدا بگويد نافرماني  نمي  کنند و همان  مي  کنند که  به   آن مامور شده  اند.

اي کساني که خداوند نعمت ايمان را به شما ارزاني نموده است! لوازم و شرايط ايمان را انجام دهيد، پس « قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا» خودتان و خانواده تان را از آتشي نجات دهيد که بسيار خطرناک و ناگوار است. و مصون ماندن از آتش زماني تحقق مي يابد که انسان به آن چه خداوند او را بدان امر نموده است پايبند باشد و از آن چه نهي کرده پرهيز نمايد و از آن چه خداوند را ناخشنود و خشمگين مي نمايد و باعث عذاب مي شود توبه کند و برگردد.

و حفظ خانواده و فرزندان از آتش جهّنم به اين صورت محقق مي شود که انسان زن و فرزندش را ادب نمايد و به آن ها بيامرزد و آنان را اجبار کند تا فرمان خدا را اجرا نمايند. پس بنده سالم نخواهد ماند مگر آن که  دستورات خدا را در مورد خودش و در حقّ  کساني که تحت سرپرستي او هستند اجرا کند. و خداوند دوزخ را با چنان صفت هايي توصيف نموده تا بندگانش را از بي توجهي به آن باز دارد. پس فرمود:« وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ» افزوزينه ي دوزخ سنگ ها و  انسان ها هستند . همان طور که خداوند متعال فرموده است:«  إِنَّکُم وَمَا تَعبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُم لَهَا وَردُونَ» شما و آن چه که به جاي خدا پرستش مي کنيد بهره جهنّم هستيد و شما به آن در خواهيد آمد.

« عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ» بر دوزخ فرشتگاني تندخو و سخت گير گمارده شده اند که صدايشان وحشتناک و سيماي آن ها هولناک است. آن ها دوزخيان را با زور و توانايي شان خوار مي گردانند و فرمان خدا را که حکم قطعي به عذابشان داده و سختي عذاب را بر آن ها واجب گردانده است در حقّ آن ها اجرا مي نمايند.

« لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ » از خدا در آن چه به آنان فرمان داده است نافرماني نمي کنند. در اين جا نيز فرشتگان ستوده شده اند و فرمانبرداري آن ها از خداوند و اطاعتشان در هر دستوري که به آن ها مي دهد مورد ستايش قرار گرفته است.

آيه ي 7:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ اي  کافران  ، در آن  روز پوزش  مخواهيد جز اين  نيست  که  شما را برابر  کاري  که  کرده  ايد کيفر مي  دهند.

دوزخيان در روز قيامت با اين سخنان سرزنش و توبيخ مي شوند و به آن ها گفته مي شود:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ» اي کافران! امروز عذرخواهي مکنيد يعني وقت پوزش طلبيدن و عذرخواستن تمام شده و سودي ندارد و اکنون چيزي جز ديدن سزاي اعمال نمانده است و شما جز  کفر ورزيدن به خدا و  تکذيب آيات او و مخالفت با پيامبران و دوستان الهي کاري ديگر نکرده ايد و عملي ديگر پيش نفرستاده  ايد.

آيه ي 8:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ اي  کساني  که  ايمان  آورده  ايد ، به  درگاه  خدا توبه  کنيد ، توبه  اي  از، روي اخلاص   باشد که  پروردگارتان  گناهانتان  را محو کند و شما را به  بهشتهايي داخل  کند که  در آن  نهرها جاري  است   در آن  روز ، خدا پيامبر و  کساني  راکه  با او ايمان  آورده  اند فرو نگذارد ، و نورشان  پيشاپيش  و  سمت  راستشان  در حرکت  باشد  مي  گويند : اي  پروردگار ما ، نور ما را  براي  ما به  کمال  رسان  و ما را بيامرز ، که  تو بر هر کاري  توانا هستي  ،

خداوند در اين آيه به توبه خالصانه فرمان داده و وعده داده  است که در مقابل توبه خالصانه گناهان را توبه کننده بزدايد و  او را وارد بهشت کند و  او رستگار و موفق خواهد شد آنگاه که مومنان در روز قيامت در پرتو نور ايمانشان و با روشنايي آن حرکت مي کنند و از اين راحتي و آسايش بهره مند مي شوند. و زماني که نورهاي منافقان خاموش مي شود، مومنان از خداوند مي خواهند که  نورشان را کامل بگرداند و خدا دعايشان را مي پذيرد و آن ها را به وسيله نور يقيني که با خود دارند به باغ هاي بهشت مي رساند و در جوار پروردگار بزرگوار جاي مي گيرند و همه اين ها نتايج و آثار توبه خالصانه است.

منظور از توبه خالصانه برگشتن و دست کشيدن از همه گناهان است، توبه اي که هدف بنده فقط رضاي خدا باشد و هدفي جز رضايت او و نزديک شدن به وي را داشته باشد و هميشه و در هر حالت بر اين توبه پايدار بماند.

آيه ي 9:

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ اي  پيامبر ، با کفار و منافقان  جهاد کن  و بر آنها سخت  بگير، جايگاهشان جهنم  است  که  بد سرانجامي  است.

خداوند متعال به پيامبر فرمان مي دهد تا با کافران و منافقان جهاد کند و بر آنان سخت بگيرد و اين شامل جهاد با کافران به وسيله ي اقامه حجّت بر آن ها و دعوت دادنشان با موعظه حسنه و باطل کردن گمراهي هايي است که بر آن قرار دارند.

