فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره

تفسير سوره ي حديد

مدني و 29 آيه است.

بسم الله الرحمن الرحيم

آيه ي 6-1:

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ خداوند را تسبيح  مي  گويند ، هر چه  در، آسمانها و زمين  است  ، و او  پيروزمند و حکيم  است.

لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ فرمانروايي  آسمانها و زمين  از آن  اوست   زنده  مي  کند و مي  ميراند و  برهر چيز تواناست.

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ اوست  اول  و آخر و ظاهر و باطن  ، و او به  هر چيزي  داناست.

هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ اوست  که  آسمانها و زمين  را در شش  روز آفريد  سپس  به  عرش  پرداخت   هر چه  را، در زمين  فرو رود و هر چه  را از زمين  بيرون  آيد و هر چه  را از  آسمان  فرو آيد و هر چه  را بر آسمان  بالا رود ، مي  داند  و هر جا که   باشيد همراه  شماست  و به  هر کاري  که  مي  کنيد بيناست.

لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ فرمانروايي  آسمانها و زمين  از آن  اوست  ، و همه  کارها به  خدا باز مي   گردد.

يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ از شب  مي  کاهد و به  روز مي  افزايد و از روز مي  کاهد و به  شب  مي   افزايد و، به  هر چه  در دلها مي  گذرد آگاه  است.

خداوند متعال از عظمت و شکوه و گستردگي فرمانروايي اش خبر مي دهد که همه آن چه در آسمان ها و زمين است از قبيل  حيوانات ناطق و غير ناطق و جمادات، خداوند را به پاکي ياد مي کنند و او را از آن چه شايسته شکوهش نيست منّزه مي دانند. و همه آن چه در آسمان ها و زمين است به عبادت پروردگارشان مشغولند و تسليم قدرت او هستند و آثار حکمت الهي در آن ها نمايان است. بنابراين فرمود:« وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» و او تواناي با حکمت است.

در اين جا بيان شده که همه م خلوقات در جهان بالا و پايين به طور عام نيازمند پروردگارشان مي باشند و قدرت او همه را فراگرفته و حکمت او در آفرينش جهان هستي و فرمانش در هر چيز نمايان است. سپس خداوند از فرمانروايي فراگيرش خبر داد و فرمود:« لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ» فرمانروايي آسمان ها و زمين از آن خداوند است و او مي ميراند و زنده مي گرداند. يعني  اوست آفريننده مخلوقات و اوست روزي دهنده و کارساز آن ها.

« وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» و او بر هر کار و هر چيزي تواناست. « هُوَ الْأَوَّلُ» او پيشين است که قبل از او چيزي نبوده و نيست، « وَالظَّاهِرُ» و پيدا است که بالاتر از او چيزي نيست. « وَالْبَاطِنُ» و ناپيدا است که نهان تر از او چيزي نيست.« وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» و او به هر چيزي داناست . و علم و آگاهي او امور پيدا و پنهان و رازها و امور پوشيده و امور پيشين و پسين را فراگرفته است.

« هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ» اوست خدايي که آسمان ها و زمين را در شش روز آفريد. آفرينش از روز يکشنبه شروع شد و آخرين روز آن جمعه بود. « ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ» سپس بر عرش خودش آن گونه که شايسته و سزاوار شکوه او است، بلند و مرتفع گرديد.

« يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ» دانه ها و موجودات زنده و باران و  غيره که به داخل زمين وارد مي شوند را مي داند. « وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا» و گياهان و درختان و حيوانات و غيره که از زمين بيرون مي آيند را مي داند. « وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء» و تقديرات و فرشتگان و روزي هايي را که از آسمان فرود مي آيد مي داند « وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا» و فرشتگان و ارواح و دعاها و اعمال و  غيره را که در آسمان ها بالا مي روند مي داند. « وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ» و او با شماست هر کجا که باشيد. هم چنان که خداوند متعال فرموده است :« مَا يکُونُ مِن نَّجوَي ثَلَثَةِ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُم وَلَا خَمسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُم وَلآ أَدنَي مِن ذَلِکَ وَلَآ أَکثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُم أَينَ مَا کَانُوا» هيچ گفتگوي محرمانه اي ميان سه تن نيست مگر اين که خداوند چهارمين آن هاست. و اگر پنج تا باشند ششمين آن ها خداست، و اگر کم تر يا بيش تر از اين باشند، هرکجا که باشند خدا با آن هاست.

همراهي خدا با همه مخلوقات از طريق علم و اطلاع است، بنابراين وعده و  عيد داد که مقابل اعمال جزا خواهد داد و فرمود:« وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» و خداوند به کارهايي که از شما سر مي زند بيناست و در برابر کارهاي نيک و بدي که  انجام مي دهيد شما را جزا و سزا خواهد داد. « لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»فرمانروايي آسمان ها و زمين از آن اوست؛ او مي آفريند، و همه بنده او هستند و در آن ها آن گونه که بخواهد تصّرف مي نمايد و اوامر تقديري وشرعي خود را بنابر حکمت الهي خويش در آن ها به اجرا مي گذارد.

« وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» و کارها و انجام دهندگان آن به سوي خدا برگردانده مي شوند. پس بندگان نزد او حاضر مي شوند آن گاه او پاک را از ناپاک جدا مي نمايد و نيکوکار را به پاداش کار نيکش جزا مي دهد و بدکار را به سزاي  کار بدش کيفر مي دهد.

« يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ» شب را در روز داخل مي گرداند آن گاه شب آن ها را با تاريکي مي پوشاند و آرام مي شوند. سپس روز را در شب داخل مي گرداند  وآن گاه تاريکي از زمين رخت بر مي بندد و جهان روشن مي گردد و بندگان حرکت مي  کنند و به دنبال زندگي و منافعشان مي روند.

و خداوند همواره شب را در روز و روز را در شب داخل مي گرداند و يکي را  کوتاه و ديگري را طولاني مي کند و همين طور کوتاه و بلند مي شوند تا اين که فصل ها به وجود مي آيند و منافع زيادي براي مخلوقات به دست مي آيد. پس با برکت و خجسته است خداوند پروردگار جهانيان و بسي برتر و بالاتر است خداوند بزرگوار بخشنده که نعمت هاي ظاهري و باطني به بندگانش داده است. « وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» و او به آن چه در دل و سينه جهانيان است بيناست. پس هرکس را که شايسته باشد موفق مي گرداند و هرکس را که سزاوار هدايت او نباشد خوار مي نمايد.

آيه ي 11-7:آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌبه  خدا و پيامبرش  ايمان  بياوريد و از آن  مال  که  به  وراثت  به  شما  رسانده  است  انفاق  کنيد  از ميان  شما هر که  را ايمان  آورده  و انفاق   کرده  ، مزدي  فراوانش  دهند

وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ چيست  شما را که  به  خدا ايمان  نمي  آوريد و حال  آنکه  پيامبر شما را  دعوت مي  کند که  به  پروردگارتان  ايمان  بياوريد ، و اگر باور داريد از شما  پيمان  گرفته  است  ?

هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ اوست  آن  خدايي  که  بر بنده  خود آيات  روشن  را نازل  مي  کند تا شما را، ازتاريکي  به  روشنايي  آورد  زيرا خدا به  شما مشفق  و مهربان  است.

وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ و چرا در راه  خدا انفاق  نمي  کنيد و حال  آنکه  از آن  خداست  ميراث   آسمانها و زمين  ? از ميان  شما آنان  که  پيش  از فتح  انفاق  کرده  و به  جنگ   رفته  با آنان  که  بعد از فتح  انفاق  کرده  اند و به  جنگ  رفته  اند برابر  نيستند درجت  آنان  فراتر است   و خدا به  همه  وعده  نيک  مي  دهد  و به   هر کاري  که  مي  کنيد آگاه  است.

مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ کيست  که  خدا را قرض  الحسنه  دهد تا براي  او دو چندانش  کند ، و مزدي   نيکو يابد ?

خداوند بندگانش را فرمان مي دهد تا به او و پيامبرش و به آن چه پيامبر آورده است ايمان بياورند. هم چنين آن ها را فرمان مي دهد تا از اموالي که خداوند در دست آن ها قرار داده و آنان را در آن جانشين ساخته، اتفاق کنند تا بنگرد با آن چه مي کنند. سپس وقتي آن ها را به اين کار دستور داد پاداش اين کار را ذکر کرد و آن ها را تشويق نمود و فرمود:« فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ» کساني که هم به خدا و پيغمبرش ايمان آورده و هم در راه خدا بذل و بخشش کرده اند پاداش بزرگي دارند و بزرگ ترين پاداش آن ها خشنودي پروردگار و دست يابي به سراي بهشت و نعمت هاي پايدار آن است، بهشتي که خداوند آن را براي مومنان و مجاهدان آماده کرده است.

سپس انگيزه اي که آن ها را به ايمان آوردن فرامي خواند و عدم وجود مانع براي ايمان آوردن را بيان مي نمايد و مي فرمايد:« وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» چه چيزي شما را از ايمان آوردن باز مي دارد در حالي که محمّد(ص) بهترين و بزرگوارترين پيامبران و بهترين دعوتگري است که شما را به سوي خدا فرا مي  خواند.

پس اين ايجاب مي نمايد تا شتابان دعوت او را اجابت کنيد و به حقّي که با خود آورده است لبيک بگوئيد. و از شما عهد و پيمان گرفته که  ايمان بياوريد اگر شما مومن هستيد.

با جود اين از آن جا که به شما لطف دارد فقط به اين اکتفا نموده است که بهترين و برترين شخصيت جهان شما را دعوت کند، بلکه پيامبر را با معجزات تأييد نموده و با نشانه هاي روشن شما را به راست بودن آنچه که آورده راهنمايي کرده  است.

بنابراين فرمود:« هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ» خداوند ذاتي است که بر بنده اش آيه هاي روشن نازل مي کند. يعني آياتي که روشن هستند و خردمندان را بر صحّت و درستي همه آن چه که پيامبر آورده و بر اين که آن حقّ و راست و يقيني است راهنمايي مي کنند. « لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» تا با فرستادن پيامبر به سوي شما و کتاب و حکمتي که خداوند بر دست او نازل کرده است شما را از تاريکي هاي جهالت و کفر بيرون بياورد و به نور علم و ايمان برساند.

و اين براي آن است که خداوند نسبت به شما لطف دارد و در حقّ شما مهربان است، طوري که خداوند از مادر نسبت به فرزندش مهربان تر است. « وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ» و خداوند نسبت به شما بخشنده مهربان است.

« وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» چه چيز شما را از انفاق کردن در راه خدا باز مي دارد، راه خدا که همه راه هاي خير را در بر مي گيرد؟ چه چيز باعث مي شود تا تنگ چشمي و بخل بورزيد حال آن که شما چيزي نداريد بلکه همه اموال و دارايي تان يا از دست شما بيرون خواهد آمد و يا شما از آن ها جدا خواهيد شد، آن گاه دارايي به صاحبش که خداوند تبارک و تعالي است بر مي گردد.

پس مادامي که  اموالي را در دست داريد، انفاق را غنيمت بشماريد و فرصت را غنيمت بدانيد.

سپس خداوند تفاضل اعمال را برحسب حالات و حکمت الهي بيان کرد و فرمود:« لَا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا» کساني از شما که پيش از فتح انفاق کرده اند و جنگيده اند با انفقا کنندگان و جهادگران پس از فتح يکسان و برابر نيستند. منظور از فتح در اين جا فتح حديبيه است، آن گاه که ميان پيامبر و قريش پيمان صلح امضاء شد که از بزرگ ترين فتوحات مي باشد و در آن اسلام گسترش يافت و مسلمان ها با کافران در آميختند و بدون مخالفتِ کسي دعوت کردن به دين ممکن شد.

پس در اين وقت گروه هاي زيادي به اسلام گرويدند و اسلام قدرت و عزّت بزرگي به دست آورد. و مسلمان ها قبل از اين فتح جز در سرزميني که اهالي آن مسلمان شده بودند مانند مدينه و  توابع آن نمي توانستند به دين دعوت کنند.   کساني که از سرزمين مکّه يا ديگر شهرهاي مشرکين بودند وقتي مسلمان مي شدند مورد اذّيت و آزار قرار مي گرفتند و هراس داشتند. بنابراين کساني که پيش از فتح هراس داشتند. بنابراين کساني که پيش از فتح مسلمان شده و انفاق کرده و جنگيده اند پاداش و مقام بزرگ تر و برتري دارند نسبت به کساني که بعد از فتح اسلام آورده و انفاق نموده و جهاد کرده اند.

همان طور که حکمت نيز اين را اقتضا مي نمايد. بنابراين پيشگامان و بزرگان اصحاب اغلب قبل از فتح مسلمان شده بودند. و از آن جا که برتري قايل شدن براي آن دسته از مسلمانان که قبل از فتح اسلام آورده و انفاق کرده اند اين توهم را ايجاد مي کند که چه بسا کساني که ديگران بر آنان برتري داده شده اند نوعي کاستي و عيب دارند، خداوند اين توهم را ردّ کرد و فرمود:« وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى» و خداوند به هريک از آنان، يعني هم به کساني که قبل از فتح اسلام آورده و  انفاق کرده و جهاد نموده اند و هم به کساني که بعد از فتح اسلام آورده و انفاق نموده و جهاد کرده اند وعده بهشت داده است. و اين بر فضيلت همه  اصحاب رضي الله عنهم دلالت مي کند که خداوند به مومن بودنشان گواهي داده و آن ها را وعده بهشت داده است.

« وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» و خداوند به آن چه مي کنيد، بيناست. پس هرکدام از شما را براساس آنچه که انجام داده است، پاداش مي دهد.

سپس آن ها را تشويق نمود تا در راه خدا انفاق کنند چون جهاد در راه خدا بدون  انفاق و بذل اموال براي سامان دهي جهاد ميسر نيست. پس فرمود:« مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا» کيست که به خدا قرض نيکويي دهد و آن انفاق و بذل و بخشش پاکيزه است که خالصانه براي خداست و مطابق با رضايت او از مال و دارايي حلال داده مي شود. و اين از لطف خداوندي است که چنين بذل و بخششي را قرض ناميده است حال آن که مال و دارايي همه از آن  او است و همه بنده او هستند. و وعده داده که آن را چندين برابر مي گرداند و او بزرگوار و بخشنده است.

و اين دو چندان کردن در روز قيامت است؛ روزي که نيازمندي ِ هر انساني روشن و آشکار مي گردد. و هر انساني به کوچک ترين پاداش نيک نيازمند است. بنابراين فرمود:

آيه ي 15-12:

يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِم بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ روزي  که  مردان  مؤمن  و زنان  مؤمن  را ببيني  که  نورشان  پيشاپيش  و در، سمت راستشان  مي  رود  در آن  روز بشارتتان  به  بهشتهايي  است  که  در آن   نهرها روان  است  و در آن  جاويد خواهيد ماند ، و اين  کاميابي  بزرگي  است

يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ روزي  که  مردان  منافق  و زنان  منافق  به  کساني  که  ايمان  آورده  اند مي ، گويند: درنگي  کنيد تا از نورتان  فروغي  گيريم   گويند : به  دنيا بازگرديد  و ازآنجا نور بطلبيد  ميانشان  ديواري  برآورند که  بر آن  ديوار دري  باشد  ، درون  آن  رحمت  باشد و بيرون  آن  عذاب.

يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ و آنها را ندا دهند که  آيا ما با شما همراه  نبوديم  ? مي  گويند : بلي  ،  اما شما خويشتن  را در بلا افکنديد و به  انتظار نشستيد و در شک  بوديد و  آرزوها شما را بفريفت  تا آنگاه  که  فرمان  خدا در رسيد و شيطان  به  خدا  مغرورتان  کرد

فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ و امروز نه  از شما فديه  اي  پذيرند و نه  از کافران   جايگاهتان  آتش   است  آتش  سزاوار شماست   و بد سرانجامي  است.

خداوند متعال با بيان فضيلت ايمان و لذّت بردن مومنان از آن در روز قيامت، مي فرمايد:« يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِم» وقتي که قيامت برپا مي شود و خورشيد و ماه تاريک و بي نور مي گردند و مردم در تاريکي قرار مي گيرند و پل صراط روي جهنّم نصب مي گردد، در آن هنگام زنان و مردان مومن را خواهي ديد که نورشان پيش روي آنان و از سمت راستشان با شتاب در حرکت است. پس آن ها به وسيله ايمان و نور خود در آن محل دشوار و وحشتناک جلو مي روند و هرکس به اندازه ايمان خود نور دارد و در آن وقت بزرگ ترين مژده به آن ها داده شده و گفته مي شود:« بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ » امروز شما را مژده باد به باغ هايي که رودبارها از زير کاخ هاي آن جاري است و در آن جا جاودانه ايد. اين است رستگاري بزرگ.

سوگند به خدا که اين مژده براي آن ها بسيار شيرين و لذّت بخش است چون تمامي خواسته هاي آن ها تحّقق يافته و هر امر ناگوار و نامطلوبي از آن ها دور شده است.

وقتي منافقان، مومنان را مي بينند که به وسيله نورشان راه مي روند و منافقان نورشان خاموش مي گردد و در تاريکي ها حيران مي مانند به مومنان مي گويند:« انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ» به ما مهلت و فرصت دهيد تا از نور شما برگرديم و به وسيله آن حرکت  کنيم تا از نور شما برگيريم و به وسيله آن حرکت کنيم تا از عذاب نجات يابيم.« قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا» به آن ها گفته مي شود:« به پشت سرتان و به دنيا برگرديد و نوري بجوييد». يعني اگر خواسته شما ممکن است پس به عقب برگرديد، حال آن که بازگشت به دنيا محال است و امکان ندارد.

« فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ» پس ميان مومنان و منافقان ديوار و دژ محکمي زده مي شود. « لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ» داخل آن که رو به مومنان است رحمت مي باشد و خارج آن که رو به منافقان است عذاب است. منافقان مومنان را صدا مي زنند و با تضّرع و زاري مي گويند:« أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ» آيا در دنيا ما با شما نبوديم و نمي گفتيم« لا اله الا الله » و نماز نمي خوانديم و روزه نمي گرفتيم و جهاد نمي کرديم و همان کاري که شما انجام مي داديد انجام نمي داديم؟!« قَالُوا بَلَى» مي گويند:« بلي! شما در دنيا با ما بوديد و در ظاهر همان کاري را که ما انجام مي داديم مي کرديد، ولي اعمال شما منافقانه بود و بدون ايمان و بدون نيت درست انجام مي شد.

« وَلَكِنَّكُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ» ولي شما خود را گرفتار فتنه و بلا نموديد و چشم به راه مانديد و در خبر خداوند که جاي شک و ترديدي در آن نيست شک کرديد. « وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ» و آرزوهاي باطل شما را گول زد، يعني گمان برديد و آرزو کرديد که آن چه مومنان به دست مي آورند شما هم به دست خواهيد آورد، حال آن که شما يقين و باور نداريد.

« حَتَّى جَاء أَمْرُ اللَّهِ» تا اين که مرگ به سراغ شما آمد و شما در آن حالت زشت قرار گرفتيد. « وَغَرَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ» و فريبنده شما را فريفت. و فريبنده شيطان است که کفر و شک را براي شما آراست و آن گاه شما به آن اطمينان پيدا کرديد و به وعده آن  اعتماد نموديد و خبرش را تصديق کرديد.

« فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا» پس امروز هم از شما و هم از کافرا هيچ بلاگرداني پذيرفته نمي شود. پس اگر به اندازه اي دو برابر زمين طلا را به عنوان فديه بپردازيد از شما پذيرفته نمي شود، « مَأْوَاكُمُ النَّارُ» جايگاه شما آتش دوزخ است. « هِيَ مَوْلَاكُمْ» آتش که ياور و سرپرست شماست و شما را به آغوش مي گيرد. « ْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» و آتشِ دوزخ چه بد سرنوشتي است!

خداوند متعال مي فرمايد:« وَأَمَّا مَن خَفَّت مَوَزِينُهُ؛ فَأُمُّهُ هَاوِيةُ ؛ و مَآ أَدرئَکَ مَا هِيه، نَارُ حَامِيةُ» پس امّا هرکس که کفهّ ي نيکي هاي او سبک باشد بداند که بازگشتگاهش دوزخ است. و تو از کجا مي داني که آن چيست! آتشي زبانه زن است.

آيه ي 17-16:

أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ آيا مؤمنان  را وقت  آن  نرسيده  است  که  دلهايشان  در برابر ياد خدا و آن ، سخن  حق  که  نازل  شده  است  ، خاشع  شود ? همانند آن  مردمي  نباشند که  پيش   ازاين  کتابشان  داديم  و چون  مدتي  بر آمد دلهايشان  سخت  شد و بسياري   نافرمان شدند

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ بدانيد که  خدا زمين  را پس  از مردنش  زنده  مي  کند  ما آيات  را  برايتان به  روشني  بيان  کرديم  ، باشد که  به  عقل  دريابيد.

وقتي حالت زنان و مردان مومن و زنان و مردان منافق را در جهان آخرت بيان کرد امري که دل ها را به کرنش و خشوع براي پروردگار فرا مي خواند، مومنان را سرزنش کرد که چرا دل هايشان فروتن نمي شود و فرمود:« أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ» آيا وقت آن فرا نرسيده که دل هاي مومنان در برابر ذکر خدا که قرآن است بلرزد و کرنش يابد و مطيع فرمان هاي الهي شود و از آن چه از حقّ نازل شده و محمّد(ص) آن را آورده است پيروي نمايند؟

در اين جا آدمي به تلاش براي فروتني و کرنش قلب براي خداوند و خضوع يافتن آن در برابر کتاب و حکمتي که خداوند نازل کرده است تشويق شده است. و به اين ترغيب شده که مومنان بايد مواعظ الهي و احکام شرعي را در هر وقت به ياد بياورند و خود را محاسبه کنند.

« وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ» و مانند کساني نباشند که خداوند کتاب را براي آن ها نازل فرمود تا دل هايشان خشوع يابد و کاملا فرمانبردار باشند امّا آن ها پايدار نماندند بلکه روزگار بر آنان به درازا  کشيده و غفلت و بي خبري شان ادامه يافت و آن گاه  ايما نو باورشان از بين رفت.

« فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ» سپس سنگدل شدند و بسياري از آن ها بدکارند. دل ها در هر وقت به اين نياز دارند که آن چه را خداوند نازل کرده است يادآوري نمايند و حکمت را تکرار کنند و نبايد از اين غافل شوند چون غفلت از ياد خدا سبب سنگدلي مي گردد و باعث مي شود تا هرگز از چشم ها به سبب خوف الهي اشک سرازير نشود.

« اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» بدانيد که خداوند زمين مرده را زنده مي گرداند و ما آيات را براي شما به روشني بيان کرده ايم تا خرد ورزيد. چون آيات و نشانه هاي خدا عقل ها را بر شناخت و معرفت الهي راهنمايي مي کنند، و اين که خداوندي که زمين را پس از پژمردگي زنده گردانده مي تواند مردگان را پس از مرگشان زنده بگرداند و آن گاه آن ها را طبق کارهايي که کرده اند جزا و سزا بدهد. خداوندي که زمين را با آب باران زنده و خرّم مي گرداند مي تواند دل هاي مرده را با حقّي که بر پيامبرش نازل فرموده زنده نمايد. و اين آيه بر اين دلالت مي نمايد که هر کسي به وسيله آيات خداوندي راهياب نشود و از دستورات و آئين هاي الهي فرمانبرداري نکند عقل و خرد ندارد.

آيه ي 19-18:

إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ خدا به  مردان  صدقه  دهنده  و زنان  صدقه  دهنده  اي  که  به  خدا قرض  الحسنه   مي دهند ، دو چندان  پاداش  مي  دهد ، و نيز آنها را اجري  نيکوست

وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ کساني  که  به  خدا و پيامبرانش  ايمان  آورده  اند ، راستگويان  و، راستکارانند  و شهيدان  در نزد پروردگارشان  هستند  صاحب  پاداش  و نور  خويشند وآنها که  کافرند و آيات  ما را تکذيب  مي  کنند ، در جهنمند.

« إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ» همانا کساني که بسيار صدقه و انفاق مي کنند، « وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا» و کساني که به خداوند قرض نيکو مي دهند به اين صورت که مال هايشان را در راه هاي خير صرف مي نمايند، چيزهايي که در راه خدا مي بخشند برايشان نزد پروردگارشان ذخيره مي گردد، « وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ» و آنان پاداش ارزشمندي دارند و آن چيزي است که خداوند برايشان در بهشت آماده کرده است؛ چيزهايي که هيچ کس مقدار و ميزان آن را نمي داند.

« وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ» و کساني که به خدا و پيغمبرش ايمان آوردند. ايمان نزداهل سنّت همان چيزي است که قرآن و سنّت بر آن دلالت مي نمايند و آن عبارت است از تصديق قلب و اقرار با زبان و عمل با قلب و زبان و جوارح.

پس اين شامل تمام دستورات و آئين هاي ظاهري و باطني دين مي شود. بنابراين کساني که همه اين امور را داشته باشند صدّيقان هستند. يعني کساني هستند که  مقام آن ها بالاتر از مقام عموم مومنان و پائين تر از مقام پيامبران است. « وَالشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ» و شهيدان نزد پروردگارشان از پاداش و نور خود برخوردارند.

همان طور که در حديث صحيح آمده است: « بهشت صد درجه است و ميان هر دو مقام و درجه، به اندازه زمين و آسمان فاصله وجود دارد. خداوند اين مقام ها را براي مجاهدان راه خدا آماده کرده است.» و اين مقتضي شدت و بلندي و رفعت آنان و نزديکي شان از خداوند متعال است.

« وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ » و کساني که کفر ورزيدند و آيات ما را دروغ انگاشتند ايشان دوزخيانند. در اين آيات انواع مردم از قبيل صدقه دهندگان و صدّيقان و شهيدان و دوزخيان ذکر شده اند، صدقه دهندگان کساني هستند که بزرگ ترين کارشان نيکي کردن با مردم و بذل و بخشش به آن ها در حد توان است، به خصوص آن ها با انفاق مال خود در راه خدا مردم را بهره مند مي سازند.

صدّيقان نيز کساني هستند که مراتب ايمان و عمل صالح و علم مفيد و يقين صادق را کامل گردانده اند. و شهيدان کساني هستند که در راه خدا براي اعلاي حکم او جنگيده و جان و مالشان را فدا کرده و کشته شده اند. و دوزخيان، کافران هستند؛ آن هايي که آيات خدا را تکذيب کرده اند.

گروهي ديگر باقي مي ماند که خداوند در سوره فاطر آن ها را ذکر کرده است و آن ها ميانه روان هستند؛ کساني که واجبات را انجام داده و آن چه را که خداوند از آن نهي کرده است ترک گفته اند.

امّا دراداي برخي از حقوق خدا و حقوق بندگانش از آن ها کوتاهي هايي سرزده است. چنين کساني سرانجام به بهشت مي روند، گرچه کيفر پاره اي از کارهايشان را خواهند ديد.

آيه ي 21-20:

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ بدانيد که  زندگي  اينجهاني  بازيچه  است  و بيهودگي  و آرايش  و فخر فروشي ، وافزون  جويي  در اموال  و اولاد  همانند باراني  به  وقت  است  که   روييدنيهايش  کافران  را به  شگفت  افکند  سپس  پژمرده  مي  شود و بيني  که   زرد گشته  است  و خاک  شده  است   و در آخرت  نصيب  گروهي  عذاب  سخت   است  و نصيب  گروهي  آمرزش  خدا و خشنودي  او  و زندگي  دنيا جز متاعي   فريبنده  نيست

سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاء وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ براي  رسيدن  به  آمرزش  پروردگارتان  و بهشتي  که  پهناي  آن  همسان  پهناي   آسمانها و زمين  است  ، بر يکديگر پيشي  گيريد  اين  بهشت  براي  کساني  که   به  خدا و پيامبرانش  ايمان  آورده  اند ، مهيا شده  است   اين  بخشايشي   است  از جانب  خدا که  به  هر که  مي  خواهد ارزانيش  مي  دارد ، که  خدا  صاحب  بخشايشي بزرگ  است  ،

خداوند متعال از حقيقت دنيا خبر ميدهد و هدف نهايي دنيا و اهل دنيا را بيان مي دارد که دنيا بازيچه و سرگرمي است؛ جسم ها در آن بازي مي کنند و دل ها با آن سرگرم مي شوند. مصداق اين واقعيت در ميان دنيا پرستان ديده مي شود. آن ها را مي بيني که عمر خود را با سرگرمي و غفلت از ياد خدا سپري مي  کنند و از وعده و وعيدهايي که پيش روي دارند غافل هستند.

آن ها را مي بيني که دين خود را به بازيچه و سرگرمي گرفته اند. به خلاف کساني که بيدار هستند و براي آخرت فعاليت مي نمايند. دل هاي چنين کساني با ذکر خدا و معرفت و محبّت الهي آباد است و آن ها اوقات خود را با کارهايي سپري مي کنند که براي آنان و ديگران نفع و سود دارد؛ کارهايي که آنان را به خدا نزديک مي نمايد. « وَزِينَةٌ» و آرايش در لباس و خوراک و نوشيدني و سواري ها و خانه ها و قصرها و مقام و غيره است .« وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ» و هريک مي خواهد به خود ببالد و بر ديگران فخرفروشي نمايد و تلاش مي کند که در امور دنيا از ديگران برتر و بر آن ها چيره باشد، و از شهرت بيش تري برخوردار گردد. « وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» هريک مي خواهد دارايي و فرزند بيش تري از ديگري داشته باشد. دوست دارندگان دنيا و کسانيکه به آن دل بسته اند مصداق اين آيه هستند. به خلاف کسي که دنيا و حقيقت آن را شناخته و و آن را گذرگاهي قرار داده و آن را محل پايداري و ماندن تصور نمي کند. چنين کسي در کارهايي با ديگران به رقابت مي پردازد که او را به خدا نزديک مي کنند، و وسيله هايي را برگرفته که او را به سراي بهشت مي رسانند و هرگاه ببيند که کسي مي کوشد تا از او اموال و فرزندان بيش تري داشته باشد، تلاش مي کند با انجام اعمال صالح با او به رقابت بپردازد.

پس خداوند براي دنيا مثالي زد و آن را به باراني تشبيه کرد که بر زمين مي بارد و گياهاني که مردم و حيوانات مي خورند به سبب آن مي رويند و زمين آراسته مي گردد و گياهان ِ آن، کشاورزان را به شگفت مي آورد؛ کساني که نظر و همّت آن ها بر دنيا متمرکز است. آن گاه خداوند اين گياهان را خشک مي کند و از بين مي برد و زمين به حالت اوّل بر مي گردد، انگار که اصلا در آن سبزي و گياهي نروئيده و هيچ گاه منظره اي زيبا و ديدني نداشته است.

نيز دنيا براي آدمي زيبا و شکوفاست و هرگاه او بخواهد از آن استفاده مي نمايد و هرگاه به امري از امور آن روي بياورد درهايش را به روي خود گشوده مي يابد، امّا همين دنيا هرگاه  تقدير الهي چنين باشد که از بين رود صاحبش آن را از دست مي دهد و تسلّط را از آن برطرف مي نمايد و يا دست خالي با يک کفن از دنيا و ثروت خويش جدا مي شود. پس هلاک باد کسي که چنين دنيايي را هدف نهايي خود قرار داده و براي آن تلاش و فعاليت مي کند. و امّا آن چه که فايده مي رساند فعَاليت و تلاش براي جهان آخرت است و چنين عملي براي صاحبش ذخيره مي شود و براي هميشه با او همراه خواهد بود. بنابراين خداوند متعال مي فرمايد:« وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ» و در آخرت هم عذابي سخت و هم آمرزش و خشنودي از سوي خدا خواهد بود. يعني وضّعيت آخرت از اين دو حالت خارج نيست؛ يا عذاب سخت در آتش جهّنم و قرار گرفتن در ميان زنجيرها و طوق ها و خطرهاي آن مي باشد، و اين براي کسي است که دنيا هدف نهايي اش بوده و بر ارتکاب گناه جرأت نموده و آيات خدا را تکذيب کرده و نعمت هايي الهي را کفران و ناسپاسي کرده است. و يا اين که خداوند بدي ها را مي آمرزد و کيفرها را دور مي نمايد و خشنود مي گردد. و اين براي کسي است که در بهشت جاي گرفته و حقيقت دنيا را شناخته و تلاش خود را براي جهان آخرت انجام داده  است.

پس اين امور انسان را فرا مي خوانند تا برده و بنده دنيا نگردد و به آخرت متمايل شود. بنابراين فرمود:« وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» و زندگاني دنيا جز مايه فريب نيست. يعني کالايي است که از آن استفاده مي شود و به وسيله آن نيازها برطرف مي گردد. پس نبايد فريب آن را خورد و به آن دل بست. و فقط کساني که عقل و خودشان ضعيف است فريب دنيا را مي خورند و از خداوند غافل مي گردند.

سپسي به پيشي گرفتن از يکديگر براي رسيدن به آمرزش خداوند و رضايت او و بهشت فرمان داد، و اين با انجام و فراهم آوردن عوامل آمرزش از قبيل توبه نصوح و آمرزش خواستن مفيد و دوري جستن از گناهان و از جايي که ظن گناه مي رود امکان پذير است. هم چنين بايد با عمل صالح وتلاش براي جلب رضايت خداوند و انجام عبادت ها به نحو احسن و نيکي کردن با مردم براي رسيدن به خشنودي خداوند از هم ديگر پيشي گرفت. بنابراين خداوند کارهايي را که منجر به اين مي شوند بيان کرد و فرمود:« وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاء وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ» و بشتابيد به سوي بهشتي که پهنايش مانند پهناي آسمان و زمين است و براي کساني آماده شده است که به خدا و پيامبرش ايمان آوردند. اصول و فروع دين در ايمان آوردن به خدا و پيامبرانش داخل هستند. « ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء» آن چه که براي شما بيان کرديم و در آن راه هايي برايتان بيان کرديم که انسان را به بهشت مي رساند، و نيز راه هايي که وي را به جهنّم مي رساند، نيز برايتان بيان کرديم که فضل خدا عبارت از آن است که پاداش بزرگ الهي به دست آيد يکي از بزرگ ترين منّت و فضل خداوند بر بندگانش مي باشد.

« وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» و خداوند داراي فضل بزرگ است و هيچ کس نمي تواند او را آن گونه که سزاوار است بستايد، بلکه او همان طور است که خود را ستوده، و بالاتر از ستايشي است که بندگانش او را مي ستايند.

آيه ي 24-22:

مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ هيچ  مصيبتي  به  مال  يا به  جانتان  نرسد مگر پيش  از آنکه  بيافرينيمش  ،، درکتابي  نوشته  شده  است   و اين  بر خدا آسان  است  ،

لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ تا بر آنچه  از دستتان  مي  رود اندوهگين  نباشيد و بدانچه  به  دستتان  مي   آيدشادماني  نکنيد  و خدا هيچ  متکبر خود ستاينده  اي  را دوست  ندارد :

الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ آنان  که  بخل  مي  ورزند و مردم  را به  بخل  وا مي  دارند  و هر که   رويگردان مي  شود ، بداند که  خدا بي  نياز و ستودني  است.

خداوند از فراگير بودن قضا و تقدير خويش خبر مي دهد و مي فرمايد:« مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ» هيچ رخداد و بلايي در زمين به وقوع نمي پيوندد و به شما دست نمي دهد مگر پيش از آن که آن را پديد آوريم در کتابي نوشته شده است. و اين همه مصيبت هايي را شامل مي شود که به  انسان ها دست مي دهد از قبيل خير و شر.  و همه آن ها اعم از کوچک و بزرگ در لوح محفوظ ثبت گرديده است. و اين امر بزرگي است که در عقل ها نمي گنجد بلکه خردمندان را حيران مي گرداند امّا اين کار براي خداوند آسان است.

خداوند بندگان را از اين آگاه کرد تا اين قاعده نزد آن ها جاي بگيرد و خير و شرّي را که برايشان پيش مي آيد در چارچوب اين قاعده بسنجند و و ارزيابي کنند. پس براي آن چه از دست داده اند اندوهگين و ناراحت نشوند؛ چيزي که به آن علاقمند بوده و به آن چشم دوخته بودند، چون مي دانند که اين در لوح محفوظ نوشته شده است و بايد انجام پذيرد. پس راهي براي دور کردن آن نيست. و به آن چه خداوند به آن ها داده از روي خودستايي و تکّبر شاد نشوند چون مي دانند که آن ها با قدرت و فعّاليت خود آن را به دست نياورده اند بلکه در پرتو فضل و منّت خدا آن را کسب کرده اند. بلکه بايد به شکرگزاري کسي مشغول شدند که نعمت ها را ارزاني نموده و رنج ها را دور کرده است . بنابراين فرمود:« وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» خدا هيچ خودپسند خودستايي را که به نعمت هاي الهي فخر مي کند و آن را به خود نسبت مي دهد و نعمت ها او را سرکش و غافل مي گردانند دوست ندارد. همان طور که خداوند متعال فرموده است :« ثُمَّ إِذا خَوَّلنَهُ نِعمَةَ مِّنَّا قَالَ إِنَّما أُوتِيتهُ عَلَي عِلمِ عِلم بَل هَي فِتنَهُ » و هرگاه طعم رحمتي به او بچشانيم مي گويد: اين را از روي دانشي که داشته ام به من داده شده است ، خير چنين نيست بلکه اين آزمايشي است.

« الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ» کساني که دو کار زشت را با هم انجام مي دهند که انجام دادن يکي از اين دو کار براي بدنامي و بدي انسان کافي است؛ يکي بخل ورزيدن و ندادن حقوقي است که بر آدمي واجب است. و ديگر اين که آدمي به بخل ورزيدن خود بسنده نکند بلکه مردم را هم به آن امر نمايد و با گفتار و کردار خويش مردم را هم به آن امر نمايد و با گفتار و  کردار خويش مردم را به اين رفتار و خوي زشت تشويق کند و اين به خاطر آن است که او از اطاعت پروردگارش روي برتافته است امّا بداند که « وَمَن يَتَوَلَّ» هرکس از اطاعت خدا روي بگرداند به کسي جز خودش زياني نمي رساند و کوچک ترين زياني به خداوند نخواهند رساند.

« فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» چرا که خداوند بي نياز و ستوده است و بي نيازي اش از لوازم ذات اوست و پادشاهي و فرمانروايي آسمان ها و زمين از آن اوست. اوست که بندگانش را بي نياز گردانده است . او ستوده است و داراي هر اسمي نيکو و هر صفتي کامل و هر  کاري زيبا مي باشد و بر اين چيزها سزاوار ستايش است و بايد مورد ستايش و بزرگداشت و تمجيد قرار بگيرد.

آيه ي 27-25:

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ما پيامبرانمان  را با دليلهاي  روشن  فرستاديم  و با آنها کتاب  و ترازو، رانيز نازل  کرديم  تا مردم  به  عدالت  عمل  کنند  و آهن  را که  در آن   نيرويي سخت  و منافعي  براي  مردم  است  فرو فرستاديم  ، تا خدا بداند چه  کسي   به  ناديده  ، او و پيامبرانش  را ياري  مي  کند  زيرا خدا توانا و  پيروزمند است.

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ما نوح  و ابراهيم  را به  رسالت  فرستاديم  و در ميان  فرزندانشان  نبوت  و، کتاب  نهاديم   بعضيشان  هدايت  يافتگان  بودند ولي  بيشترينشان  نافرمانان

ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ سپس  پيامبرانمان  را پس  از ايشان  فرستاديم   و عيسي  بن  مريم  را از پي ، آنها روانه  کرديم  و به  او انجيل  را داديم  ، و در دل  پيروانش  رافت  و  رحمت  نهاديم   و رهبانيتي  که  به  بدعت  آورده  اند ما بر آنها مقرر نکرده   ايم ، اما در آن  خشنودي  خدا مي  جستند ، ولي  حق  آن  را بسزا نگزاردند  ما  از آن  ميان  به  کساني  که  ايمان  آورده  بودند ، پاداش  داديم  ولي   بيشترينشان  نافرمان  بودند.

خداوند متعال مي فرمايد:« لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ» به راستي که ما پيغمبران خود را با دلايل روشن فرستاديم و آن دلايل و نشانه هايي است که بر راست و حقّ بودن آن چه پيامبران آورده اند دلالت مي کنند .« وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ» و همراه آنان کتاب را فرستاديم. کتاب اسم جنس است و شامل همه کتاب هايي مي شود که خداوند براي ارشاد و هدايت  مردم و کسب منافع ديني و دنيوي شان نازل کرده است.

« وَالْمِيزَانَ» و ميزان را فرو فرستاديم. ميزان به معني عدالت در گفتارها و  کردارهاست. ديني که پيامبران با خود آورده اند سراسر عدالت است و اوامر و نواهي آن در معاملات با مردم و در امور جزايي و قصاص و حدود و قانون ارث و غيره دادگرانه است. « لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» تا  مردم به داد رفتار کنند. يعني تا مردم به خاطر اجراي آئين الهي و تحصيل منافع بي شمار خود عدالت را اجرا کنند.

اين دليلي است بر اين که پيامبران در اصل و اساس شريعت که اجراي عدالت است متّفق هستند گرچه اجراي عدالت با توّجه به زمان ها هستند گرچه اجراي عدالت با توّجه به زمان ها و احوال گوناگون، صورت هاي مختلفي دارد. « وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ» و آهن را پديدار نموده ايم که در آن نيروي فراواني است و آلات جنگي همانند سلاح و زره و غيره از آن ساخته مي شود. « وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ» و سودهايي براي مردم دارد. مانند انواع صنعت ها و حرفه ها و ظروف و آلات کشاورزي که همه از آهن هستند تا جايي که کم ترين چيزي وجود دارد، که به آهن نياز نداشته باشد.

« وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ» و تا خداوند بازار امتحان و آزمايش را با کتاب هايي که نازل فرموده و يا آهن که آن را آفريده است که نازل فرموده و با آهن که آن را آفريده است برپا دارد و کسي را که او و پيامبرش را در نهان يعني قبل از مشاهده ي حقايق ياري مي نمايد مشخّص گرداند. زيرا ايمان در حالت غيب قبل از اين که انسان آن را با چشم خود مشاهده کند فايده مي دهد. امّا ايماني که بعد از مشاهده حقايق و دنياي غيب باشد فايده اي نخواهد داشت چون در آن وقت ايمان آوردن يک امر ضروري و اضطراري خواهد بود و به ناچار همه باور خواهند کرد. « إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ» بي گمان خداوند تواناست و هيچ چيزي او را ناتوان نمي کند و هيچ فرارکننده اي از دست او در نمي رود. و از جمله توانمندي او اين است که آهن را پديد آورده است که ابزارهاي قوي از آن ساخته مي شوند. و از نشانه هاي قدرت و توانمندي خداوند اين است که بر انتقام گرفتن از دشمنان خود تواناست ولي او و دوستان خود را به وسيله دشمنانش مي آزمايد تا کسي را که در نهان او را ياري مي کند مشّخص گرداند.

خداوند در اين جا کتاب و آهن را در کنار هم ذکر کرده است چون با اين دو دين خود را ياري مي نمايد و کلمه خويش را برتر قرار مي دهد، کتاب که به اذن خداوند پيروزي را ببار مي آورد و هر دو را خداوند براي اجراي عدالت پديد آورده است که از اين امر به حکمت و کمال الهي و کمال شريعت و آئين او که توسّط پيامبرانش آن را بيان داشته است پي برده مي شود.

وقتي نبوّت پيامبران را به طور عموم بيان کرد از پيامبران برگزيده نوح و ابراهيم نام برد که در دودمان آن ها نبوت و  کتاب را قرار داده است. پس فرمود:« وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ» و به راستي نوح و ابراهيم را فرستاديم و در ميان فرزندانشان نبّوت و کتاب قرار داديم. يعني پيامبران پيشين و پسين همه از فرزندان به وسيله دعوت پيامبران راهياب گشته و فرمان بردار آن ها شدند و از رهنمودشان اطاعت کردند. « وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ» و بسياري از ايشان با اطاعت خداوند و پيامبرانش منحرف و خارج شدند.

همان طور که خداوند متعال فرموده است :« وَمَآ أَکثَرُ النَّاسِ وَلَو حَرَصتَ بِمُومِنينَ» و بيش تر مردم ايمان نخواهند آورد گرچه تو بر ايمان آوردن آن ها حريصي باشي. « ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ» و به دنبال آنان پيامبران خود را فرستاديم و عيسي پسر مريم را در پي آنان آورديم. خداوند عيسي عليه السلام را به طور ويژه بيان کرد چون بحث در مورد نصاري است؛ کساني که ادّعاي پيروي از عيسي را دارند. « وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ» و انجيل را که يکي از کتاب هاي برتر الهي است بدو عطا کرديم. « وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً» و در دل هاي کساني که از او پيروي کردند مهرباني و بخشايش قرار داديم. همان طور که خداوند متعال مي فرمايد:« لَتَجِدَنَّ أشَدَّ النَّاسِ عَدَوَةَ لِلَّذينَ ءَامَنُوا اليهُودَ وَالَّذينَ أَشرَکَوا وَلَتَجِدنَ أَقرَبَهُم مَّوَدةَ لِّلَّذينَ ءَامَنُوا الَّذينَ قَالُوا إِنَّا نَصَري ذَلِکَ بِأَنَّ مِنهُم قِّسيسينَ وَرُهبَانَا وَأَنَّهُم لَا يستَکبِرُونَ » بدون شک خواهي ديد که دشمن ترين مردم براي مومنان يهوديان و مشرکان هستند. و نزديک ترين مردم به مومنان از نظر مهرباني کساني هستند که گفتند:« ما نصاري هستيم» ، چون آن ها داراي دانشمندان و ديرنشين هايي هستند و تکّبر نمي ورزند. بنابراين نصاري دل هاي نرم تر و مهربان تري از ديگران داشتند، امّا اين زماني بود که بر شريعت عيسي عليه السلام بودند.

« وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا» و رهبانّيت و عبادتي که خود آن را به وجود آوردند و آن را بر خود واجب کردند و خود را بدان ملزم نمودند، خداوند آن را بر آن ها فرض نکرده بود. بلکه آن ها خودشان خويشتن را به آن ملزم کرده بودند و هدفشان از اين کار به دست آوردن رضايت خداوند بود. با وجود اين « فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا» را انجام ندادند و حقّ آن را به جاي نياوردند. پس آن ها از دو جهت کوتاهي کردند: يکي اين که از پيش خود چنين عبادتي را به وجود آوردند و دوم اين که آن چه را که بر خود لازم و واجب کرده بودند انجام ندادند. پس غالبا حالت آن ها چنين است. و برخي از آن ها مطيع فرمان خدا مي باشند.

بنابراين فرمود:« فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ» پس کساني که محمّد (ص) ايمان آوردند و به عيسي هم ايمان داشتند خداوند به هريک برحسب ايمانشان پاداش ميدهد. « وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ» و بسياري از ايشان بدکارند، يعني محمّد(ص) را تکذيب مي کنند و از اطاعت و صراط مستقيم خارج هستند.

آيه ي 29-28:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ اي  کساني  که  ايمان  آورده  ايد ، از خدا بترسيد و به  پيامبرش  ايمان  بياوريد تا شما را از رحمت  خويش  دوبار مزد بدهد  و شما را نوري  عطا  کند که در روشنايي  آن  راه  بجوييد و بيامرزدتان  که  خدا آمرزنده  مهربان   است.

لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِّن فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ  تا اهل  کتاب  بدانند که  به  بخشايش  خداوند هيچ  دسترس  ندارند و اين   بخشايش  به  دست  اوست  که  به  هر که  خواهد ارزاني  مي  دارد ، و خدا را  بخشايشي عظيم  است.

احتمال دارد که در اين جا اهل کتاب مورد خطاب باشند؛ کساني که به موسي و عيسي عليهما السلام ايمان آورده اند. خداوند در اين جا به آن ها امر مي کند تا به مقتضاي ايمانشان عمل نمايند و از خدا بترسند و از گناهان بپرهيزند و به پيامبر خدا محمد(ص) ايمان بياورند. خداوند مي فرمايد اگر آن ها اين کار را بکنند به آن ها از رحمت خويش « كِفْلَيْنِ» دو پاداش مي دهد؛ يکي پاداش ايمان به محمّد و يکي پاداش ايمان به پيغمبر خودشان. و احتمال دارد که فرمان عامّي باشد که اهل کتاب و ديگران همه در آن داخل هستند و ظاهرا همين طور است . و خداوند آنان را دستور مي دهد تا ايمان بياورند و تقوي را رعايت کنند. تقوا چيزي است که همه دين، ظاهرو باطن آن و اصول و فروعش در آن داخل هستند. و اگر آن ها از اين فرمان بزرگ اطاعت کنند، خداوند « كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ» دو بهره و دو پاداش از رحمت خويش را به آن ها مي بخشد که اندازه و حالت اين پاداش را کسي جز خداوند نمي داند. يکي پاداش ايمان و ديگري پاداش در برابر تقوا و پرهيزگاري ، و يا پاداشي به خاطر پيروي از اوامر، و ديگري به خاطر پرهيز و دوري گزيدن از آن چه خداوند از آن نهي کرده است و يا اين که منظور از دو پاداش اين است که خداوند پاداش آن ها را هر بار مي دهد. « وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ» و برايتان نوري قرار مي دهد که در پرتو آن حرکت مي کنيد. يعني به شما علم و هدايت مي دهد و نوري به شما عطا مي کند که در تاريکي هاي جهالت به وسيله آن حرکت مي کنيد و گناهانتان را مي آمرزد.

« وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ  » و خداوند داراي فضل و بخشش فراوان است. پس چنين پاداش فراواني در برابر کسي که فضل فراوان دارد زياد نيست؛ خداوندي که فضل و لطف او آسمان ها و زمين را فراگرفته است. پس هيچ مخلوقي به اندازه يک چشم به هم زدن و يا کمتر از آن نمي تواند از فضل الهي بي بهره باشد.

« لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِّن فَضْلِ اللَّهِ» ما برايتان بيان کرديم که هرکس ايمان بياورد و از خدا بترسد و به پيامبرش ايمان آورد از فضل و احسان خدا برخوردار خواهد شد تا اهل کتاب بدانند که هيچ چيزي از فضل خدا را در اختيار ندارند. يعني طبق عقل ها و خواست هاي فاسد خودشان نمي توانند جلوي فضل و لطف الهي را بگيرند. آن ها مي گويند:« لَن يدخُلَ الجَنَّةَ إِلَّا مَن کَانَ هُوداً أَو نَصَري» هرگز وارد بهشت نخواهد شد مگر کسي که يهودي يا نصراني باشد. و گمان ها و خيالات فاسدي درباره فضل الهي در سر مي پرورانند.

پس خداوند متعال خبر داد کساني که به محمّد (ص) ايمان آورده و  تقواي الهي را پيشه کرده اند دو پاداش از رحمت الهي دارند و به آن ها نوري داده خواهد شد و آمرزش الهي نصيب آن ها مي گردد. و تا اهل  کتاب بدانند که « وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء» فضل در دست خداوند است و آن را به هرکس که بخواهد مي دهد؛ هرکس که حکمت الهي اقتضا نمايد تا به او از فضل خويش عطا کند. « وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ » و خداوند داراي آن چنان فضل بزرگي است که اندازه و مقدار آن را نمي توان تعيين کرد.

پايان تفسير سوره ي حديد

 

فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره