مکي و 59 آيه است.
بسم الله الرحمن الرحيم
آيه ي 16-1:
حم؛ حا ، ميم
وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ؛ سوگند به اين کتاب روشنگر،
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ؛ ما آن را در مبارک شبي نازل کرديم ما بيم دهنده اي بوده ايم.
فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ؛ در آن شب هر فرماني بر حسب حکمت صادر مي شود ،
أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ؛ فرماني از جانب ما و ما همواره فرستنده آن بوده ايم.
رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ؛ رحمتي است از جانب پروردگارت ، و هر آينه او شنوا و داناست.
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ؛ اگر به ، يقين دريابيد ، اوست پروردگار آسمانها و زمين و هر چه ميان آنهاست.
لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ؛ نيست خداي به جز او زنده مي کند و مي ميراند پروردگار شما و پروردگار نياکان شماست.
بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ؛ نه ، آنها همچنان به شک خويش دلخوشند.
فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ؛ چشم انتظار روزي باش که آسمان به آشکارا دود بياورد.
يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ و آن دود همه مردم را در خود فرو پوشد و اين عذابي است دردآور.
رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ؛ اي پروردگار ما ، اين عذاب را از ما دورگردان که ما ايمان آورده ايم ،
أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ؛ کجا پند مي پذيرند ? حال آنکه چون پيامبر روشنگر بر آنها مبعوث شد ،
ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ؛ از او رويگردان شدند و گفتند : ديوانه اي است تعليم يافته
إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا إِنَّكُمْ عَائِدُونَ؛ عذاب را اندکي بر مي داريم و شما باز به آيين خويش بازمي گرديد.
يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَى إِنَّا مُنتَقِمُونَ؛ روزي آنها را به صولتي سخت فرو گيريم ، که ما انتقام گيرنده ايم.
در اينجا به وسيله قرآن بر قرآن سوگند ياد شده است، پس خداوند به کتابي که بيانگر و روشنگر هر آن چيزي است که به بيان آن نياز است، سوگند خورده که آن را « فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ» در شبي داراي خير و برکت فراوان نازل کرده است، و آن شب قدر است که از هزار ماه بهتر است. پس بهترين کلام در بهترين و برترين شب ها و روزها بر برترين انسانها با زبان شيوه اي عربي نازل شده است تا با آن قومي بيم داده شوند که جاهليت از هر جهت آنها را فرا گرفته و شقاوت بر آنها غلبه يافته است تا در پرتو روشنايي آن حرکت کنند و از هدايت آن بهره مند شوند و به دنبال آن حرکت نمايند. آن گاه خبر دنيا و آخرت را به دست آورند. بنابراين فرمود:« إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ» ما همواره بيم دهنده بوده ايم.
« فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ» در آن شب که قرآن نازل شده است هر فرمان تقديري و تشريعي خداوند پايان مي يابد و مشخّص مي گردد. و اين فيصله يافتن و نوشتن که در شب قدر انجام مي گيرد يکي از فيصله يافتن ها و نوشته هايي است که نوشته مي شود و مشخّص مي گردد و با کتاب اوّل که خداوند در آن تقديرهاي خلايق و اجل ها و روزي هايشان و اعمال و احوالشان را نوشته است مطابق است. سپس خداوند متعال فرشتگان خود را مأمور نموده که آنچه را بر بنده مي آيد بنويسند در حالي که بنده در شکم مادرش مي باشد. سپس بعد از آمدن او به دنيا «کراما کاتبين» را بر آنها گماشته است تا اعمال آنان را ثبت و ضبط نمايند سپس خداوند متعال در شب قدر هر آنچه را که در طول سال انجام مي پذيرد مقدّر و اندازه گيري مي نمايد.
و همه ي اينها از کمال دانش و حکمت و توجه او به آفريده هايش مي باشد. « أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا» اين امر و فرمان استوار، فرماني است که از سوي ما صادر شده است. « إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَم بدون شک ما پيامبران را فرستاديم و کتاب ها را نازل کرديم ، وپيامبران دستورات خداوند را مي رسانند و به آنچه مقدر نموده خبر مي دهند.« رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ» فرستادن پيامبران و نازل کردن کتاب ها که برترين آنها قرآن مي باشد رحمتي است از سوي پروردگار بندگان براي بندگان. پس خداوند هيچ رحمتي بزرگ تر از اين به بندگان نداده که آنها را توسط کتاب ها و پيامبران هدايت نموده است. و هر خيري که در دنيا و آخرت به دست مي آورند به خاطر اين است.
« إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» همانا او صداها را مي شنود و همه ي امور ظاهر و باطن را مي داند. و خداوند نياز مبرم بندگان را به کتاب ها و پيامبرانش مي دانسته است، از اين رو با دادن اين چيزها به آنان ،آنها را مورد رحمت خويش قرار داد و بر آنها منّت گذارد. پس ستايش و منّت و احسان از آن اوست.
« رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ» پروردگار آسمانها و زمين و آن چه بين آن دو است مي باشد. يعني آفريننده ي آنها و تدبير کننده ي امورشان است اگر شما باور داريد. پس بدانيد که پروردگار مخلوقات، معبود به حق آنهاست. بنابراين فرمود:« لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ» هيچ معبود حقي جز او نيست ، « يُحْيِي وَيُمِيتُ» تنها اوست که مي ميراند و زنده مي گرداند و شما را پس از مرگتان گرد خواهد آورد و آن گاه طبق عملتان شما را سزا و جزا مي دهد؛ پس اگر عملتان خوب باشد به شما پاداش نيک مي دهد و گر بد باشد به شما سزاي بد مي دهد.« رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ» پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست. يعني پروردگار اولين و آخرين است؛ آنها را با نعمت هاي خويش پرورش داده و رنج ها را از آنان دور کرده است.
خداوند طوري بر ربوّبيت و الوّهيت خود تاکيد کرد که باعث علم کامل آدمي مي شود و هيچ شک و ترديدي براي او باقي نمي ماند. با اين حال خبر داد که کافران با وجود چنين وضوحي « فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ» در شک و شبهات فرو رفته و از آنچه که براي آن آفريده شده اند غافل مانده و به کارهاي بيهوده اي که از آن چيزي جز زيان عاديشان نمي گردد مشغول شده اند.
« فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ يَغْشَى النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ» پس منتظر عذاب آنها باش، چون وقت آن نزديک شده و فرا رسيده است، روزي که آسمان دود آشکاري را پديدار مي کند و اين دود همه ي مردم را فرا مي گيرد و به آنها گفته مي شود: اين عذابي دردناک است.
مفسّران درباره ي مراد از اين دود اختلاف کرده اند ؛ گفته شده است که اين همان دودي است که مجرمان را به هنگامي که در روز قيامت به نزديک آتش برده مي شوند فرا مي گيرد. و خداوند به پيامبرش دستور داده تا براي آنها منتظر همان روز باشد . و اين معني را اين امر تاکيد مي نمايد که طريقه و روش قرآن در تهديد کردنِ کافران و مهلت دادن به آنها اين گونه است و آنها را از آن روز و عذابش مي ترساند و مومنان و پيامبران را دلجويي ميدهد که کساني که آنها را اذيت و آزار مي رساند، بايد منتظر آن روز باشند.
و نيز مويد آن است که خداوند در اين آيه فرموده است:« أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءهُمْ رَسُولٌ مُّبِينٌ» چگونه يادآوري براي آنان فايده اي دارد؟ در حالي که پيامبري بيانگر نزد آنان آمده است. و اين در روز قيامت به کافران گفته مي شود؛ آنگاه که آنها درخواست مي کنند که به دنيا باز گردند: زمان بازگشت تمام شده است.
و گفته شده: منظور چيزي است که کافران قريش بدان گرفتار شدند؛ وقتي که از ايمان آوردن سرباز زدند و با خود بزرگ بيني حق را نپذيرفتند، پس پيامبر(ص) عليه آنها ادعا کرد و فرمود: « بار خدايا! آنان را به قحطي اي همانند قحط سالي هاي دوران يوسف گرفتار کن».
آنها حيوانات مرده و استخوان ها را از شدّت گرسنگي مي خوردند و از شدّت گرسنگي فضاي ميان آسمان و زمين را همانند دود مي ديدند، در صورتي که دودي آن را نپوشانده بود. پس در اين صورت« يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ» روزي که آسمان دودي آشکار پديدار مي سازد. يعني دودي که آنان آن را دود به حساب مي آورند، نه اينکه دودي حقيقي باشد. و آنها هم چنان در اين حالت به سر مي برند تا اين که از پيامبر خواستند آنها را مورد مِهر قرار دهد و از او خواستند تا نزد خداوند برايشان دعا نمايد که خداوند اين حالت را از آنان دور کند. پس خداوند به دعاي پيامبر آن را دور نمود. بنابراين در فرموده الهي:« إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا إِنَّكُمْ عَائِدُونَ» « ما اندکي عذاب را دور مي سازيم ولي شما به کفر باز خواهيد گشت». خداوند خبر داده است که قحطي و گرسنگي را از آنها دور خواهد کرد، و آنها را تهديد نمود که به خود بزرگ بيني و تکذيب باز گردند، و خبرداد که آنها به کفر و تکذيب باز خواهند گشت، و همان طور که خداوند خبر داده بود اتفاق افتاد ، و خبر داد که خداوند آنها را به زودي و سخت و مجازات خواهد کرد. و گفته اند: منظور از عذاب سخت واقعه ي بدر است. و اين گفته جاي بحث است.
و گفته شده: دودي که در آسمان پديدار مي آيد يکي از علامت هاي قيامت است و در آخر زمان دودي پديد مي آيد که در واقع عذاب خداست و نفس هاي مردم را مي گيرد، ولي براي مومنان همانند دودي است. اما آنچه اول گفته شد صحّت بيش تري دارد.
و احتمال دارد که منظور از « فَارتَقِب يومَ مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ» اين است که همه ي اينها مربوط به روز قيامت مي باشند. و اين که خداوند فرموده است:« إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا إِنَّكُمْ عَائِدُونَ؛ يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَى إِنَّا مُنتَقِمُونَ» منظور چيزي است که براي قريش اتفاق افتاد، همان طور که پيشتر بيان شد. و از آن جا که اين آيات بر اين دو مفهوم و معني نازل شده اند، چيزي را نمي يابي که مدّنظر قرار دادنِ هر دو معني را منع کند. بلکه کلمات براي لحاظ کردن هريک از اين معاني کاملا آمادگي دارند و اين چيزي است که نزد من راجح مي باشد. والله اعلم.
آيه ي 33-17:
وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ پيش از آنها قوم فرعون را آزموديم و پيامبري بزرگوار نزدشان آمد ،
أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ که بندگان خدا را به من تسليم کنيد که من پيامبري امينم ،
وَأَنْ لَّا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ و نيز بر خدا برتري مجوييد ، که من با حجتي روشن نزد شما آمده ام ،
وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ، و اگر بخواهيد بر من سنگ بزنيد ، من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مي برم ،
وَإِنْ لَّمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ و اگر به من ايمان نمي آوريد ، از من کنار گيريد
فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ مُّجْرِمُونَ پس به درگاه پروردگارش دعا کرد که : اينان مردمي مجرمند
فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلًا إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ بندگان مرا شب هنگام روانه کن تا از پي شما بيايند
وَاتْرُكْ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ دريا را آرام پشت سرگذار ، که آن سپاه غرق شدگانند
كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ بعد از خود چه باغها و چشمه سارها بر جاي گذاشتند ،
وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ و کشتزارها و خانه هاي نيکو ،
وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ و نعمتي که در آن غرق شادماني بودند
كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ بدين سان بودند و ما آن نعمتها، را به مردمي ديگر واگذاشتيم
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاء وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين و نه به آنها مهلت داده شد
وَلَقَدْ نَجَّيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِينِ و ما بني اسرائيل را از آن عذاب خوار کننده رهانيديم :
مِن فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِّنَ الْمُسْرِفِينَ از فرعون برتري جوي گزافکار ،
وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ و از روي علم بر اهل جهانشان برگزيديم
وَآتَيْنَاهُم مِّنَ الْآيَاتِ مَا فِيهِ بَلَاء مُّبِينٌ و آياتي به آنها عطا کرديم که در آن امتحاني آشکار بود
پس از آن که خداوند از تکذيب کساني سخن گفت که محمّد(ص) را تکذيب کردند، يادآور شد که اينها سلف و پيشينياني از تکذيب کنندگان داشته اند. پس داستان آنها را با موسي شروع ک رد و عذاب هايي را که بر تکذيب کنندگان فرود آورد، ياد آور شد تا تکذيب کنندگان قريش از آنچه که بر آن بودند بازآيند. پس فرمود:« وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ» و پيش از اينان قوم فرعون را با فرستادن پيامبر خود موسي بن عمران به سوي آنها که پيامبري بزرگوار بود و داراي چنان بزرگواري و اخلاقي بود که ديگران نداشته، آزموديم.
« أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ» موسي به فرعون و درباريانش گفت: بندگان خدا بني اسراييل را با من بفرستيد و از عذاب و شکنجه هايتان آنها را در امان داريد، چرا که آنان عشيره و قوم من هستند و در زمان خودشان برترين مردم جهانند. شما بر آنها ستم کرده و بناحق آنان را به بردگي گرفته ايد، پس آنها را بفرستيد و رها کنيد تا پروردگارشان را پرستش نمايند. « إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ» من برايتان پيامبري امين هستم و در آنچه مرا با آن به سوي شما فرستاده است درست کار وامانت دارم و هيچ چيزي از آن چه مرا با آن فرستاده است از شما پنهان نمي کنم و چيزي بر آنها اضافه نمي نمايم و از آن چيزي نمي کاهم. و اين امر ايجاب مي کرد تا آنها از او اطاعت نمايند.
« وَأَنْ لَّا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ» و اين که خود را برتر ندانيد از اين که خدا را پرستش کنيد و با تکّبر بر بندگان خدا خود را برتر از آنها بدانيد. « إِنِّي آتِيكُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ» بدون شک من براي شما حجّت و دليلي آشکار مي آورم و آن معجزات آشکار و دلايل قاطعي بود که او ارائه داد. اما آنها او را تکذيب کردند و آهنگ کشتن او را نمودند. پس او از شرّ آنها به خدا پناه برد و گفت:« وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ» به درستي که من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مي برم از اين که مرا به بدترين صورت که سنگسار کردن است بکشيد.
« وَإِنْ لَّمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ» پس سه حالت است: يا به من ايمان بياوريد که آنچه از شما مي خواهم همين است، و اگر ايمان نمي آوريد از من کناره گيري کنيد؛ نه از من حمايت کنيد و نه عليه من باشيد، بلکه شر و آزارتان را از من دور نگاه داريد. پس مرحله اول و دوم را آنها انجام ندادند بلکه همواره در برابر خداوند تمّرد و سرکشي کردند و با پيامبرش موسي عليه السلام به مبارزه پرداختند و نگذاشتند قومش بني اسرائيل را با خود ببرد.« فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ مُّجْرِمُونَ» پس موسي پروردگار خود را به فرياد خواند که : بدون شک اينان گروهي گناهکارند. يعني اينها مرتکب جرم و گناهي شده اند که اقتضا مي کند تا هرچه زودتر به عذاب گرفتار شوند. موسي از حالت آنان خبر داد ، و اين خبر دادن دعائي با زبان حال عليه آنان است که رساتر از تصريح است . همان طور که درباره ي خودش گفت:« رَبِّ إِنّي لِمَآ أَنزَلتَ إِلَي مِن خَيرِ فَقيرُ» پروردگارا! من به خيري که به سوي من نازل کرده اي نيازمندم. خداوند موسي را فرمان داد تا بندگان او را در شب با خود ببرد و به وي خبر داد که فرعون و قومش آنها را تعقيب خواهند کرد.
« وَاتْرُكْ الْبَحْرَ رَهْوًا» وقتي که موسي آن گونه که خدا به او فرمان داده بود به هنگام شب بني اسراييل را با خود برد و سپس فرعون آنها را تعقيب کرد و خداوند به موسي فرمان داد تا با عصايش دريا را بزند او عصا را به دريا زد و آن گاه دوازده راه باز شد و آب در ميان و کناره اين راه ها حرکت کرده و عبور کردند. وقتي از دريا بيرون آمدند خداوند به موسي فرمان داد تا دريا را همچنان گشاده و به همان حالتش رها کند تا فرعون و لشکريانش وارد آن شوند. « إِنَّهُمْ جُندٌ مُّغْرَقُونَ» ايشان گروي هستند که قطعا غرق مي گردند.
وقتي قوم موسي به طور کامل از دريا بيرون آمدند و قوم فرعون وارد آن شدند، خداوند به دريا دستور داد تا بر آنها جاري شود و آن گاه همه ي آنان غرق شدند و همه نعمت ها و زندگي دنيا را که از آن بهره مند بودند از خود بر جاي گذاشتند و خداوند آن را به بني اسراييل داد، همان بني اسرائيلي که فرعونيان بندگان خود قرار داده بودند. بنابراين فرمود:« كَمْ تَرَكُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ؛ وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ؛ وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ؛ كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ» چه باغ ها و چشمه سارهاي زيادي از خود بجاي گذاشتتند و کشتزارها و اقامت گاههاي گرانقدر و نعمت هايي که از آن بهره مند بودند! ماجراي آنان اين گونه شد و ما همه ي اين نعمت ها را به قوم ديگري داديم. ودر آيه اي ديگر آمده است: « کَذَلِکَ وَأورَثنَها بَنِي إِسرَائيل» و اين گونه شد ماجراي آنها و ما آن نعمت ها را به بني اسراييل داديم.
« فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاء وَالْأَرْضُ» وقتي خداوند آنها را هلاک و نابود ساخت آسمان و زمين بر آنها گريه نکردند. يعني اهالي آسمان و زمين براي نابودي شان اندوهگين نشدند و از فراق آنها متاسّف نگشتند، بلکه همه از نابودي آنان شادمان شدند، حتي آسمان و زمين از هلاکت آنها خوشحال شدند ، چون آنها هيچ کاري از خود به جاي نگذاشته بودند جز آنچه که مايه روسياهي شان بود و سبب مي شد تا جهانيان آنها را نفرين کنند و از آنها متنّفر باشند.« وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ» و به آنها مهلتي داده نشد که کيفر بر آنها نيايد بلکه فورا عذاب ، آنان را فرا گرفت. سپس خداوند منّت خويش را بر بني اسراييل بيان کرد و فرمود:« وَلَقَدْ نَجَّيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِينِ» و ما بني اسراييل را از عذاب خوار کننده اي که در آن قرار داشتند نجات داده و رهايي بخشيديم« مِن فِرْعَوْنَ» از فرعون که پسران آنها را سر مي بريد و زنانشان را براي خدمت زنده نگاه مي داشت. « إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِّنَ الْمُسْرِفِينَ» او بناحق در زمين بر ديگران بزرگي مي فروخت و استکبار مي ورزيد و از کساني بود که از حدود الهي تجاوز کرده بود و بر ارتکاب آنچه خدا حرام نموده بود گستاخ شده بودند.
« وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ» و ما بني اسراييل را از آن جا که از آنها آگاهي داشتيم و مي دانستيم که شايسته هستند، برگزيديم و بر جهانيان و مردم زمان خودشان برتري داديم. « عَلَى الْعَالَمِينَ» بر کساني که در زمان خودشان و پيش از آنها و بعد از آنها بودند، برتري داديم، تا اين که خداوند امّت محمّد(ص) را آورد، پس آنها بر همه ي جهانيان برتري داده شدند و خداوند آنها را بهترين امّتي گرداند که براي سود رساندن به مردم بيرون آورده شده اند ، و منّت ها و احسان هايي به آنها نمود که ديگران را از آن بهره مند نساخته بود.
« وَآتَيْنَاهُم مِّنَ الْآيَاتِ» و به بني اسراييل نشانه ها و معجزات آشکاري داديم، « مَا فِيهِ بَلَاء مُّبِينٌ» که در آن آزمو ني آشکار بود. يعني احسان فراواني در آن از جانب ما بر آنها بود و حجّتي بود بر صحّت آنچه پيامبرشان موسي عليه السلام برايشان آورده بود.
آيه ي 37-34:
إِنَّ هَؤُلَاء لَيَقُولُونَ؛ هر آينه ، اينان مي گويند :
إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُنشَرِينَ پايان کار جز همين مرگ نخستين نيست و ما ديگر بار زنده نمي شويم ،
فَأْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ و اگر راست مي گوييد ، پدران ما را به جهان بازآوريد
أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ أَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ آيا اينان بهترند يا قوم تبع و کساني که پيش از آن قوم بودند ? همه راهلاک کرديم که مجرمان بودند.
« إِنَّ هَؤُلَاء لَيَقُولُونَ؛ إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُنشَرِينَ» خداوند متعال خبر مي دهد که اين تکذيب کنندگان در حالي که رستاخيز و زنده شدن پس از مرگ را بعيد مي دانند، مي گويند: زندگي فقط زندگي همين دنياست و رستاخيز و زنده شدن پس از مرگ وجود ندارد و بهشت و جهنّمي در کار نيست. سپس با جسارت نسبت به پروردگارشان و ناتوان قرار دادن او گفتند:« فَأْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» پدران ما را بياوريد اگر راستگوئيد. و اين از پيشنهاد جاهلان معاند است. پس ميان راستگويي پيامبر(ص) و اين که راستگويي او متوّقف و مشروط به آوردن پدرانشان باشد چه ملازمتي هست؟حال آن که نشانه ها بر راستي آنچه او آورده است اقامه شده و از هر جهت به صورت متواتر در آمده اند.
خداوند متعال مي فرمايد:« أَهُمْ خَيْرٌ» آيا اين مخاطبان بهترند، « أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ أَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ» يا قوم «تبعّ» و کساني که پيش از آنان بودند؟ ما آنان را نابود کرديم چرا که گناهکار بودند. پس ايشان از آنها بهتر نيستند و در ارتکاب جرم و گناه مشترک اند. پس آنان هم منتظر نابودي و هلاکتي باشند که برادران جنايت پيشه و گناهکارشان بدان گرفتار آمدند.
آيه ي 42-38:
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ما اين آسمانها و زمين و آنچه را ميان آنهاست به بازيچه نيافريده ايم
مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ آنها را به حق آفريده ايم ، ولي بيشترين نمي دانند
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَاتُهُمْ أَجْمَعِينَ وعده گاه همه در روز داوري ، قيامت است
يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ روزي که هيچ دوستي براي ، دوست خود سودمند نباشد و از سوي کسي ياري نشوند
إِلَّا مَن رَّحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ مگر کسي که خدا بر او ببخشايد ، زيرا اوست پيروزمند و مهربان
خداوند متعال از کمال قدرت و حکمت خود خبر داده ومي فرمايد که آسمان ها و زمين را براي بازي و سرگرمي نيافريده و آنها را بيهوده و بي فايده خلق نکرده است. و خداوند آسمان ها و زمين را جز به حق نيافريده است. يعني آفريدنشان براي حق بوده و خلقت آن دو مشتمل بر حق است. خداوند آسمان ها و زمين را پديد آورد تا بندگان، خداوند يگانه را که شريکي ندارد پرستش کنند و تا خداوند بندگان را امر و نهي نمايد و به آنها پاداش و کيفر دهد. « وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ» ولي بيشترشان نمي دانند. بنابراين در آفرينش آسمان ها و زمين نيانديشيده اند.
« إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَاتُهُمْ أَجْمَعِينَ » به راستي روز داوري که روز قيامت است و در آن روز خداوند ميان پيشينيان و آيندگان و بين همه ي کساني که با هم اختلاف کرده اند داوري مي نمايد، ميعادگاه همه ي خلايق است و خداوند همه را در آن روز گرد مي آورد و آنها و آنچه را که انجام داده اند حاضر و آماده مي گرداند و طبق اعمالشان به آنان سزا و جزا مي دهد.
« يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَيْئًا» روزي که هيچ خوشي و دوستي کمترين کمکي به خويش و دوست خود نمي کند، « وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ» و نه آنان ياري مي شوند، يعني نمي توانند عذاب خدا را از يکديگر دور کنند، چون هيچ کس از ميان مخلوقات اختياري ندارد. « إِلَّا مَن رَّحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ» مگر کسي که خدا بدو رحمت کند، چرا که او تواناي مهربان است و چنين کسي که مورد مرحمت خدا قرار گرفته است از رحمت خداوند متعال بهره مند مي گردد، زيرا براي به دست آوردن آن در دنيا تلاش کرده است.
آيه ي 50-43:
إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ؛ هر آينه درخت زقوم ،
طَعَامُ الْأَثِيمِ طعام گناهکاران است
كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ همانند مس گداخته در شکمها مي جوشد
كَغَلْيِ الْحَمِيمِ همانند جوشيدن آب جوشان
خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِيمِ بگيريدش و به سختي به ميان جهنمش بکشيد :
ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ و بر سرش آب جوشان بريزيد تا شکنجه شود
ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ بچش ، که تو پيروزمند و، بزرگواري
إِنَّ هَذَا مَا كُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ اين همان چيزي است که در آن شک مي کرديد
وقتي خداوند متعال از روز قيامت سخن گفت و فرمود در آن روز ميان بندگانش داوري خواهد کرد بيان داشت که بندگانش در آن روز به دو گروه تقسيم خواهند شد؛ گروهي در بهشت خواهند بود و گروهي در جهّنم خواهند ماند و آنها کساني هستند که با انجام کفر و گناهان، مرتکب جرم و گناه شده اند و خوراک آنها « إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ» درخت زقّوم است که بدترين و زشت ترين درختان است و طعم و مزه آن « كَالْمُهْلِ» همانند ريم و چرک بدبو و بسيار داغ است. « يَغْلِي فِي الْبُطُونِ؛ كَغَلْيِ الْحَمِيمِ» و در شکم ها مانند آب جوشان مي جوشد. و به فردي که عذاب داده مي شود گفته مي شود:« ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ» بچش مزّه ي اين عذاب دردناک و کيفر وخيم را، زيرا تو به گمان خود قدرتمند بودي و از عذاب خدا جلوگيري مي کردي، و تو به گمان خود پيش خود پيش خداوند ارزشمند بودي و ادّعا کردي که عذابي به تو نمي رسد. پس امروز برايت روشن شد که ذليل و خوار هستي. « إِنَّ هَذَا مَا كُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ» اين عذاب بزرگ همان چيزي است که درباره آن شک مي کرديد، امّا اکنون برايتان حق و يقين گشته است.
آيه ي 59-51:
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ؛ پرهيزگاران در جاي امني هستند ،
فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ در باغها و چشمه سارها ،
يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ لباسهايي از سندس و استبرق مي پوشند و رو به روي هم مي نشينند
كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ همچنين حورالعين را به همسريشان درآوريم
يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ در ايمني هر ميوه اي را که بخواهند مي طلبند
لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ در آنجا طعم مرگ را، نمي چشند ، مگر همان مرگ نخستين و آنها را خدا از عذاب جهنم نگه داشته است
فَضْلًا مِّن رَّبِّكَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ اين بخششي است از جانب پروردگارت ، و اين پيروزي بزرگي است
فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ما اداي سخن خويش بر زبان تو آسان کرديم ، باشد که پند گيرند
فَارْتَقِبْ إِنَّهُم مُّرْتَقِبُونَ تو منتظر باش که ايشان نيز منتظرند
اين پاداش کساني است که با ترک گناهان و انجام طاعت از ناخشنودي و عذاب خدا پرهيز کرده اند، پس وقتي ناخشنودي و عذاب از آنها دور گشته است خشنودي خداوند و پاداش زياد و ميوه ها و چشمه سارها براي آنها محقق گشته است که از زير کاخ هاي آنان جويبارها روان است و در باغ هاي بهشت آن را مي جوشانند. باغ ها را به نعمت ها نسبت داد چون هر آنچه که اين باغ ها در بردارند همه نعمت و شادماني است و از هر جهت کامل مي باشد و هيچ چيز ناخوشايند و ناگواري در آن وجود ندارد. و لباس آنها از ابريشم سبز کلفت و نازک است، « مُّتَقَابِلِينَ» آنها رو به رو و در کمال راحتي و آرامش و محّت و زندگي خوب و آداب نيکو نشسته اند.
« كَذَلِكَ» نعمت و شادماني کامل اين گونه است. « وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ» و زنهاي زيبايي را که از زيبايي شان چشم ها و عقل ها حيران است و داراي چشم هاي درشت و زيبا هستند به همسري آنان در مي آوريم.
« يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ» آنان در بهشت هر ميوه اي را که بخواهند از آنچه که در دنيا اسمش هست و از آنچه که در دنيا اسمي از آن نيست و شبيهي ندارد مي طلبند، پس هر ميوه اي، از هر نوع را که بخواهند بدون زحمت و مشقّت فورا برايشان حاضر مي گردد.« آمِنِينَ» و از تمام شدن آن و از زيان آن ايمن هستند و نيز از هر امر ناگوار و از بيرون آمدنِ از بهشت و از مرگ در امان مي باشند. بنابراين فرمود:« لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى» اصلا و به طور کلّي در بهشت مرگي وجود ندارد و آنها هرگز نمي ميرند و اگر در آن مرگي بود مرگ نخستين که مرگ دنياست را استثنا نمي کرد. پس آنها هر آنچه دوست دارند و مي خواهند به طور کامل برايشان فراهم است.« وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ؛ فَضْلًا مِّن رَّبِّكَ» و خداوند آنان را از عذاب جهنّم محفوظ داشته است و به دست آمدن نعمت ها و دور شدن عذاب از آنها از لطف و فضل خداوند بر آنهاست. و خداوند متعال است که به آنها توفيق داده تا کارهاي شايسته انجام دهند؛ کارهايي که با آن خير آخرت را به دست آورده اند، و نيز خداوند به آنها نعمت هايي عطا کرده است که اعمالشان به آن نمي رسد. « ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ » اين است کاميابي بزرگ. و چه کاميابي و رستگاري مي تواند از به دست آوردن خشنودي خدا و در امان ماندن از عذاب و خشم او بزرگ تر باشد؟
« فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ» ما قرآن را با زبان تو که به طور مطلق شيواترين و بزرگ ترين زبانهاست آسان کرده ايم پس با زبان تو کلمات قرآن و معاني آن آسان گشته است. « لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» تا آنچه را که به سودشان است فرا بگيرند و آن را انجام دهند و آنچه را که به زيانشان است ترک کنند.
« فَارْتَقِبْ» پس منتظر آن خير و پيروزي باش که خداوند به تو وعده داده است« إِنَّهُم مُّرْتَقِبُونَ» و مسلّما آنان هم منتظر عذابي خواهند بود که آنها را فرا خواهد گرفت. اين دو انتظار کشيدن با هم تفاوت دارند. پيامبر و پيروانش منتظر خير و خوبي در دنيا و آخرت هستند و ديگران در دنيا و آخرت منتظر شر مي باشند. پايان تفسير سوره دخان