نيز شامل جهاد کردن با آن ها به وسيله سلاح و پيکار با کسي است که دعوت خدا را نمي پذيرد و تسليم حکم او نمي گردد. چنين کسي که دعوت خدا را نمي پذيرد و تسليم نمي شود بايد با او جهاد کرد و به درشتي با او رفتار نمود.

جهاد نوع  اول با همان شيوه اي که بهتر است بايد  انجام شود. و خداوند کافران و منافقان را با مسلط کردن پيامبر و حزب الله بر آن  ها عذاب مي دهد. نيز در آخرت با دوزخ عذابشان مي دهد و دوزخ بدجايگاهي است که سرانجام هر بدبخت و زيانمندي خواهد بود.

آيه ي 12-10:

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ خدا براي  کافران  مثل  زن  نوح  و زن  لوط را مي  آورد که  هر دو در نکاح  دو  تن از بندگان  صالح  ما بودند و به  آن  دو خيانت  ورزيدند  و آنها  نتوانستنداز زنان  خود دفع  عذاب  کنند و گفته  شد : با ديگران  به  آتش  در  آييد.

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ و خدا براي  کساني  که  ايمان  آورده  اند ، زن  فرعون  را مثل  مي  زند آنگاه ، که گفت  : اي  پروردگار من  ، براي  من  در بهشت  نزد خود خانه  اي  بنا کن  و  مرا از فرعون  و عملش  نجات  ده  و مرا از مردم  ستمکاره  برهان

وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ  و مريم  دختر عمران  را که  شرمگاه  خويش  رااز زنا نگه  داشت  و مااز روح   خود در آن  دميديم   و او کلمات  پروردگار خود و کتابهايش  را تصديق  کرد  و او از فرمانبرداران  بود.

خداوند اين دو مثل را براي مومنان و کافران زده است تا برايشان بيان دارد که ارتباط کفر با مومن و نزديک بودنش با او، سودي به وي نمي رساند اگرکار بد انجام دهند. پس فرمود:« ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ» خداوند درباره کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده است که آن دو در نکاح دو بنده درستکار ما که نوح و لوط عليه السلام بودند قرار داشتند.

« فَخَانَتَاهُمَا» امّا آن دو زن در دين به نوح و لوط خيانت کردند، دو بنده درستکار ما که بر دين همسران خود نبودند. منظور از خيانت در اين جا همين است نه اين که در امر زناشويي و عفّت به آن ها خيانتي کرده باشند، چون زن هيچ پيامبري مرتکب فاحشه و زنا نشده است، و خداوند هرگز زن هيچ پيامبري را  زناکار نگردانده است.

« فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ» پس نوح و لوط نتوانستند چيزي از عذاب خدا را از آن دو زن دور کنند و به آن دو زن گفته شد که به دوزخ درآئيد. پس به همراه همه کساني که بدان در مي آيند وارد آن مي شوند. « وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ» و خداوند درباره ي مومنان نيز آسيه بنت مزاحم رضي الله عنها را مثل زده است . « إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ » هنگامي که گفت: پروردگارا! براي من خانه اي نزد خودت بساز و مرا از فرعون و کارهايش رهايي بخش و مرا از دست گروه ستمکاران نجات بده.

خداوند مريم را به داشتن ايمان و تضرع نمودن به پيشگاه خدا و طلب نمودن بالاترين خواسته که ورود به بهشت و قرار گرفتن در مجاورت پروردگار بزرگوار است توصيف نموده است. هم چنين بيان داشته که او از خداوند خواست تا وي را از فتنه فرعون و کارهاي زشت او و از فتنه هر ستمگري نجات بدهد. پس خداوند دعاي او را پذيرفت و او از ايماني کامل و ثباتي تام برخوردار شد.

و از فتنه ها نجات يافت. بنابراين پيامبر(ص) فرمود:« از ميان مردان، افراد بسياري به کمال رسيده اند و از ميان زنان کسي به کمال نرسيد جز مريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم و خديجه بنت خوليد، و برتري عايشه بر ساير زنان همچون برتري آبگوشت بر سائر غذاهاست. »

« وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا» و مريم دختر عمران که به خاطر کمال دينداري و پاکدامني اش دامن به گناه نيالود و پاکدامني ورزيد. « فَنَفَخْنَا فِيهِ مِن رُّوحِنَا» پس از روح خود در آن دميديم که جبرئيل عليه السلام در گريبانش دميد، و دميدنش به وجود مريم منتهي شد و عيسي عليه السلام پيامبر بزرگوار از او متوّلد گرديد.

« وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ» و مريم سخنان پروردگارش و کتاب هاي او را تصديق کرد. در اين جا مريم به دانش و معرفت توصيف شده است چون تصديق سخنان خداوند ، سخنان ديني و تقديري او را شامل مي شود. و تصديق کتاب هايش مقتضي شناخت چيزي است که به وسيله آن تصديق تحقق مي يابد، اين کار جز با علم و عمل محقق نمي شود، بنابراين فرمود:« وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ  » و مريم از فرمانبرداران بود. يعني همواره و هميشه با فروتني و خضوع به طاعت الهي پايبند بود و اين توصيف او به کمال عمل است چون او صدّيقه بود و صدّيقيت يعني کمال علم و  عمل.

پايان تفسير سوره ي تحريم

 

فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره