فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره

 

تفسير سوره‌ي حج

بسم الله الرحمن الرحيم

آيه 2-1:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ اي مردم! از پروردگارتان بترسيد، بيگمان زلزلة قيامت چيز بزرگي است.

يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ. روزي كه آن را ببينيد، هر شيردهي از آن كه شيرش ميدهد غافل ميشود، و هر [مادر] بارداري سقط جنين ميكند، و مردم را مست ميبيني حال آنكه مست نيستند، بلكه عذاب خدا بسيار سخت است.

خداوند همة مردم را مورد خطاب قرار ميدهد كه از پروردگارشان كه نعمتهاي ظاهري و باطني به آنها بخشيده است بترسند. پس شايسته است آنها با دوري از شرك و گناه و نافرماني، از خدا بترسند و تا جايي كه ميتوانند از فرمانهاي او اطاعت كنند. سپس آنچه ار كه از آنها را به پرهيزگاري وا ميدارد، بيان نمود، و آن خبر دادن از وحشتهاي قيامت است. و آنان را به تقوي و پرهيزگاري سفارش نمود، پس فرمود: يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ ، بيگمان زلزلة قيامت حادثه بزرگي است كه به اندازه و عمق آن نمي‌‌توان پي برد. چون وقتي قيامت بر پا ميشود زمين به لرزه ميافتد و تكان ميخورد و كوهها از جا كنده شده و تكه تكه گشته و به تودهاي از شن تبديل ميشوند، سپس غبار شده و به هوا ميروند. در آن روز مردم به سه گروه تقسيم ميشوند. پس در آن وقت آسمان ميشكافد و خورشيد و ماه در هم پيچيده ميشود و ستارگان پراكنده ميگردند و پريشاني و اضطراب شديدي كه دلها را از جا ميكند بر دلها مستولي ميشود، و كودكان از شدت آن پير ميشوند، و چيزهاي سخت از هيبت آن ذوب ميشوند، و چيزهاي سخت از هيبت آن ذوب ميشوند. بنابر اين فرمود:

يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ روزي كه زلزله قيامت ار ميبينيد آن چنان هول و هراس سراپاي مردمان را فرا ميگيرد كه همة زنان شيردهي كه پستان به دهان طفل شيرخوار خود نهاده‌‌اند كودك خويش را رها ميكنند، با اينكه، با اينكه مادر به شدت كودكش را دوست دارد، به خصوص در اين حالت كه او در آن به سر ميبرد. وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا و از شدت وحشت و هراس آن روز همة بارداران سقط جنين مينمايند. وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى و مردمان را مست ميبيني، ولي آنان مست نيستند، وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ. بلكه عذاب خدا بسيار سخت است، بنابر اين عقلهايشان پريده و دلهايشان از جا بركنده شده و به گلو رسيده است، و در اين روز پدران براي فرزندان كاري نميكنند و فرزندان نيز نميتوانند براي پدرانشان كاري بكنند.

و در اين روز يفر المر من اخيه و امه و ابيه و صحيه و بنيه  لكل امري منهم يوميذ شأن يغنيه انسان از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانش ميگريزد. و هر كس در آن روز به خود مشغول است.

و در چنين روزي يعض الظالم علي يدية يقول يليتني اتخذت مع الرسول سبيلا يويلتي ليتني لم اتخذ فلانا خليلا ستمگر انگشتانش را گاز ميگيرد و ميگويد: اي كاش راه پيامبر را در پيش ميگرفتم، اي واي بر من! كاش فلاني را دوست خود قرار نميدادم.

و در آن وقت چهرههايي سفيد و چهرههايي سياه ميشوند. و در ترازوهايي كه با آن كارهاي خوب و بد حتي اگر به اندازة ذرهاي هم باشند وزن ميشوند، نصب شده، و نامه‌‌هاي اعمال گشوده ميشوند، و همة اعمال و اقوال و نيتهاي كوچك و بزرگ حاضر نمايان ميگردند، و پل صراط روي جهنم نصب ميشود، و بهشت براي پرهيزگاران نزديك ميگردد. و اذا راتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيظا و رفيرا و اذا القوا منها ضيفا مقرنين دعوا هنالك ثبورا. جهنم براي گمراهان آشكار گردانده ميشود. و چون جهنم از دور آنها را ببيند، غرش و صداي آن را ميشنوند، و وقتي دست و پا بسته در جاي تنگي از آن انداخته شوند براي نابود شدن و از بين رفتتن خود دعا مينمايند و به آنان گفته ميشود: لا تداعوا اليوم ثبورا و حدا و ادعوا ثبورا كثيرا امروز يك بار واويلا سر ندهيد، بلكه واويلاهاي زيادي بگوييد ، و وقتي پروردگاراشان را ندا مي‌‍زنند تا آنها را از آن بيرون آورد، ميفرمايد: اخسوا فيها و لا تلكلون بتمرگيد در آن و سخن نگوييد.

خداوند مهربان و بخشاينده بر آنها خشم گرفته و عذاب دردناكي را بر آنها مستولي كرده است، و از هر خير و خوبي ناميد ميشوند، و همة اعمال خود را ميبينند و كوچكترين چيزي از آن ناپديد نميشود.

از طرفي پرهيزگاران در باغهاي بهشت شاد و مسرور به سر ميبرند و در انواع لذتهاي و شاديهاي بهرهمند ميشوند، و در ميان نعمتهاي دلخواهشان جاودانه ميمانند.

پس براي عاقل كه ميداند چنين روزي را در پيش دارد شايسته است براي آن روز آمادگي داشته باشد و آروزهاي دنيايي او را غافل نكند، پس عمل صالح را ترك ننمايد، و پرهيزگاري و تقواي الهي را شعار خود قرار دهد، و ترس از خداوند را لباس خويش گرداند و محبت الهي و ذكر خداوند را اساس و مبناي اعمالش قرار دهد.

آيه 4-3:

وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ و گروهي از مردم بدون هيچ علم و دانشي در بارة خداوند به مجادله برميخيزند، و از هر شيطان سركشي پيروي ميكنند.

 كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ [در قضاي الهي] بر او مقرر شده است كه هر كس شيطان را بدوستي بگيرد، گمراهش ميكند و او را به سوي عذاب آتش سوزان هدايت مينمايد .

گروهي از مردم راه گمراهي را در پيش گرفتهاند، و به وسيلة باطل به مجادلة با حق برميخيزند، و ميخواهند باطل را حق جلوه دهند و حق را باطل بگردانند. حال آنكه آنها در نهايت ناداني قرار داشته و هيچ علم و دانشي ندارند، و تنها چيزي كه دارند اين است كه از پيشوايان گمراه و از هر شيطان سركشي كه از خدا و پيامبرش فرمان نميبرد و با آنها مخالف است، و از پيشواياني كه به سوي جهنم فرا ميخوانند تقليد نمايند.

كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ در قضا و تقدير الهي بر اين شيطان سركش مقرر شده كه هر كس آن را به دوستي بگيرد و از وي پيروي نمايد، فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ شيطان او را گمراه ميكند، وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ او را به سوي عذاب آتش سوزان سوق ميدهد و حقيقتا چنين كسي نائب شيطان است. و خداوند در مورد شيطان فرموده است: و انما يدعوا حزبه ليكونوا من اصحب السعير همانا او و گروهش را فرا ميخواند تا از اهل آتش گردند.

پس كسي كه در مورد خداوند به مجادله برميخيزد خود گمراه شده و نيز به گمراه كردن ديگران ميپردازد، و او از هر شيطان سركشي پيروي مينمايد، [كار او همانند] تاريكيهايي است كه بر روي هم انباشته شدهاند. و تمام اهل كفر و بدعت در اين داخلاند چون بيشتر آنها مقلداند و بدون علم و دانش به مجادله برميخيزند.

آيهي7-5:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ اي مردم! اگر از رستاخيز در شك هستيد [بدانيد كه] ما شما را از خاك آفريدهايم، سپس از نطفه، آنگاه از خوني بسته، سپس از پاره گوشتي نقش يافته و نقش نايافته آفريدهايم، [همه اينها] بدين خاطر است كه براي شما روشن سازيم، و هر چه بخواهيم تا زمان معيني در رحمها نگاه ميداريم، و آنگاه شما را به صورت كودك بيرون ميآوريم، سپس تا به حد رشدشان برسيد. و از شما كسي هست كه جانش گرفته ميشود، و از شما كسي هست كه به نهايت فرتوتي و پيري باز برده ميشود تا پس از [آن همه] دانستن چيزي نداند. و زمين را خشكيده ميبيني اما هنگامي كه بر آن باران بارانديم حركت و جنبش بدان ميافتد و رشد ميكند و انواع گياهان زيبا و خرم را ميروياند.

ذلك بان الله هو الحق و انه يحي الموتي و انه علي كل شي قدير اين بدان خاطر است كه خداوند بر حق است و اينكه مردگان را زنده ميكند، و او بر هر چيزي توانا است.

و ان الساعه اتيه لا ريب فيها و ان الله يبعث من في القبور [و اينكه بدانيد] قيامت آمدني است [و] شكي در آن نيست و خداوند تمام كساني را كه در گورها آرميدهاند زنده ميگرداند.

خداوند متعال ميفرمايد: أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ اي مردم! اگر در مورد قيامت شك و ترديد داريد و نميدانيد كه چه وقت روي ميدهد، با اينكه بايد پروردگارتان و پيامبرش را تصديق نماييد- اما چون شك و ترديد داريد دو دليل عقلي ارائه ميشود كه آنها را مشاهده ميكنيد و به صورتي قطعي بر ثبوت آنچه شما در آن ترديد داريد دلالت مينمايد، و شك را از دلهايتان دور ميكند.

يكي از آن دو دليل استدلال كردن بر آفرينش نخستين انسان است و اينكه كسي كه ابتدا آن را آفريده است او را باز ميآفريند. و در اين مورد فرمود: فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ من شما را از خاك آفريدهام، زيرا كه آدم- عليهالسلام- را از خاك آفريد ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ سپس شمار از نطفه آفريد، و اين ابتداي آفرينش است.ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ و نطفه به حكم خداوند به خون بسته قرمز رنگي تبديل به يك قطعه گوشت به اندازه اي گوشتي كه جوييده ميشود. و اين پاره گوشت گاهي مُخَلَّقَةٍ نقش يافته و به صورت انسان آفريده ميشود و كاملر و تامالخلقه است، و غيرمُخَلَّقَةٍ و گاهي ناتمام و ناقص الخلقه است، به اين صورت كه قبل از آفريده شدن سقط ميشود.لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ تا اصل آفرينش شما را بيان نماييم. با اينكه خداوند م تعالر بر آفرينش شما را بيان نماييم. با اينكه خداوند متعال بر آفرينش كامل آن در يك لحظه تواناست، اما كمال حكمت و بزرگي قدرت و گستردگي رحمت خويش را براي شما بيان مينمايد. وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى و ما جنينهايي را در رحم باقي ميگذارد تا وقتي كه خداوند بخواهد و آن مدت، زمان بارداري است. ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا سپس شما را از شكم مادرتان به صورت كودك بيرون ميآوريم، كه چيزي نميدانيد و هيچ توانايي نداريد.

و مادران شما را فرمانبردار و خدمتگزارتان گردانيديم، و در پستانهايشان برايتان شير قرار داديم، سپس از مرحلهاي به مرحلهاي ديگر در ميآييد تا اينكه به سن رشد ميرسيد و آن كمال قوت و عقل است. ومِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ و برخي از شما قبل از آن كه به سن رشد برسد ميميرند، و برخي سن رشد را پشت سر گذاشته و به سن فرتوتي و پيري سالخوردگي ميرسند. أَرْذَلِ الْعُمُرِ يعني پستترين مرحلة عمر و آن پيري و فرتوتي است كه در آن مرحله عقل انسان از دست ميرود، آن طور كه ديگر تواناييهايش تحليل شده و ضعيف ميگردد. لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا تا كسي كه به اين مرحله از عمر رسيده است چيزي از آنچه قبلا ميدانسته است نداند، چون عقلش ضعيف ميشود. و توانايي انسان را دو ناتواني فرا ميگيرد؛ يك ناتواني دوران كودكي و ديگري ناتواني و نقص دوران پيري چنانكه خداوند متعالر فرموده است: الله الذي خلقكم ثم جعل من بعد ضعف قوه ثم جعل من بعد قوه ضعفا و شيبه يخلق ما يشا و هو العليم القدير خداوند آن ذاتي است كه شما را نيرومند گردانيده است، سپس شما را ضعيف ميگرداند، و به پيري ميرساند، و هر چه ميخواهد ميآفريند و او داناي تواناست.

دليل دوم زنده كردن و سبز نمودن زمين بعد از خشكيدن و پژمرده شدن آن است. وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً و زمين را خشكيده و پژمرده ميبيني به گونهاي كه گياه سبزي در آن نيست. فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ اما هنگامي كه بر آن آب باران بارانديم، با روييدن گياهان به جنبش ميافتد و سبز ميشود. وَرَبَتْ يعني پس از دوران فرو نشستگي، ارتفاع پيدا ميكند، و اين به سبب ازدياد گياهانش است.وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ و انواع گياهان زيبا و دلكش در آن ميرويد. و اين دو دليل بر پنج مطلب دلالت مينمايند:

ذَلِكَ خداوند آن ذاتي است كه انسان را از آنچه بيان شد آفريد و زمين را پس از خشكيده شدنش زنده و خرم نمود بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ چون خداوند پروردگار و معبودي است كه عبادت جز براي او شايسته نيست، و فقط پرستش او حق است و پرستش ديگران باطل ميباشد .وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ و او بر هر چيزي تواناست، همچنانكه قدرت شگفت و صنعت بزرگش را به شما نشان داده است.

وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا و اينكه بدانيد بدون شك قيامت فرا ميرسد و جاي هيچگونه ترديدي نيست، پس راهي براي بعيد دانستن آن وجود ندارد. وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فِي الْقُبُورِ و خداوند كساني را كه در گورها آرميدهاند زنده ميكند، و شما را بر كارهاي نيك و بدتان سزا و جزا خواهد داد.

آيهي9-8:

وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ و گروهي از مردم دربارة خداوند بدون [هيچ] دانش و هدايت و كتاب روشني مجادله ميكنند.

ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ مستكبرانه شانهايش را بالا مي‌‌اندازد و مغرورانه رويش را بر ميگرداند تا [مردم را] از راه خدا گمراه سازد، او در دنيا رسوايي [بزرگي] دارد، و روز قيامت عذاب آتش را به او ميچشانيم.

مجادلهاي كه پيشتر بيان شد براي مقلد است، و اين مجادله براي شيطان سركش است كه به بدعتها فرا ميخواند. پس خداوند خبر داد كه يُجَادِلُ فِي اللَّهِ با پيامبران خدا و پيروانشان به وسيله باطل مجادله مينمايد تا با آن حق را در هم بشكند بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى و بدون هيچ دانش درستي و بدون اينكه رهنمودي داشته باشد مجادله ميكند. يعني در مجادلة خود از كسي پيروي نميكند كه عقل درستي دارد، و راهيافته است. وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ و بدون كتاب روشني مجادله ميكند، پس او نه دليلي عقلي دارد و نه دليلي نقلي.

اين همان شبهات و ترديدهايي است كه شيطان به او الهام ميكند: و ان الشيطين ليوحون الي اوليايهم ليجدلوكم و همانا شيطان به دوستانشان الهام ميكنند تا با شما مجادله نمايند. با وجود اين ثَانِيَ عِطْفِهِ مستكبرانه رويش را بر ميگرداند، و اي كنايه از آن است كه او از روي خود بزرگيبيني حق را نميپذيرد، و مردم را حقير و ناچيز ميداند و از دانش غيرمفيدي كه دارد شاد شده و اهل حقي را كه همراهشان هست حقير ميشمارد لِيُضِلَّ تا مردم را گمراه سازد. يعني تا از دعوتگران به سوي گمراهي باشد. و تمام پيشوايان كفر و گمراهي در اين داخل هستند. سپس كيفر آنها را در دنيا و آخرت بيان كرد و فرمود: لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ او در دنيا رسوايي [بزرگي] دارد. يعني قبل از آخرت و در همين دنيا خوار و رسوا ميشود، و اين از نشانه‌‌هاي عجيب الهي است، و هيچ دعوتگري از دعوتگران كفر و گمراهي را نميبيني مگر اينكه جهانيان از او متنفرند، و او را نكوهش و مذمت ميكنند، و هر يك طبق حالتش مورد نفرت و نكوهش قرار ميگيرد. وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ و روز قيامت عذاب سوزان را به او. ميچشانيم يعني گرماي سخت جهنم و آتش سوزان آن را به كيفر آنچه از پيش فرستاده و انجام داده است به او ميچشانيم.

ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ اين به سزاي كردار پيشين تسوت. و [گرنه] خداوند بر بندگان ستمگر نيست.

ذَلِكَ آن عذاب دنيوي و اخروي كه بيان شد. ذَلِكَ مفهوم دور بودن را دارد، كه لام َذلِكَ بر بعد و دوري دلالت ميكند، و اين بيانگر آن است كه كافر در نهايت وحشت و بدبختي و بدحالي قرار دارد بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ كيفر كفر و گناهي است كه مرتكب شدهاي، و خداوند بر بندگان ستمگر نيست.

يعني خداوند بندگانش را بدون اينكه گناهي مرتكب شده باشند عذاب نميدهد. خلاصة معني چنين است: به كافري كه داراي صفتهايي باشد كه در دو آية گذشته باين شدند، گفته ميشود: اين عذاب و رسوايي كه بدان دچار شدهاي به سبب افترا و تهمت زدن و تكبر ورزيدنت ميباشد، چون خداوند عادل است و ستم نميكند، و مؤمن و كافر و صالح و فاسق را يكسان قرار نميدهد، بلكه هر يك را به سبب عملش مجازات ميكند.

آيهي13-11:

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ و از ميان مردم كسي هست كه با دو دلي خدا را ميپرستد؛ پس اگر خير و خوبي به او برسد بدان آرام گيرد، و اگر بلايي به او برسد به عقب برگردد، در دنيا و آخرت زيانكار شده، و اين همان زيان روشن و آشكار است.

يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ به جاي خداوند چيزي را كه زياني به او نميرساند و سودي به او نميبخشد به فرياد ميخواند. اين همان گمراهي بسيار دور است.

يَدْعُو لَمَن ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ كسي را ميخواند كه زيانش از سودش نزديكتر است، چه ياوران و سروران بد، و چه همدمان و دوستان بدي هستيد!

برخي از مردم، ايمانشان ضعيف است و ايمان وارد دلهايشان نگرديده و نور و صفاي ايمان با دلهايشان در نياميخته است، بلكه يا از روي ترس و يا بنابر عرف و عادت ايمان آورده است، و به هنگام آزمايش و مشكلات استوار و ثابت قدم نميماند، و متزلزل و مذبذب است. فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ پس اگر خوبي و خيري به او برسد بدان آرام ميگيرد. يعني اگر همواره روزي گوارايي داشته باشد و در خوشي به سر ببرد و هيچ ناگواري و رنجي به او نرسد، به سبب اين خير خوبي آسوده خاطر و شادمان ميشود، اما آرامش او بر اثر ايمانش نيست، چرا كه ممكن است خداوند چنين فردي را در امان قرار دهد و او را به فتنهها و بلاهايي مبتلا نكند كه او را از دينش برگرداند  وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ اما اگر بلايي به او برسد به اين صورت كه امر ناپسندي برايش پيش بياييد، يا چيز دوست داشتني و مورد پسندي را از دست بدهد، انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ رويگردان ميشود. يعني از دينش برميگردد و مرتد ميشودخَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ سعادت دنيا و آخرت را از دست داده است. در دنيا به اميد اينكه مال مورد نظرش را به دست آورده، و به گمان اينكه آنچه او ميخواهد جز با ارتداد به دست نميآيد، از دين بر ميگردد، حال آنكه چيزي اضافه بر آنچه درتقدير خدا برايش مقرر گشته است به او نميرسد، پس در حقيقت او ناكام و ناموفق گرديده و زيانكار شده است.

و بسيار ظاهر و روشن است كه در آخرت از بهشتي كه پهناي آن به اندازة آسمانها و زمين است محروم ميشود، و سزاوار آتش جهنم ميگردد. ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ و اين همان زيان آشكار و روشن است.

كسي كه به عقب برگشته است، يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنفَعُهُ به جاي خداوند چيزي را به فرياد ميخواند كه نميتواند به او زياني برساند و سودي به وي ببخشد.

و هر معبود و هر چيزي كه به جاي خداوند فرا خوانده شود نميتواند به خودش يا به ديگران سود و زياني برساند.ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ اين، سرگشتگي فراوان و بسيار دوري است، و گمراهياي است كه به آخرين حد رسيده است، و گمراهياي است كه به آخرين حد رسيده است، چون او از پرستش كسي كه سودرسان و زيان دهنده و بينياز و برآورده كنندة نيازهاست روي گردان شده و به پرستش بندهاي مانند خود يا پايينتر از خويش روي آورده كه هيچ اختياري ندارد، بلكه زيان آن از سودش بيشتر است.

بنابر اين فرمود: يَدْعُو لَمَن ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِ كسي را به فرياد ميخواند كه زيانش از سودش بيشتر است، زيرا پرستش و فراخواندن آن براي عقل و جسم و دنيا و آخرت مشخص است. لَبِئْسَ الْمَوْلَى چه ياور و سرور بدي است اين معبود وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ و چه همدم و دوست بدي هستند! سرور و همدم اصولاً بايد به آدمي سود برساند و زيانرا از وي دور كند، پس وقتي سودي به دست نميآيد و زياني دور نميشود، همدم و سرور قرار دادن اينها نكوهش شده و زشت به حساب آمده است.

آيهي14:

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ همانا خداوند كساني را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردهاند به باغهايي در ميآورد كه رودها در زير [درختان و كاخهاي] آن روان است. بيگمان خداوند آنچه را ميخواهد انجام ميدهد.

خداوند از مجادله كنندگان در باطل سخن به ميان آورد و فرمود: اين گروه بر دو نوع هستند؛ يكي مقلد و ديگري دعوتگر، و نيز بيان كرد آنهايي كه مؤمن ناميده ميشوند نيز دو نوع ميباشند، گروهي هستند كه ايمان به قلبشان وارد نشده است، چنانكه پيشتر بيان شد، و نوع دوم مؤمن واقعي و حقيقي هستند كه ايمانشان را با اعمال صالح تصديق ميكنند. پس خداوند خبر داد كه آنها را به باغهايي وارد مينمايد كه رودها از زير درختان و كاخهاي آن روان است و بهشت «جنت» ناميده شده است، چون در آن كاخها و قصرها و درختان و گياهاني وجود دارد كه ساكنانش را ميپوشاند به گونهاي كه در آن پنهان ميشوند. إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ بدون شك خداوند آنچه را كه ميخواهد انجام ميدهد، پس خداوند هر چه بخواهد بدون اينكه كسي بتواند مانع كارش شود و با او مخالفت نمايد انجام ميدهد. و از جمله كارهايي كه ميكند اين است كه اهل بهشت را به بهشت ميرساند. خداوند با منت و فضل خويش ما را از اهل بهشت بگرداند.

آيهي15:

مَن كَانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاء ثُمَّ لِيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ كسي كه گمان ميبرد خدا پيامبرش را در دنيا و آخرت ياري نميدهد، ريسماني به آسمان بياويزد، سپس آن [ياري خداوند] را قطع نمايد، آنگاه بنگرد آيا اين تدبيرش خشم او را از ميان ميبرد؟

هر كس گمان ميبرد كه خداوند پيامبرش را ياري نميكند، و دين وي نابود خواهد شد، بداند كه ياري و كمك خداوند از آسمان ميرسد. ِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاء ثُمَّ لِيَقْطَعْ  و چنين گمان برندهاي ريسماني را بياويزد، و به وسيلة آن به آسمان برود تا ياري خداوند را قطع كند، و نگذرد به پيامبر برسد. فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ آنگاه بنگرد آيا اين تدبيرش خشم او را از ميان برود؟

يعني بنگرد گه آيا تدبير او و توطئهاي كه عليه پيامبر طراحي ميكند و براي مبارزة با او به كار ميبرد و براي باطل كردن دينش ميكوشد خشم او را كه به خاطر پيروزي دينش شعلهور شده است از بين ميبرد؟ و اين استفهام براي نفي است. يعني او نميتواند با كارهايي كه ميكند خشم خود از بين ببرد.

و معني آيه كريمه چنين است: اي كسي كه با پيامبر (ع) دشمني ميورزي و براي خاموش كردن دينش تلاش مينمايي! و به سبب نادانيات گمان ميبري كه اين تلاشهاي نافرجام به تو فايدهاي ميرساند! بدان كه هر وسيلهاي را به كارگيري، و براي نيرنگ ورزيدن بر ضد پيامبر تلاش نمايي، خشم و رنج تو را از ميان نميبرد. پس بر اين كار توانايي نداري. ولي ما كاري را به تو پيشنهاد ميكنيم كه با اين روش شايد بتواني خشم خود را خاموش نموده، و از رسيدن كمك به پيامبر جلوگيري كني.

از در وارد شو و با استفاده از ابزار و وسايل مناسب به سوي هدف پيش برو، ريسماني از برگ درختان خرما يا ساير درختان بياور و به آسمان آويزان كن، سپس از آن بالا برو تا اينكه به درههايي برسي كه از آن كمك و ياري فرود ميآيد، آنگاه آن درهها را ببند و راهشان را قطع كن، پس با اين كار خشم تو فرو مينشيند. چاره و نيرنگ همين است، چرا كه از ديگر راههاي نميتواني خشم خود را فرو بنشاني گرچه تمام مردم تو را ياري دهند.

اين آية كريمه نويد و مژدهايست مبني بر اينكه خداوند دينش را ياري ميدهد، و نويدي است براي پيامبر خدا و بندگان مؤمن، و كافراني را كه ميخواهند با دهان خود نور الهي را خاموش نمايند نااميد مينمايد، و خداوند نورش را كامل ميگرداند گر چه كافران نپسندند.يعني گر چه آنها تمام تلاش خود را براي خاموش كردن نور الهي به كار بگيرند.

آيهي 16:

وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ و اينگونه آن [قرآن] را [به صورت] آيات روشن نازل كرديم و خداوند هر كس را بخواهد هدايت ميكند.

و اين چنين امور را به شيوههاي گوناگون در قرآن بيان نموده و آن را آيات روشن و واضح قرار دادهايم تا بر همة مطالب و مسائل مفيد دلالت نمايد، اما هدايت در دست خداوند است و هر كس را كه بخواهد هدايت كند به وسيلة اين قرآن راهياب مينمايد، و خداوند قرآن را پيشوا و الگوي او قرار ميدهد، و به وسيلة نور آن راهش را روشن ميگرداند. و هر كس را كه خداوند بخواهد هدايت نكند- گر چه نشانهها و معجزات زيادي براي او بيايد- ايمان نميآورد، و قرآن هيچ فايدهاي به او نميرساند، بلكه حجت و دليلي عليه او خواهد بود.

آيه 24-17

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ به راستي [خداوند در ميان] مؤمنان و يهوديان، و صائبين، و نصارا، و مجوس، و كساني كه شرك ورزيدند، همانا خداوند در روز قيامت داوري خواهد كرد. بيگمان خداوند بر همه چيز آگاه است.

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاء آيا نديدهاي تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند، و خورشيد و ماه و ستارهها و كوهها و درختان و چهارپايان و بسياري از مردم براي خدا سجده ميبرند؟ و بسيارند كساني كه عذاب بر آنان تحقق يافته است. و هر كه را خداوند خوار سازد، گرامي دارندهاي ندارد. بيگمان خداوند هر آنچه را بخواهد انجام ميدهد.

هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُؤُوسِهِمُ الْحَمِيمُ اين دو دسته كه دشمن همديگر ميباشند دربارة خدا به جدال پرداخته و به كشمكش نشستهاند. پس آنان كه كفر ورزيدهاند بر ايشان لباسهايي از آتش بريده شده است، از بالاي سرشان آب داغ و سوزان ريخته ميشود.

يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ [اين آب جوشان آن چنان در بدنشان نفوذ ميكند كه] آنچه در درونشان است و [نيز] پوستهايشان بدان گداخته و ذوب ميگردد.

وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ  و براي [عذاب دادن] آنان گرزهاي آهنين مهياست.

كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ هر گاه بخواهند از غم و اندوه آتش بيرون بيايند به آنجا بازگردانده ميشوند [و به آنان گفته ميشود:] بچشد عذاب سوزان را.

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ بيگمان خداوند آنان را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند به باغهايي داخل ميگرداند كه از زير [درختان] آن رودبارها جاري است، در آن جا با دستبندهاي زرين و مرواريد آراسته ميشوند، و لباسشان در آن جا ابريشم است.

وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ و به سخن پاكيزه راه يافتند و به راه پسنديده رهنمود شدند.

خداوند از گروههاي اهل زمين خبر ميدهد؛ از اهل كتاب از مؤمنان و يهوديان و نصارا و صابئين و آتش پرستان، و مشركان خبر ميدهد كه همة آنها را در روز قيامت گرد خواهد آورد، و با فرمان دادگرانهاش ميان آنها داوري مينمايد، و به سبب اعمالشان كه خداوند ثبت نموده و برآن حاضر و ناظر بوده است سزا و جزايشان ميدهد. بنابراين فرمود : إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ همانا خداوند بر همه چيز حاضر و ناظر است.

سپس در ميان آنها چنين داوري ميكند كه هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ اين دو دسته دشمن همديگر ميباشند. و در بارة خداوند به جدال پرداخته و به كشمكش نشسته و هر يك ادعا مينمايد كه او بر حق است. فَالَّذِينَ كَفَرُوا پس آنان كه كفر ورزيدهاند. هر كافري را از قبيل يهوديها و نصارا و صابئين و آتشپرستان و مشركين شامل ميشود، قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ برايشان لباسهايي از آتش دوخته ميشود. يعني لباسهايي از قطران برايشان دوخته ميشود سپس آن را آتش ميزنند تا از هر طرف، عذاب آنان را فرا بگيرد. يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُؤُوسِهِمُ الْحَمِيمُ و از بالاي سرشان آب بسيار داغ و سوزان بر روي آنان را ريخته ميشود. يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ كه گوشت و چربي و رودهايشان از شدت گرماي آن در داخل شكمشان ذوب ميگردد.

وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ  و براي شكنجه كردن آنان تازيانهها و گرزهاي آهنيني است كه فرشتگان تندخو و سختگير آنها را با آن ميزنند.

كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا هر زمان كه دوزخيان بخواهند از غم و اندوه بزرگ آتش بيرون بيايند، به آنجا باز گردانده ميشوند، پس نه عذاب از آنها كاسته شده و نه به آنان مهلت داده ميشود. و با اهانت به آنان گفته ميشود: وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ عذاب سوزان را بچشيد كه دلها و جسمها را ميسوزاند.

إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ بيگمان خداوند آنان را را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند به باغهايي داخل ميگرداند كه از زير درختان و كاخهاي آن رودبارها جاري است. و مشخص است تنها مسلمانان كه به همة كتابها و پيامبران ايمان آوردهاند چنين صفتي را دارند. يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا زنان و مردان بهشتي با دستبندهايي از طلا آراسته ميشوند، و دستبندهاي سيمين به دست دارند. وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حرير و لباسشان در آن جا ابريشم است.

پس نعمتهايشان كامل است، و از انواع خوردنيها و نوشيدنيهاي لذيذ كه كلمه جنت «باغها» در بر گيرندة آن است، بهرهمند ميشوند. رودبارهاي جاري و روان را ذكر كرد و آن رودهاي آب و شير و عسل و شراب است و در آن جا انواع لباس و زيورآلات زيبا وجود دارد.

اين بدان سبب است كه آنها وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ به سخن پاكيزه را يافتند كه برترين و پاكيزهترين آن كلمة اخلاص است. سپس همة گفتههاي پاكيزهاي را در بر ميگيرد كه با آن خداوند ياد ميشوديا به وسيله آن عبادت الهي به بهترين وجه انجام شده يا نيكي و خيري به بندگان خدا رسانده ميشود.

وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ و به راه پسنديده راهنمايي شدند، زيرا تمام احكام شريعت سرشار از نيكي و حكمت است، و به بهترين وجه انجام شده يا نيكي و خيري به بندگان خدا رسانده ميشود.

وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ و به راه پسنديده راهنمايي شدند، زيرا تمام احكام شريعت سرشار از نيكي و حكمت است، و به بهترين چيزها دستور داده و از زشتيها نهي كرده است. در شريعت افراط و تفريطي وجود ندارد، و در برگيرندة علم مفيد و عمل صالح ميباشد. يا چنين است: و به راه پسنديدة خدا هدايت شدند، زيرا خداوند در بسياري مواقع راه را به خودش نسبت ميدهد، چون آن راه صاحبش را به خداوند ميرساند.

و ذكر «الحميد» در اينجا به خاطر اين است كه تا بيان نمايد كه آنها در ساية سپاس پروردگارشان و به منت و فضل او هدايت شدند، بنابراين در بهشت ميگويند: الحمدالله الذي هدئنا لهذا و ما كنا لنهتدي لولا آن هدئنا الله ستايش خداوندي ار سزاست كه ما را به اين راه راهنمايي كرد، و اگر او ما را هدايت نمي‌‌كرد ما هدايت نميشديم.

و خداوند در لابلاي اين آيات بيان كرد كه همة آفريدهها براي او سجده ميبرند، همة آنچه كه در آسمانها و زمين وجود دارد، و ماه و خورشيد و ستارگان و كوهها و درختان و چهارپايان، و همة حيوانات، و بسياري از مردم- كه مؤمنان هستند- براي خداوند سجده ميبرند. و كثير حق عليه العذاب و بر بسياري نيز گرفتار شدن به عذاب الهي قطعي و حتمي شده است. يعني به علت كفرورزيدن و ايمان نياوردنشان عذاب بر آنها لازم گرديده است. آنان موفق نشدهاند ايمان بياورند و چون خداوند آنها را خوار كرده است. من يهن الله فما له من مكرم و هر كس را كه خداوند خوار گرداند هيچ گرامي دارندهاي ندارد. و كسي نميتواند آنچه را كه خداوند خواسته است برگرداند، . كسي نيست كه بتواند با خواست الهي مخالفت نمايد. پس وقتي كه همة مخلوقات براي پروردگارشان سجده، ميبرند و در برابر شكوه او فروتن و سر به زير هستند، و در برابر قدرت و عزت او سر تسليم و فروتني بر خاك مينهند اين دلالت مينمايد كه تنهااو فرمانروا و پادشاه ستوده است، و هر كس عبادت او را رها كند و به پرستش ديگر چيزها روي بياورد بسيار سرگشته و گمراه شده و به زيان آشكاري گرفتار آمده است.

آيهي25:

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاء الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ بيگمان كساني كه كفر ورزيدهاند و [مردم را] از راه خدا، و [پيامبر و مؤمنان را در سال حديبيه] از مسجدالحرام باز ميدارند كه ما آن را- براي همة مردم اعم از كساني كه در آن جا زندگي ميكنند و يا از نقاط ديگر بدان وارد ميشوند- يكسان [حرم امن و امان و محل مراسم حج] نمودهايم [براي آنان عذابي سخت دردناك است]، و كسي كه ار روي ستم در آن جا مرتكب خلاف گردد عذاب دردناكي به او ميچشانيم.

خداوند متعال از زشتي آنچه كه مشركان كافر بر آن هستند خبر داده و ميفرمايد: آنها هم به خدا و پيامبرش كفر ورزيده و هم مردم را از راه خدا باز ميدارند، و مردم را از اينكه ايمان بياورند منع ميكنند، و نيز مردم را از ورود به مسجدالحرام باز ميدارند كه نه ملك آنها و نه مال پدرانشان است بلكه مردم اعم از كساني كه از بيرون بدانجا ميآيند و كساني كه در آن جا زندگي مي كنند در آن يكسان ميباشند.

حتي بهترين انسان محمد (ص) و اصحباش را از ورود به مسجدالحرام باز داشتند، حال آنكه حرمت و احترام و عظمت مسجدالحرام مقتضي آن است كه هر كس با توسل به ظلم بخواهد در آن كجروي كند و مرتكب خلاف شود به او عذاب دردناكي بچشانيم. پس فقط ارادة ستم كردن و الحاد نمودن در حرم باعث عذاب ميگردد، گر چه در غير حرم هر گاه انسان ارادة گناه و ستم ار داشته باشد، تا وقتي كه آن را انجام نده مجازات نميشود. پس كسي كه در حرم بزرگترين ستم يعني كفر و شرك را انجام دهد و زائران كعبه را از آن باز دارد خداوند به بدترين نوع با وي برخورد خواهد كرد.

و اين آية كريمه تأكيد مينمايد كه احترام حرم و تعظيم فراوان آن واجب است، و از ارادة گناه و انجام آن در حرم بايد به شدت پرهيز كرد.

آيهي29-26:

وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ و به يادآور آنگاه كه جايگاه خانة [كعبه] را براي ابراهيم معين ساختيم [و به او گفتيم:] كه چيزي را با من شريك مياور، و خانهام را براي طواف كنندگان و قيام كنندگان و ركوع كنندگان و سجده برندگان پاكيزهدار.

وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ و در [ميان] مردم به حج ندا برآور، و آنها را صدا كن تا پياده و [سوار] بر هر شتر لاغري كه از هر راه دور رهسپارند به سوي تو بيايند.

لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ تا شاهد منافع خود باشند، و در روزهاي معيني نام خدا را بر چهارپاياني ببرند كه خداوند روزيشان كرده است. پس، از آن بخوريد و بينوايان و مستمندان را نيز بخورانيد.

ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ سپس بايد آلودگيهاي بدنشان را بزدانيد و به نذرهايشان وفا كنند، . خانة قديمي و گرامي [خدا، كعبه] را طواف نمايند.

خداوند عظمت بيتالحرام و شكوه سازندة آن را كه ابراهيم خليلالرحمان است بيان ميدارد. پس فرمود: وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ و آنگاه كه محل و جايگاه خانة كعبه را براي ابراهيم معين ساختيم، و او را به آن جا ساكن نموديم، و خداوند به ابراهيم فرمان داد تا خانة كعبه را بسازد، پس ابراهيم آن را براساس پرهيزگاري و طاعت خداوند بنا نهاد، و او و فرزندش اسماعيل آن را ساختند، و خداوند به ابراهيم دستور داد تا چيزي را شريك او نسازد به اين صورت كه اعمالش را خالصانه براي خدا انجام دهد، و خانة كعبه را بر نام خداوند بنا نمايد.وَطَهِّرْ بَيْتِيَ و خانهام را از شرك و گناهان، و از آلودگيها، پاكيزهبدار. و خداوند خانه را به خودش نسبت داد، و اين به خاطر شرافت و فضيلتي است كه خانة كعبه دارد، و تا بيشتر محبت كعبه در دلها جاي بگيرد، و از هر طرف مردم به آن دلبسته شوند. و تا بيشتر به پاكيزه داشتن آن اهتمام ورزند، زيرا كعبه خانةخداوند است براي طواف كنندگان و افرادي كه در كنار آن مشغول عبادت هستند و اعتكاف ميكنند و به انجام عباداتي از قبيل ذكر و خواندن قران و آموختن علم به ياد دادن آن به ديگران ميپردازند، و ديگر انواع عبادتها را انجام ميدهند. وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ.و نمازگزاران يعني خانةكعبه را براي اين افراد با ارزش و برتر كه هدفشان اطاعت پروردگار و نزديكي جستن به خدا در كنار خانهاش ميباشد پاكيزه بدار، زيرا اين افراد شايسته هستند و بايد مورد بزرگذاشت قرار بگيرند. و يكي از مصاديق تكريم آنها اين است كه خانة كعبه بايد براي آنان پاكيزه داشته شود. و پاكسازي كعبه از صداهاي بيهوده و بلند كه نماز و طواف مردم را مشوش مينمايد از جمله پاك كردن و پاكيزه داشتن آن به حساب ميآيد. طواف را بر اعتكاف و نماز مقدم كرد، چون طواف فقط ويژه خانه كعبه است، سپس اعتكاف را بيان نمود، چون در هر مسجدي ميتوان آن را انجام داد.

وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ و به مردم اعالم كن كه به حج بيايند و آنها را به حج فرابخوان و فرض بويدن و فضيلت حج فرابخوان و فرض بودن و فضيلت حج را به همة آنان، و به دور و نزديكشان خبر بده. و هر گاه آنها را به حج و عمره فرا بخواني از بس كه علاقه دارند با پاي پياده ميآيند عَلَى كُلِّ ضَامِرٍ و سوار بر شتران باريك اندام، راههاي دور و دراز و بيابانها را طي ميكنند تا به بهترين مكان و جايگاه برسند يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ و از هر سرزمين و راه دوري به قصد حج رهسپار ميشوند. و ابراهيم خليل عليهالسلام چنين كرد و بعد از فرزندش محمد (ص) نيز چنين نمود، پس هر دو مردم را به حج خانة كعبه فرا خواندند و اين ندا را تكرار كردند، و آنچه خداوند به او وعده داده بود محقق شدد و مردم پياده و سوار از شرق و غرب دنيا به سوي او آمدند. سپس فوايد زيارت بيتالله الحرام را بيان نمودند و بر زيارت آن تشويق كرد و فرمود: لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ  تا به سبب حضور در بيتالله منافع معنوي و دينياش را از قبيل عبادتهاي با فضيلت كه جز در بيتالله انجام نميشود به دست بياورند، و نيز از سود و منافع دنيوي از قبيل به دست آوردن سودهاي مادي بهرهمند شوند. و همة اينها امور مشخص و معلومي هستند و هر كس [به حج مشرف شده باشد آنها را ] ميداند. وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ و اين نيز از منافع ديني و دنيوي است. يعني تا هنگام سربريدن و ذبح قربانيها نام خدا را ببرند، تا سپاس او را به خاطر آنچه روزي و نصيب آنها نموده و برايشان فراهم كرده است به جاي آورند. و وقتي كه قربانيها را سر بريدند،  فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ از آن بخوريد و نيز به بينوايان مستمند بخورانيد.

ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ  سپس اعمالشان را به پااين برسانند و چركها و آلودگيهايي را كه در حالت احرام و به آن آلوده شدهاند از خود برطرف سازند،وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ  و نذرهايي ا زقبيل حج و عمره و قرباني را كه بر خود واجب كردهاند، انجام دهند و به آن وفا نمايند. وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ و خانةقديمي [كعبه] را كه به طور مطلق از همة مساجد برتر است طواف نمايند، خانهاي كه از چيره شدن ستمگران بر آن در امان است. در اينجا فرمان داده شده تا به طور عموم همة مناسك انجام شود، و به طور ويژه به طواف دستور داده شده است، چون طواف فضيلت فراواني دارد، چرا كه [در سفر حج] طواف مطلوب و مقصود است و ديگر چيزها وسيلهاي براي نيل به اين فضيلت ميباشند. و شايد دستور به طواف فايدهاي ديگر داشته باشد و آن اين است كه طواف در هر وقت جايز است، چه طواف در اثناي حج يا عمره باشد، چه بدون حج يا عمره اين امر در هر حالتي جايز است.

آيهي31-30:

ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ اين است [حكم خداوند] هر كس مقدسات و شعاير خداوند را بزرگ و محترم بدارد آن برايش در نزد پروردگار بهتر است، و چهارپايان برايتان حلال گشتهاند مگر آنچه بر شما خوانده ميشود، و از پليديها كه بعضي از آن بتها هستند دوري كنيد و از سخن دروغ بپرهيزيد.

حُنَفَاء لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ حقگرا و مخلص خدا باشيد، و هيچ گونه شريكي براي خدا قرار ندهيد. و هر كس به خداوند شرك ورزد انگار از آسمان فرو افتاده، و آنگاه مرغان او را ربودهاند، يا اينكه باد او را به جاي بسيار دوري افكنده است.

ذَلِكَ احكامي را كه برايتان بيان كرديم و آنچه را از تعظيم و بزرگ داشت شعاير خداوند بيان كرديم پاس بداريد، زيرا بزرگذاشت و تعظيم حرمات و مقدسات خداوند جزو چيزهايي است كه پروردگار آن را دوست دارد و آدمي را به آن نزديك ميگرداند، و هر كس مقدسات و شعاير خداوند را بزرگ و محترم بدارد، خداوند به چنين فردي پاداشي فراواني ميدهد، و ماية خير دين و دنيا و آخرتش به نزد پروردگارش خواهد بود. و حرمات خداوند تمامي چيزهايي هستند كه داراي حرمت ميباشند، و به محترم داشتن آن دستور داده شده است، از طريق عبادت و مانند همه مناسكها، و مانند حرم و احرام، و قرباني و عبادتهايي كه خداوند بندگان را دستور داده تا آن را انجام دهند. پس بزرگداشت مقدسات و حرمتهاي الهي اينگونه انجام ميشود كه در دل محترم و بزرگ شمرده شوند، و اين عبادتها به طور كامل و بدون سستي و تنبلي انجام شوند. سپس منت و احسان خيوش را بر بندگان بيان نمود كه براي آنان چهارپايان از قبيل شتر و گاو و گوسفند را حلال قرار داده، و قرباني كردن آن را از جملة مناسك و عبادتهايي به حساب آورده كه به وسيله آن بنده به خداوند نزديك ميشود. پس منت و احسان او از دو جهت بزرگ و بيكران است.

إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ مگر آنچه در قرآن تحريم آن بر شما خوانده ميشود از قبيل فرمودهي خداوند حرمت عليكم الميته و الدم و لحم الخنزير حيوان مردار و خون و گوشت خوك ... بر شما حرام شدهاند. اما خداوند چون نسبت به بندگانش مهربان است، محرمات مذكور را بر آنان حرام نمود، تا آنها را از آلودگيها و از شرك و سخن دروغ پاك بدارد. بنابر اين فرمود: فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ و از پليديها بپرهيزيد كه برخي از آن بتهايي هستند كه آن را همراه با خداوند به خدايي گرفتهايد، چون به راستي اين بتها بزرگترين انواع پليدي ميباشند.

و ظاهر آن است كه مُن در اينجا براي بيان جنس نيست، آن طور كه بسياري از مفسران گفتهاند، بلكه مِن براي تبعيض است، زيرا «رجس» و آلودگي عام است و همه امور حرامي را كه از آن نهي شده است شامل ميشود، پس، از همهي محرمات به طور عموم نهي شده است و به طور خاص نيز از بتها كه برخي از پليديها ميباشند نهي شده است. وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِو از سخن دروغ بپرهيزيد. يعني از همة گفتههاي حرام دوري كنيد، زيرا از جملة دروغ ميباشند. و از آن جمله است شهادت دروغ.

هنگامي كه خداوند آنان را از شرك و پليدي و شهادت دروغ نهي كرد، آنها را فرمان داد تا حُنَفَاء لِلَّهِ مخلص و پاكدين بشاند، يعني به خدا و عبادت او روي آورده و از غير او روي بر تابند. غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ و هيچ گونه شريكي براي خدا قرار ندهيد و هر كس چيزي را شريكخداوند سازد، فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء مانند اين است كه از آسمان فرو افتاده باشد، فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ پس پرندگان به سرعت او را بربايند، أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ يا اينكه باد او را به جاي بسياري دوري افكند. مشركين اينگونه هستند، و يامان به مانند آسمان بلند و محفوظ است، و هر كس ايمان را از دست بدهد مانند كسي است كه از آسمانها فرو افتاده باشد، و در معرض آسيبها و بلاها قرار گيرد، و يا پرندگان او را بربايند و او را تكه تكه كنند. همينطور مشرك وقتي تمسك به ايمان را رها كند شيطانها از هر سو او را ميربايند و او را تكه تكه ميكنند، و دين و دنيايش را از او ميگيرند، و يا اينكه تند بادي او را به هوا ميبرد و بعد از تكه تكه شدن او را در جاي دوري ميافكند.

آيهي33-32:

ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ چنين است، و هر كس شعاير خداوند را بزرگ شمارد بيگمان بزرگداشت آن نشانة پرهيزكاري دلهاست.

لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ در آن [حيوانات قرباني] تا مدتي معين فايدهها ميباشد، سپس محل قرباني كردن آنها خانة قديمي و گرامي [كعبه] است.

آنچه از تعظيم و بزرگداشت مقدسات و شعاير خداوند برايتان بيان نموديم بيانگر تقواي دلهاست. و منظور از «شعائر» علامات و نشانههاي ظاهري دين است، و برخي از آن عبارت است از همهي دستورات حج. همچنانكه خداوند متعال فرموده است: ان الصفا و المروه من شعائر الله همانا صفا و مروه از شعاير خداوند ميباشند، و قربانيها نيز از شعاير الهي هستند، و پيشتر گذشت كه تعظيم شعاير الهي به معني بزرگداشت و محترم قرار دادن آن و انجام دادن آن و كامل نمودن آن به بهترين وجهي است كه انسان توانايي آن را دارد. يكي از شعاير الهي قرباني است، و تعظيم و بزرگداشت آن عبارت است از اينكه با حيوان قرباني به خوبي و نيكي رفتار شود؛ چاق كرده شود، و از هر جهت بدون عيب و كامل باشد. پس بزرگداشت و تعظيم شعاير خداوند از پرهيزگاري دلهاست، و از آن سرچشمه ميگيرد، و هر كس آن را بزرگ و محترم بدارد بيانگر آن است كه او پرهيزگار است و ايمان درستي دارد، چون بزرگداشت و محترم داشتن شعاير الهي برخاسته از بزرگداشت و تعظيم خداوند است.

لكم فيها منفع برايتان در حيوانات قرباني منافعي هست. اين در قربانيهايي از قبيل شتر و غيره است كه حجاج همراه با خود ميبرند و از آنها سود ميبرند، سوار آنها شده و شيرشان را ميدوشند. نيز به روشهاي ديگري از آنها سود ميبرند كه برايشان زياني ندارد الي اج مسمي [منافعي وجود دارد] تا مدتي معين،و آن زمان ذبح است؛ وقتي كه به ملها قربانگاهش برسد، و آن البيت العتيق خانهقديمي و گرامي كعبه است. يعني تمام حرم، متي و ديگر جاهها محل قرباني است. و چون قراني ذبح شوئد از آن بخورند و به بينوايان مستمند نيز بخورانند.

آيهي35-34:

وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ و براي هر امتي قرباني كردن را مقرر داشتهايم تا با نام خدا چهارپاياني را ذبح كنند كه خدا بديشان عطا نموده است. معبودتان معبود يگانه است، پس براي او تسليم شويد، و فروتنان را نويد ده.

الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ [آنان ] كساني [هستند] كه چون نام خدا برده شود دلهايشان ترسان گردد، و در برابر مصيبتهايي كه به آنان ميرسد شكيبايي ميروزند، و [همواره] نماز را بر پا ميدارند، و از آنچه روزيشان دادهايم انفاق ميكنند.

براي هر يك از امتهاي گذشته قرباني كردن را مقرر نمودهايم. يعني براي انجام خوبيها بشتابيد، تا ما بنگريم كه كدام يك از شما كار بهتري را انجام ميدهد. و حكمت در اينكه خداوند براي هر امتي قرباني كردن را مقرر نموده اين است تا او را ياد كنند و به شكر او بپردازند. بنابراين فرمود: لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ  تا نام خدا را بر چهارپايان حلال گوشتي كه روزي آنان كرده است ياد كنند. پس معبودتان خداوند يگانه است.گر چه شريعتها با يكديگر فرق دارند، اما همة شريعتها بر اين اصل متفقاند كه معبود واقعي خداوند است، و بايد تنها او پرستش شود، و براي او شريك قرار نداد. بنابراين فرمود: فَلَهُ أَسْلِمُوا پس تسليم او شويد و از او فرمان بريد و از كسي ديگر اطاعت نكنيد زيرا تسليم شدن در برابر فرمان او تنها راه رسيدن به بهشت است. وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَو مخلصان فروتن را به نيكي دنيا و آخرت مژده بده. «مخبت» كسي است كه در برابر بندگانش متواضع ميباشد.

سپس صفات فروتنان را بيان نمود و فرمود. الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ آنانكساني هستند كه چون نام خدا برده شود از ترس او هراسان ميگردند. بنابراين به سببب هراسي كه از خداوند يگانه دارند آنچه را كه حرام نموده است ترك ميكنند. وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ و در برابر مصيبتها و سختيها و انواع آزارهايي كه به آنان ميرسد شكيبايي ميورزند، و از تقدير الهي اظهار نارصايتي نميكنند، بلكه به خاطر طلب رضايت خداوند و چشم داشت پاداش الهي شكيبايي ميورزند وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ و كساني كه نماز را به طور كامل و درست بر پا ميدارند، به اين صورت كه امور لازم و مستحب نماز را به جاي ميآورند و در ظاهر و باطن [خدا را] پرستش مينمايند، وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ و از آنچه روزي ايشان كردهايم انفاق مينمايند. و اين، همة نفقات واجب مانند زكات و كفاره و انفاق بر همسران و بردهها و خويشاوندان را شامل ميشود. نيز شامل همة نفقات مستحب ميشود و ا زواژه مِن كه به معني بعضي است دانسته ميشود آنچه خداوند به ما ارزاني داشته است، و بنده براي به دست آوردن آن قدرتي ندارد، مادامي كه خداوند برايش فراهم نسازد و به او روزي ندهد. پس اي كسي كه از فضل خداوند به تو روزي داده است انفاق كن، تا خداوند نيز بر تو انفاق نمايد و از فضل خويش به تو بيشتر دهد.

آيهي 37-36:

وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ  و [قرباني كردن]  شتران [چاق و فربه] را برايتان از شعاير خدا قرار داديم، در آنها برايتان خير [فراواني] است، پس در حالي كه برپاي ايستادهاند نام خدا را بر آنها ببريد، و هنگامي كه بر پهلويشان افتادند از گوشت آنها بخوريد، و به بينوايان سائل و غير سائل بخورانيد، اينگونه آنها را برايتان رام و مطيع كردهايم تا سپاسگزاري كنيد.

لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ هرگز گوشتهاي و خونهاي قربانيان به خداوند نميرسد، بلكه پرهيزگاريتان به او ميرسد، اينگونه آنها را برايتان مسخر نمود تا خداوند را به خاطر آنكه شما را هدايت كرده است به بزرگي ياد كنيد، و نيكوكاران را مژده بده.

اين بيانگر آن است كه شعاير شامل عبادات آشكار دين ميشود. و پيشتر گذشت كه خداوند خبر داده است هر كس شعاير او را محترم بدارد از پرهيزگار دلهاست. و در اينجا خبر داد كه از جملة شعاير او شتران درشت اندام و فربه است كه قرباني ميشوند. و طبق يكي از دو قول، منظور از آن گاو است، پس اينها بايد محترم و بزرگ شمرده شده، و بايد چاق گردانده شوند و به خوبي با آنها رفتار شود. لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ براي قرباني كننده و ديگران در آن خير و خوبي است چرا كه از آن ميخورند، و آن را صدقه ميدهند، و از آن استفاده ميبرند، و پاداش و مزد [خدا] به آنان ميرسد. فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا پس به هنگام سربريدن و ذبح، نام خدا را بر آنها ببريد. يعني «بسمالله» بگوييد و آنها را ذبح كنيد. صَوَافَّ يعني در حالي كه بر پا ايستاده باشند، سپس پاي چپ آن بسته شده و گردنش بريده ميشود.

فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا و هنگامي كه آن را بر زمين و به پهلو مياندازيد در اين وقت براي خوردن آماده شده است. فَكُلُوا و اين خطاب به قرباني كننده است. پس براي او جايز است كه از آن بخورد َأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ و از گوشت آن به فقيري كه گدايي نميكند و از روي قناعت و استغنا چيزي را طلب نمينمايد، بدهيد، و او را بخورانيدو به فقير گدا پيشه كه سؤال ميكند نيز بخورانيد، پس هر يك از اينها در آن حق دارند.

كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ اين گونه شتران را رام و مطيع شما كردهايم تا پروردگارتان را سپاسگذار باشيد كه آنها را برايتان رام و فرمانبر كرده است. و اگر خداوند شتران را مطيع شما نميكرد دست شما به آنها نميرسيد، آما خداوند آنها را برايتان رامكرده است، چون نسبت به شما مهربان است، و تا به شما احسان نمايد. پس او را ستايش كنيد.

 لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا هرگز گوشتها و خونهاي قربانيان به خداوند نميرسد. يعني منظور از قرباني فقط ذبح كردن آن نيست. و از خونها و گوشتهايشان چيزي به خداوند نميرسد، چون خداوند بينياز و ستوده است، تنها چيزي كه به او ميرسد اخلاص شما و چشم اميد داشتن به پاداش و نيت درست شماست. بنابر اين فرمود: وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ بلكه پرهيزگاريتان به او ميرسد در اينجا به اخلاص در قرباني كردن، و اينكه هدف از آن بايد فقط جلب رضاي خداوند باشد، و نبايد به خاطر ريا و شهرت يا به عنوان يك عادت ذبح شود، فرمان شده است، و ساير عبادتها اگر خالصانه و بر مبناي پرهيزگاري صورت نگيرند پوچ و بيمغز خواهند بود، و تبديل به جسمي ميشوند كه روحي در آن نيست. كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ اينگونه خداوند آنها را برايتان رام و مطيع نموده تا خداوند را به خاطر اينكه شما را هدايت كرده است بزرگ داريد، چون سزاوار كاملترين و بزرگترين ستايش و بالاترين بزرگداشت است.

وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ و نيكوكاران را مژده بده، آنهايي كه عبادت خداوند را به نيكويي انجام ميدهند؛ به اين صورت كه او را طوري ميپرستند انگار كه او را ميبينن، و اگر نماز و ساير عبادتهايشان در اين سطح نباشد، بايد او را طوري عبادت نمايند كه به وقت عبادت خود چنين باور دشاته باشند كه خداوند از حال آنها آگاه است و آنان را ميبيند. و آنهايي كه با تمام وجود با بندگان خداوند نيكوكاري ميكنند و با مال و دانش و مقام و خيرخواهي و امر به معروف و نهي از منكر و سخن خوب و ... نيكي ميكنند، نيكوكاران را از جانب خداوند به سعادت دنيا و آخرت مژده باد، و خداوند با آنها نيكي خواهد كرد. همانگونه كه آنها به نيكويي او را عبادت نمودند با بندگان نيكي كردند. هل جزاء الاحسن الا الاحسن آيا پاداش نيكي جز نيكي است؟! للذين احسنو الحسني وزياده براي كساني كه نيكويي نمودند پاداش نيك، و افزون بر آن است.

آيهي38:

إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ به راستي خداوند از مؤمنان دفاع ميكند، چرا كه خداوند هيچ خيانت پيشة كافري را دوست نميدارد.

در اينجا پروردگار به مؤمنان خبر داده و به آنان نويد ميدهد كه هر چيز ناپسندي را از آنها دور ميكند، و شر كافران و وسوسة شيطان و شر نفس خودشان و بديهاي اعمالشان را به سبب ايمانشان از آنها دور مينمايد و به هنگام فرود آمدن مشكلاتي كه توان تحملش را ندارند بارشان را سبك ميكند. هر مومني به اندازة ايمانش از اين دفاع و فضيلت برخوردار است، پس بهرة برخي زياد است و بهرة برخي اندك ميباشد.

إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ بدون شك خداوند هيچ خيانت پيشهاي را دوست ندارد، آن كس كه در امانتي كه خداوند بر دوش او گذاشته است خيانت مينمايد. يعني حقوق خداوند را كه بر اوست انجام نميدهد و به آن خيانت نموده و به مردم نيز خيانت ميكند، و خداوند چنين كسي ار دوست نميدارد. كَفُور خيانت پيشة ناسپاس كه سپاس نعمتهاي خداوند را به جاي نميآورد. خداوند بر او احسان و نعمت پي در پي فرو ميريزد اما او همواره ناسپاسي ميكند و گناه انجام ميدهد. بلكه بر او خشمگين و از او ناخشنود است، و به زودي او را به خاطر ناسپاسي و خيانتش مجازات خواهد كرد. مفهوم آيه اين است كه خداوند هر امانتداري كه امانتش را حفظ نمايد و سپاس پروردگارش را به جاي آورد، دوست ميدارد.

آيهي41-39:

أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ به كساني كه از روي ستم [با آنان جنگ ميشود اجازة [جهاد] داده شده و خداوند تواناست بر اينكه ايشان را پيروز گرداند.

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ همان كساني كه از سرزمينشان به ناحق، بلكه از آن روي كه ميگفتند:«خداوند پروردگار ماست» بيرون رانده شدند، اگر خداوند بعضي از مردم را به وسيله بعضي [ديگر] دفع نميكرد صومعهها و كليساها و كنيسهها ومسجدهايي كه در آنها خدا بسيار ياد ميشود، ويران ميشدند، .و به راستي خداوند كسي كه او را ياري دهد ياري ميكند، همانا خداوند نيرومند و چيره است.

الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ كساني كه اگر در زمين آنها را قدرت ببخشيم نماز را برپاي ميدارند و زكات [اموال] را ميپردازند و به كار خوب فرمان ميدهند و از كار زشت باز ميدارند، و سرانجام كارها به خدا باز ميگردد.

براساس حكمت الهي، جنگيدن با كافران در آغاز اسلام براي مسلمانها ممنوع بود، و آنها دستور داده شده بودند تا شكيبايي ورزند. وقتي كه به مدينه هجرت كردند و مورد آزار و اذيت قرار گرفتند، و داراي قدرت و توان گشتند به آنها اجازه داده شد تا جنگ كنند، چنان كه خداوند متعال فرموده است:أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ به كساني كه با آنان جنگ ميشود اجازة جهاد داده شده است. از اين فهميده ميشود كه پيشتر جنگيدن برايشان ممنوع بود، پس خداوند به آنها اجازه داد تا با كساني بجنگد كه با آنها ميجنگند و بدان خاطر بهآنها اجازة جهاد داده شد كه مورد ستم قرار گرفته و از عمل كردن به دينشان بازداشته ميشدند. بِأإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ و بدون شك خداوند بر ياري كردن و پيروز گرداندن آنها تواناست، پس بايد از او ياري و كمك بجويند.

سپس بيان كرد كه چگونه آنها مورد ستم قرار گرفتهاند. پس فرمود: الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ كساني كه از سرزمينشان بيرون رانده شدهاند. يعني بر اثر اذيت و فتنة كافران مجبور شدهاند از سرزمين خود بيرون روند.بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ به ناحق بيرون شدهاند، بلكه از آن روي آواره گشتند كه مي گفتند: خداوند پروردگار ماست. يعني آنها گناهي نداشتند مگر اينكه خداوند را يگانه دانسته و فقط او را ميپرستيدند. به همين دليل كافران آنان را مورد آزار و اذيت قرار دادند. پس اگر اين، گناه و جرم است آنها اين گناه ار داشتند مانند اينكه خداوند متعال فرموده: و ما نفقوا منهم الا أن يومنوا بالله العزيز الحميد شكنجه گران هيچ عيب و ايرادي بر مؤمنان نميديدند جز اينكه ايشان به خداوند توانا و ستوده ايمان آورده بودند. و اين فلسفه و حكمت جهاد را بيان ميكند، و هدف از جهاد اقامة دين خدا، و دوركردن آزار كافراني است كه مؤمنان را آزار ميدهند، و به آنان تجاوز ميكنند، كه جهاد براي دفع ستم و تجاوز آنها و انجام عبادت خدا و اقامة شرايع ديم به طور آشكار است. بنابراين فرمود: وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ و اگر خداوند بعضي از مردم را بوسيلة بعضي ديگر دفع نميكرد، لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ صومعهها و كليساها و مسجدها ويران ميشد. پس خداوند به وسيلة كساني كه در راه او جهاد ميكنند زيان كافران را دفع مينمايد، و اگر كافران را به وسيله مؤمنان دفع نميكرد عبادتگاههاي بزرگ يهوديان و نصارا و مساجد مسلمين ويران ميگشت. يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا عبادتگاههايي كه در آن نام خداوند بسيار زياد برده ميشود، و در آن نماز خوانده ميَشود، و كتاب خدا در آن تلاوت ميگردد و با انواع ذكر، خداوند ياد ميشود. پس اگر خداوند برخي از مردم را به وسيلةبرخي ديگر دفع نميكرد كافران بر مسلمانان غالب و چيره ميشدند، و عبادتگاههايشان را ويران ميكردند و آنها را در دينشان دچار فتنه مينمودند. پس اين دلالت مينمايد كه هدف از مشروعيت جهاد ذات جهاد نيست، يعني هدف ذات كشتن و اذيت و آزار رساندن نيست، بلكه هدف از جهاد مقاصدي است كه به وسيلهي آن تحقق مييابد مانند دفع تهاجم دشمن تجاوزگر و دفع آزار و اذيت از مسلمانان و پيروز گرداندن دين خدا و از بين بردن كفر و شرك و معاصي و اين دلالت مينمايد شهرهايي كه مردم در آن با آرامش ميتوانند خدا را پرستش نمايند و مساجد آن شهرها آباد است و همة شعاير خدا در آن برپا است به بركت و فضيلت مجاهدين است، و خداوند به وسيلة جهاد كافران را از آن شهرها دفع نموده است. خداوند متعال ميفرمايد: : وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لفسدت الارض و لكن الله ذوفضل علي العلمين و اگر خداوند بر جهانيان فضل و احسان دارد.

اگر كسي سؤآل كند و بگويد: امروز مساجد مسلمانان در ديارشان آبادند، و تخريب نشدهاند، در حاليكه در بسياري از سرزمينهاي مسلمين كشورهاي كوچك و حكومتهايي نامنظمي شكل گرفته است كه توانايي جنگيدن با كشورهاي كافر ندارند. حتي در كشورهاي تحت سلطهي كفار نيز مساجد آباد ميباشند و تخريب نشدهاند، و مردم آن ديار نيز با آرامش زندگي ميكنند، با اينكه فرمانروايان كافر آن ممالك ميتوانند آن مساجد را منهدم و تخريب نمايند، در حالي كه خداوند خبر داده است كه اگر بعضي از مردم را به وسيلة بعضي ديگر دفع نميكرد اين عبادتگاههاي ويران ميشدند. و اگر نگاه كنيم متوجه خواهيم شد كه در آن ديار آن دفع وجود ندارد و مساجدشان نيز تخريب نشدهاند.

در پاسخ چنين سؤالي ميگوييم كه جواب اين سؤال در بطن عموم آيه است، و جزئي از معناي آن ميباشد. زيرا هر كس حالات و نظام حكومتهاي فعلي را بشناسد، پي خواهد برد كه هر ملت و طايفهاي در داخل قلمرو آن حكومتها بخشي از آن كشور و حكومت شمرده ميشود كه تحت فرمانروايي آن قرار دارد، و عضوي از اعضاي آن مملكت و بخشي از اجزاي آن حكومت به حساب ميآيد، و توانايي آن ملت چه از نظر تعداد، يا لشكر و ساز و برگ نظامي، يا ثروت يا علم، يا خدمات رساني فرق نميكند. حكومتهاي منافع مادي و مذهبي و طوايف و ملل تحت سلطة خود را مورد توجه قرار ميدهند، چرا كه اگر چنين نكنند درنظام و حكومتها به امور ديني ميپردازند و به ويژه مساجد را آباد ميكنند. و مساجد به لطف خداوند در نهايت نظم و سامان قرار دارند، حتي در پايتخت كشورهاي بزرگ غيرمسلمان بهترين مسجدها ساخته شده است. و اين دولتها رعايت حال حكومتهاي مستقل را ميكنند تا رعايت حال مردم مسلمان تحت سلطهي آن حكومتها را كرده باشند. دولتهاي نصراني با يكديگر در حسدورزي و كينهتوزي به سر ميبرند، همچنانكه خداوند متعال خبر داده است كه آنها تا روز قيامت با يكديگر به كينهتوزي ميپردازند، در نتيجه حكومت مليماني كه نميتواند شر آنها را از خود دفع نمايد از بسياري زيانها و آسيبهايشان سالم ميماند، چون آنها با يكديگر كشمكش دارند.

بنابر اين هيچ كس از آنها نميتواند به سوي آن حكومتهاي اسلامي دست تعدي دراز نمايد، چون ميترسد كه مبادا اين كشور مسلمان با كشور ديگري پيمان ببندد و مورد حمايت قرار بگيرد، خداوند نيز حتماً اسلام و مسلمين را پيروز مينمايد و در كتابش به اين امر وعده داده است.

و «الحمدلله» اسباب پيروزي مهيا شده است چون مسلمين احساس مي نمايند كه بايد به دين خود بازگردند، و احساس، آغاز كار و فعاليت است. و از خداوند ميخواهيم كه نعمت خويش را بر ما كامل بگرداند. بنابراين خداوند در وعدة راستين خود كه مطابق با واقعيت است فرمود: وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ و هر كس دين خدا را ياري كند و اين كار را خالصانه براي خدا انجام دهد و در راه خدا جهاد كند تا پيام خدا بالاتر باشد قطعاً خداوند او را ياري خواهد كرد.

إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ بدومن شك خداوند توانا و پيروزمند است؛ بر همة خلايق چيره و غالب است و همه در اختيار اويند. پس اي مسلمانان! مژده باد شما را، زيرا اگر چه لشكر و ساز و برگ دشمن زياد قوي است اما پشتيبان شما خداوند تواناي نيرومند است، و بر كسي تكيه كردهايد كه شما و كارهايتان را آفريده است. پس، از اسباب و وسيلههايي كه به آن امر شده است استفاده كنيد، سپس از او ياري بخواهيد كه حتماً شما را ياري خواهد كرد: يا ايها الذين آمنوا ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم اي مومنان! اگر خداوند را ياري كنيد [او نيز] شما را ياري خواهد كرد، وقدمهايتان را استوار خواهد گرداند. پس اي مسلمانان! به گونهاي شايسته ايمان بياوريد و عمل صالح انجام دهيد. وعد الله الذين امنوا منكم و عملوا الصلحت ليسخلفنهم فيالارض كما استخلف الذين ارتضي لهم و ليبلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدوني لا يشركون  شيئاً. خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند، وعده داده است كه آنها را در زمين جانشين [و خليفه و حاكم] گرداند، و دينشان را كه براي آنها پسنديده است حاكم نمايد، و بعد از ترس به آنها امنيت خواهد داد، مرا ميپرستد و چيزي را شريك من نميسازند.

سپس علامت و نشانههاي كساني را كه او را ياري ميدهند بيان كرد، و هر كس ادعا كند دين خدا را ياري مينمايد و اين صفتها را نداشته باشد دروغ ميگويد. پس فرمود:الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ كساني كه اگر در زمين ايشان را قدرت بخشيم، يعني آنها را حاكم و مالك زمين بگردانيم، و آنان را در آن مسلط كنيم بدون اينكه مخالفي داشته باشند كه با آنها به كشمكش و ستيز بپردازند، أَقَامُوا الصَّلَاةَ نماز را در اوقات مشخص شده و با رعايت خدود و اركان و شرايط آن و در قالب جمعه و جماعت برپا ميدارند. وَآتَوُا الزَّكَاةَ و زكات اموال خود را كه بر آنها و بر مردمان تحت سلطهشان واجب است به مستحقين آن ميپردازند. وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ و امر به معروف ميكنند. و اين هر معروف و امر خوبي كه از ديدگاه شرع و عقل خوب به حساب آيد از قبيل حقوق خدا و حقوق انسانها را شامل مي شود. وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ و از هر منكري كه شرعاً و عقلاً زشت است و زشتي آن آشكار است باز ميدارند. و آنچه امر به معروف و نهي از منكر جز با آ» كامل نميگردد در اين حكم داخل است، پس اگر شناخت معروف و منكر جز با تعليم و تعلم محقق نشود بايد مردم را به ياد گرفتن و ياددادن واداشت. و اگر امر به معروف و نهي از منكر جز با تنبيه و ادبكردن كامل نگردد كه در شريعت اندازة آن مقرر شده است، يا كم و كيف آن به انسانهاي منخصص واگذار شده است، مانند انواع تعزيزها، بايد اين كار را بكنند. و اگر نياز باشد كه براي امر به معروف و نهي از منكر تعدادي از مردم را بگمارند، اين كار لازم است و بايد انجام شود، و ديگر اموري كه امر به معروف و نهي از منكر جز با آن به مرحلة اجرا نميرسد. وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ و سرانجام همة كارها به خدا باز مي گردد، و خداوند خبر داده است كه عاقبت و سرانجام نيك از آن پرهيزگاري است، پس هر فرمانروا و پادشاهي كه خداوند او را بر مردم حاكم و مسلط نموده است، چنانچه دستور خداوند را اجرا نمايد سرانجام نيك وشايسته از آن او خواهد بود.

و هر كس با ظلم و ستم بر مردم حكمراني نمايد و هر چه دلش بخواهد انجام دهد گر چه براي مدت كمي فرمانروايي و پادشاهي كند اما سرانجام او نيك و پسنديده نخواهد بود، و مردم از حكومت او بيزا و متنفر شده و سرانجام بد و ناپسندي در انتظار او خواهد بود.

آيه 46-42:

وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ و اگر تو را تكذيب كنند، به راستي كه پيش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [پيامبرانشان] را دروغگو انگاشتند.

وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ  و [همچنين] قوم ابراهيم و قوم لوط.

وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ و اهل دين [نيز پيامبر خود را تكذيب نمودند] و موسي [نيز] دروغگو انگاشته شد، پس به كافران مهلت دادم، آنگاه ايشان را گرفتار نموديم. پس [بنگر] عقوبت من چگونه است!

فَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ

و چه بسيار شهرهايي را در حالي كه [اهلش] ستمگر بودند نابود كردهايم، و [اينك] سقفهايشان بر ديوارهايشان فرو ريخته است، و چه بسيار چاههايي كه بياستفاده رها گشته است و كاخهاي برافراشته و استواري كه بيصاحب و متروك مانده است.

أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ آيا در زمين به سير و سفر نپرداختهاند تا دلهايي داشته باشند كه با آن دريابند و گوشهايي داشته باشند كه با آن بشنوند، بيگمان چشمها نابينا نميگردند، بلكه دلهاي درون سينهها نابينا ميشوند.

خداوند به پيامبرش مي فرمايد اگر اين مشركان تو را تكذيب ميكنند كار تازهاي نيست، و تو اولين پيامبري نيستي كه تكذيب شدهاي، و آنها نيز اولين امت نيستند كه پيامبرشان را تكذيب كرده و دروغگو انگاشتهاند، بلكه فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ  وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ پيش از اينان قوم نوح و قوم عاد و قوم ثمود، و همچنين قوم ابراهيم و قوم لوط و اهل مدين [=قوم شعيب نيز] پيامبرانشان را تكذيب كردهاند. وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ و موسي نيز تكذيب شد، پس به كافران تكذيب كننده مهلت دادم و فوراً آنان را به جرم گناهانشان مجازات نكردم تا اينكه سرگشته و حيران به سركشي خود ادامه دادند و بر كفر و بدي خود افزودند. ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ سپس ايشان را به عذاب گرفتار نمودم، فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ پس بنگر كه سرانجام تكذيب آنها را غرق نمود و برخي با تند باد و طوفان هلاك شدند، و برخي در زمين فرو رفتند، و برخي از آنها درس عبرت بياموزند، و بترسند كه مبادا به آنچه آنها بدان گرفتار شدند گرفتار آيند، زيرا اينها از آنان بهتر نيستند، و در كتابهايي كه از سوي خداوند نازل شده است نيز مصونيت و نجاتشان ثبت نشده است. افراد هلاك شدهاي كه مانند اينها بودهاند زيادند. بنابراين فرمود:

فَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ و چه بسيار شهرها و آباديهايي كه ساكنان آن به سبب كفر ورزيدن به خدا و دروغ انگاشتن پيامبرانشان ستمگر گشته و ما آن را با عذاب سخت و خوار كنندهاي ويران و نابود كردهايم. و عقوبت و عذابي كه ما بر آنها نهادهايم ستمي از جانب ما نبوده است بلكه آنها خودشان ستمگر بودهاند. فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا و شههراي و قصر و ديوارهاي ا» فرو تپيده و بر هم ريخته و ويران شده است، در حاليكه پيش از آ» آباد بود و مردمان زيادي با آرامش در آن زندگي مي كردند. وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ و چه چاههايي كه مردم براي نوشيدن آب و سيراب كردن حيوانات خود بر آن جمع ميشدند اما اكنون بياستفاده مانده و اهالي خود را از دست داده و كسي بر سر آن نميآيد. و چه بسيار كاخهايي كه صاحبان آن با رنج و زحمت آنها را برافراشته و آنها را آراسته و محكم كردهاند، پس آنگاه كه فرمان خدا سر رسيد اموال و كاخهايشان نتوانست آنها را نجات دهد، و سرزمين و كاخهايشان از ساكنان خالي مانده و عبرتي شدهاند براي كسي كه عبرت ميگيرد، و مثال و نمونهاي گشتهاند براي كسي كه فكر مي كند و ميانديشيد.

بنابراين خداوند بندگانش را به گشت و گذار در زمين فرا ميخواند تا بنگرد و عبرت بگيرند. پس فرمود: أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ آيا با جسم و دلهايشان در زمين به سير و سفر نپرداختهاند. فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا تا با ديدن آثار گذشتگان و مشاهدة كاخهاي ويران شدة ستمگران دلهايي داشته باشند و با آن آيات خدا را بفهمد و در عبرتهاي آن بيانديشند؟! أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا يا گوشهايي داشته باشند كه با آن اخبار امتهاي گذشته و اخبار ملتهايي كه عذاب داده شدهاند را بشنوند؟! و اگر نگاه كردن و شنيدن صرف، و سير و سفر، بدون تفكر و عبرت آموختن باشد، فايدهاي ندارد و آدمي را به هدف نميرساند.

بنابر اين فرمود: فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ بيگمان چشمها نابينا نميگردند، بلكه اين دلهاي درون سينهها هستند كه نابينا ميشوند. يعني كوري كه در دين مضر به حساب آمده عبارت است از كوري قلب در برابر دين حق، و همانطور كه فرد نابينا چيزهايي را نميبينند كه مردم ميبينند كسي كه قلبش كور است نيز حق را نميبيند. اما كوري چشم تنها آدميرا از منافع دنيوي محروم ميكند.

آيه 48-47:

وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ و با شتاب عذاب را از تو ميطلبند، و خداوند هرگز خلاف وعده نميكند، و نزد پروردگارت يك روز مانند هزار سالي است كه [شما ميشماريد و] به حساب ميآريد.

وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ و آباديها و شهرهاي بسياري بودهاند كه عليرغم اينكه [مردمانشان] ستمگر بودهاند [ولي] ما بديشان مهلت داديم، سپس [به موقع] ايشان را به عذاب گرفتار نموديم، و بازگشت [همگي] به سوي من است.

تكذيب كنندگان به علت جهالت و ستمگري خود از تو ميخواهند كه هر چه زودتر عذاب را بر سر ايشان فرود آوري تا به گمان خود ثابت كنند كه خداوند توانايي چنين كاري را ندارد، سپس پيامبرش را تكذيب نمايند. وخداوند هرگز وعدهاش را خلاف نخواهد كرد، پس عذابي را كه به ايشان وعده داد است حتماًآنها را فرا خواهد گرفت، و هيچ مانعي نميتواند عذاب را از آنها باز دارد. اما اينكه هر چه زودتر بيايد اين در اختيار تو نيست. اي محمد! شتاب ورزيدن آ»ها و ناتوان انگاشتن ما از سوي آنها تو را پريشان نكند، زيرا آنها روز قيامت را در پيش دارند كه در آن روز اولين و آخرينشان گردهم ميآيند و طبق اعمالشان سزا و جزا داده ميشوند، و به عذاب دردناك و هميشگي گرفتار مي گردند. بنابر اين فرمود: وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ويك روز خدا را از بس كه طولاني و سخت و و حشتناك است بسان هزار سالي است كه شما ميشماريد و به حساب ميآوريد، پس خواه عذابي در دنيا به آنها برسد يا اينكه در دنيا گرفتار عذاب نشوند، اين روز حتماً آنها را فرا خواهد گرفت. و احتمال دارد كه منظور اين باشد كه خداوند بردبار است و اگر آنها در آمدن عذاب شتاب ورزند يك روز نزد خداوند بسان هزار سالي است كه شما ميشماريد. پس گر چه احساس مي كنيد كه مدتي طولاني است و احساس ميكنيد كه عذاب دير ميآيد اما خداوند مدتهاي زيادي به انسان مهلت مي دهد اما فراموششان نميكند تا اينكه ناگهان ستمگران را به عذابش گرفتار مينمايد و آنها را رها نميكند.

وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ چه آباديها وشهرهاي زيادي وجود داشتهاند كه با وجود اينكه ساكنان ان ستمگار بودهاند خداوند مدتي طولاني به آنان مهلت داده است، پس ارتكاب ستم ا زسوي آنان مهلت داده است، پس ارتكاب ستم از سوي آنان باعث نشد تا ما فوراًآنها را به عذاب گرفتار كنيم، ثُمَّ أَخَذْتُهَا سپس ايشان را به عذاب گرفتار نموديم، وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ و شاكنان اين آباديها كه مردمانشان ستمگر بودند در دنيا گرفتار عذا ميشوند سپس به سوي خدا باز خواهند گشت و خداوند آنها را به خاطر گناهاني كه مرتكب شدند عذاب مي دهد. پس اين ستمگران بايد از آمدن عذاب الهي بترسند و نبايد از اينكه خداوند به آنها مهلت ميدهد مغرور شوند.

آيهي 51-49:

قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ بگو:«اي مردم! جز اين نيست كه من براي شما بيم دهندهاي آشكارم».

فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ پس آنان كه ايمان آورده و كارهاي شايستهاي كردهاند از آمرزش گناهان و رزق و روزي پاك و خوبي برخورداند.

وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ و كساني كه در [انكار] آيات ما كوشيدند آنان ساكنان دوزخاند.

خداوند متعال بنده و پيامبرش محمد (ص) را فرمان ميدهد كه همة مردم را خطاب نمايد و به آنها بگويد او پيامبر بر حق خداست، پيامبري كه مؤمنان را به پاداش خداوند مژده ميدهد و كافران و ستمگران را از عذاب الهي برحذر ميدارد. و فرمودهي خداوند: مُّبِينٌ يعين بيم و هشدارش آشكار است، و آن عبارت است از ترساندن همراه توضيح آنچه كه مايهي ترس است، زيرا دلايل روشن را بر راست بودن آنچه كه آنان را بدان ترسانده است اقامه نموده است.

سپس بيم دادن و مژده دادن را به تفصيل بيان نمود و فرمود: فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ آنان كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند گناهانشان مورد بخشش و آمرزش قرار مي گيرد و از رزق كريم و روزي پاك و فراواني كه همان بهشت است برخوردار خواهند شد.

حاصل معني آيه چنين است: كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كردهاند، و ايمان در دلهايشان جاي گرفته و تبديل به ايماني .واقعي و حقيقي شده است، به همين خاطر كارهاي شايسته انجام دادهاند، آمرزش الهي شامل حالشان ميشود، و خداوند گناهاني را كه مرتكب شدهاند ميآمرزد. همچنين در بهشت روزي پاك و ارزشمند خواهند داشت كه اين روزي داراي همةخوبيها وكمالات ميباشد.

وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ و كساني كه در راه مبارزه با قرآن و نادرست و ناچيز جلوه دادن آيههاي ما كوشيدهاند به گمان اينكه نيرنگ و مكر آنها عليه اسلام نتيجه خواهد داد و موفق خواهد بود، أُوْلَئِكَ اينان كه در انكار آيات ما كوشيدهاند، أَصْحَابُ الْجَحِيمِ همواره در آتشسوزان جهنم قرار دارند، و در همة اوقات در آن خواهند بود. پس، از عذاب دردناك از آنها دور نميشود. حاصل معني آيه چنين است: كساني كه در راه مبارزه با قرآن ميكوشند. و با مؤمنان به رقابت ميپردازند و با آنها مخالفت مينمايند به گمان اينكه ميتوانند به هدف خود برسند. اين افراد در عذاب آتش جهنم جاودانه خواهند بود.

آيهي 54-52:

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ و هيچ رسول و هيچ پيامبري را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هنگام يكه چيزي را تلاوت ميكرد شيطان در تلاوت و خواندن او [شبهه] القا مي نمود، پس خداوند آنچه را كه شيطان القا ميكرد از بين ميبرد، سپس خداوند آياتش را استوار ميدارد، و خداوند بس آگاه و با حكمت است.

لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ تا خداوند آنچه را كه شيطان ميافكند براي بيماردلان، و آنان كه دلهايشان سخت است آزموني قرار دهد. بيگمان ستمگران در عداوت عميق و مخالفت سختي به سر ميبرند.

وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ و تا دانش يافتگان بدانند كه آن [وحي] از سوي پروردگارت حق است، و به آن ايمان آورند، تا دلهايشان بدان آرام گيرد، و در برابرش تسليم و خاضع شوند و بيگمان خداوند مؤمنان را به راه راست هدايت ميكند.

خداوند از اوج حكمت خويش صحبت مي كند، و اينكه چه چيزي را براي بندگانش انتخاب نموده است. و ميفرمايد: اي محمد! وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى ما هيچ پيامبر و رسولي را پيش از تو نفرستادهايم مگر اينكه وقتي آيات و احكام خداوند را براي مردم ميخواند تا آنها را پند دهد وآنها را پند دهد و آنها را به معروف امر، و از منكر نهي كند، أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ شيطان از راههاي ويرانگرش وارد خواندن او شده و چيزهايي در خواندن او ميافكند كه با تلاوت و خواندن او متضاد بود، با اينكه خداوند متعال پيامران را معصوم و مصون قرار داده است و آنها در آنچه كه از سوي خداوند به مردم ميرسانند معصوماند، خداوند وحي خويش را از اينكه مشتبه گردد يا با چيزي ديگر مخلوط شود محفوظ و مصون ميدارد. اما اين القا و شبههافكني شيطان پابرجا نيست و ادامه نخواهد داشت، بلكه عارضي است، و سپس از بين ميرود، و عوارض احكامي جداگانه دارند. بنابراين فرمود: فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ پس خداوند آنچه را كه شيطان ميافكند از بين ميبرد، سپس خداوند آياتش را استوار ميدارد. يعني خداوند آنچه را كه شيطان ميافكند از بين ميبرد و باطل مينمايد و بيان ميكند كه آن از آيات خدا نيست، سپس آيات خود را محكم و استوار ميدارد و آنرا خالص نموده و محافظت ميكند. بنابراين آيات خداوند از آميخته شدن با آنچه شيطان القا ميكند همواره خالص و ناب باقي ميماند. وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ و خداوند، آگاه و دانا و فرزانه و با حكمت است و هر چيزي را در جايش قرار ميدهد. پس، از كمال حكمت خداوند اين است كه شيطان را توانايي داده تا چنين القايي را بنمايد تا آنچه را كه در اين بخش از آيه بيان نموده است تحقق يابد. آنجا كه ميفرمايد: لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً  تا القا و وسوسههاي شيطان را براي دو گروه از مردم كه خداوند به آنها توجهي نميكند آزموني قرار دهد، و آن دو گروه عبارتند از: لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ كساني كه در دلهايشان بيماري است، يعين ايمانشان ضعيف است و كامل نميباشد و تصديق و يقين قطعي در دلهايشان نيست، پس كوچكترين شبههاي در آنها اثر ميگذارد. و چون آنچه را كه شيطان ميافكند، بشنوند شك و ترديد وارد دلهايشان ميشود و موجب فتنه و آزمايش آنها ميگردد.

وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ و سنگدلان. يعني آنها كه دلهايشان سخت است و هشدار و اندرز در آ» اثر نميگذارد، و به خاطر قساوتي كه دارند آنچه را كه خدا و پيامبرش ميگويند، نميفهمند. اينها وقتي آنچه را كه شيطان القا مي كند، بشنوند آن را دليلي براي باطل خود قرار ميدهند و در پرتو آن مجادله مينمايد و با خدا و پيامبرش به مخالفت ميپردازند.

وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ و بيگمان ستمگران در عداوت عميق و مخالفت سختي قرار دارند، و آنچه شيطان الق ميكند براي اين دو گروه از مردم ماية فتنه و آزمايش ميگردد، و پليدي كه در دلهايشان پنهان است آشكار ميشود. و اما گروه سوم كه مورد مرحمت قرار ميگيرند كسانياند كه در اين آيه ذكر شدهاند: وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ و تا عالمان و دانش آموختگان بدانند كه آن وحي حق و از سوي پروردگارت است. خداوند به آنان دانش داده است و به وسيلة آن حق را از باطل، و هدايت را از گمراهي تشخيص ميدهند. پس آنان با توجه به شواهد و دلايل موجود، حق پايدار را كه خداوند آن را استوار مينمايد از باطل و عارضي كه خداوند آن را از بين ميبرد تشخيص ميدهند، تا بدانند كه خداوند حكيم و فرزانه است، و ابتلا و آزمايشات را براي انسان پيش ميآورد تا امور نيك نيك و بدي را كه در وجود او پنهان است آشكار نمايد، ئفَيُؤْمِنُوا بِهِ تا به سبب آن ايمان بياورند، و پس از دفع شبهه ايمانشان افزون گردد.فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ و دلهايشان خاضع و تسليم خدا شود. و اين از هدايت الهي است كه به آنها بخشيده است. وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ و خداوند مومنان را به سبب ايمانشان به راه راست هدايت مينمايد.و راه راست يعني دانستن حق و عملكردن به مقتضاي آن، پس خداوند مؤمنان را با سخن استوار در زندگي دنيا و آخرت ثابت قدم مينمايد، و اين نوعي از تثبيت خداوند براي بندگان است. و اين آيات بيان مينمايند كه ساير پيامبران براي پيامبر اسلام الگو و سرمشق ميباشند. وقتي كه به هنگام خواندن و تلاوت آية والنجم تا به افريتم اللت و العزي و منوه الثالثه الاخري رسيد، شيطان در تلاوت او اين را افكند«تلك اغرانيق العلي و ان شفاعتهن لترتجي» يعني «لات» و «عزي» و «منات» بتها بسوالا مقام هستند و شفاعت كردن آنها جاي اميد است. به اين سبب پيامبر غمگين شد و فتنهاي براي مردم گرديد، همچنانكه خداوند متعال بيان نمود. پس خداوند اين آيات را نازل (1) مؤلف كتاب «نصب المجانيق لنسف قصه الغرانيق» به طور مفصل و علمي در اين كتاب به اين حديث ميپردازند و ثابت ميكند كه اين حديث، حديثي موضوع است. و از اين مطلب نيز سخن به ميان ميآورد كه معناي صحيح آيهي وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِه چنين است: «و هيچ پيامبري را پيش از تو نفرستادهايم مگر اينكه هنگامي كه چيزي را تلاوت ميكرد شيطان وسوسههاي و شبهاتي را در دل كافران ميانداخت ...» «و»

آيهي 57-55:

وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ و كافران پيوسته دربارة آن ترديد دارند تا اينكه ناگهان قيامت به آنان در رسد، يا عذاب روز نازل و عقيم گريبانشان را بگيرد.

الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ملك و فرمانروايي در آن روز از آن خداست؛ ميان آنان داوري ميكند، پس كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند، در باغهاي پرناز و نعمت خواهند بود.

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ و كساني كه كفر ورزيده و آيات مرا تكذيب كردهاند، اينان عذابي خوار كننده دارند.

خداوند متعال از حالت كافران خبر ميدهد كه آنها همواره در آنچه پيامبر آورده است شك و ترديد دارند، به سبب اينكه عناد و كينه دارند و روي گردانند، و آنها همواره بر اين حالت خواهند بود، حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً تا اينكه ناگهان قيامت به سراغ آنها ميآيد، أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ يا اينكه ناگهان عذاب روز نازا و عقيم گريبانشان را ميگيرد. يعني عذاب روزي كه هيچ خبر و خوبي در آن نيست، و آن روز قيامت است. پس وقتي قيامت بيايد كافران ميدانند كه آنها دروغگو بودهاند، و پشيمان ميشوند، كه پشيماني در آن روز برايشان فايدهاي ندارد. و از هر خوبي و خيري نااميد ميشوند، و آرزو خواهند كرد كه اي كاش به پيامبر ايمان آورده و راه او را در پيش ميگرفتند! در اين جا كافران از ادامه دادن شك و ترديد برحذر داشته شدهاند. الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ فرمانروايي و ملك در روز قيامت، لِّلَّهِ فقط براي خداوند و از آن او است. يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ و با قضاوت دادگرانه وقاطع خويش در ميانشان داوري مينمايد، فَالَّذِينَ آمَنُوا پس كساني كه به خدا و پيامبر و آنچه آوردهاند، ايمان آورند، وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ و كارهاي شايسته انجام داده و با انجام آن ايمانشان را تصديق نمايند،فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ در باغهاي پرناز و نعمتاند. يعني در ناز و نعمت و شادي قلبي و روحي و جسمي وصفناپذيري كه توصيف كنندگان نميتوانند آن را توصيف نمايند و عقل حقيقت آن را درك نميكند به سر ميبرند.

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا و سكاني كه به خدا و پيامبرش كفر ورزيده و آيات خداوند را كه انسان را به حق و راه درست رهنمون مينمايند دروغ انگاشته و از آن روي برتافته يا با آن مخالفت كردهاند، فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ايشان عذابي خوار كننده دارند، كه از بس سخت و دردناك است و به دلها سرايت ميكند ايشان را خوار و ذليل ميگرداند، چرا كه به پيامبر و آياتش توهين نمودند و خداوند نيز آنها را به وسيلة عذاب خويش مورد توهين قرارداد، و خوار نمود.

آيهي 59-58:

وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ و كساني كه در راه خدا هجرت كرده و سپس كشته شده يا مردهاند، بدون شك خداوند به آنان روزي نيك ميدهد و به يقين خداوند بهترين روزي دهندگان است.

لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ قطعاً خداوند آنان را به جايگاهي كه آن را ميپسندند وارد خواهد كرد، و بيگمان خداوند دانا و شكيبا است.

اين مژده و نويدي بزرگ است براي كساني كه در راه خدا هجرت كرده و از سرزمين و وطن خود بيرون رانده شده و فرزندان و اموالشان را براي رضاي خدا و ياري كردن دينش ترك نمودهاند، و مزد چنين كساني بر خداوند است، خواه بر بستر خويش بميرند يا در ميدان جهاد كشته شوند. لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا بدون شك خداوند به آنان جزا و نعمت نيكويي در جهان برزخ و در روز قيامت خواهد داد و آنها را وارد بهشت خواهد كرد كه هر نوع خير و بركت و هر نيكي و احسان و نعمتهاي قلبي و بدني در آن وجود دارد. و احتمال دارد كه معني آيه چنين باشد: كسي كه در راه خدا هجرت كند خداوند روزي او را در دنيا به عهده گرفته، و به او روزي گسترده و نيكويي خواهد داد، خواه او بر بستر خود بميرد يا شهيد شود، و خداوند ضامن روزي او است. پس نبايد گمان كرد كه هر كس از سرزمني خود بيرون رود و اموالش را ترك نمايد، فقير و نيازمند خواهد شد، چون روزي دهندة او بهترين روز دهندگان است. و همانطور كه خداوند خبر داده است پيش آمد، و مهاجرين سرزمين و فرزندان و مالهايشان را در راستاي ياريكردن دين خدا رها كردند، اما ديري نپاييد كه خداوند كشورها را برايشان فتح كرد و آنها را حاكم گرداند و اموالي از آن كشورها و شهرها به غنيمت گرفتند كه با آن از ثروتمندترين مردم گرديدند. بنابر اين احتمال فرمودهي: لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ يا به اين معنا است كه خداوند فتح ممالك را به خصوص فتح مكة مكرمه را نصيب آنان ميگرداند، كه- واقعاًمسلمانان در حالت خوشحالي و خشنودي وارد شدند. يا به منظور از آن روزي آخرت است كه عبارت است از داخل شدن به بهشت. پس آيه هر دو روزي؛ روزي دنيا و روزي آخرت را در بر دارد، و مانعي نيست كه نعمت دنيا و آخرت هر دو مورد نظر باشند، و اين معني نيز صحيح است. وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ و خداوند به ظاهر و باطن و گذشته و آينده آگاه است. حَلِيمٌ بردبار و شكيباست؛ مردم از فرمان وي سرپيچي ميكنند، و با گناهان بزرگ به مبارزة با او برميخيزند، اما او فوراً آنها را به عذاب گرفتار نميسازد، با اينكه بر اين كار توانايي كامل دارد، بلكه روزي آنها را پيوسته و پي در پي ميدهد، و فضل خويش را بر آنان سرازير مينمايد.

آيهي 60:

ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ [حكم بر] اين است، و هر كس [ديگري را] به مانند آنچه خود به آن عقوبت داده شده است عقوبت دهد، سپس مورد ستم واقع شود، حتماًخداوند او را ياري خواهد كرد، به راستي خداوند بخشاينده و آمرزگار است.

مسئله به اين منوال است كه هر كس مورد ستم قرار بگيرد براي او جايز است به اندازهاي كه به او ستم شده است بر جنايتكار ستم نمايد، و اگر چنين كرد مورد ملامت قرار نميگيرد، و مقصر نيست  و اگر دوباره به او ستم شد خداوند حتماًاو را ياري خواهد كرد، چون او ستمديده و مظلوم است، پس جايز نيست به خاطر اينكه حق خودش را گرفته است مورد ستم قرار بگيرد. بنابراين كسي كه ديگري را چون بر او ستم كرده است مجازات نمايد خداوند چنين كسي را ياري ميكند. پس كسي كه هيچ احدي را مورد ستم و مجازات قرار نداده است اگر مورد ستم قرار بگيرد و بر او جنايت شود، ياري خداوند به او نزديكتر است إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ بدون شك خداوند بخشايندةآمرزگار است. يعني گناهكاران را ميآمرزد، و فوراً آنها را عذاب نميدهد، و گناهانشان را از بين ميبرد و آثارشان را از آنها دور مينمايد. آمرزش و بخشايش، صفت ذاتي خداوند است، و بندگانش را در هر زماني ميآمرزد. پس براي شما مظلومان كه مورد جنايت قرار گرفتهايد شايسته است كه ببخشد و گذشت كنيد تا خداوند نيز با شما چنين رفتار نمايد فمن عفا و اصلح فاجره علي الله پس هر كس ببخشد و به اصلاح بپردازد پاداش او بر خداوند است.

آيهي 62-61:

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ اين از آن جهت است كه خداوند شب را در روز و روز را در شب داخل ميگرداند، و خداوند شنواي نابينا است.

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ اين از آن جهت است كه خداوند بر حق است و آنچه را كه به جز او فرياد ميخوانند و پرستش مينمايند باطل است، و خداوند والا و بزرگوار است.

خداوند ذاتي است كه اين احكام نيكو و دادگرانه را برايتان مشروع نموده و در تقدير و تدبيرش به خوبي و نيكويي عمل مينمايد. خداوندي كه يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ شب را در روز داخل ميگرداند، و روز را بعد از شب ميآورد، و بر يكي از آن دو ميافزايد، و از ديگري ميكاهد و برعكس، و بر اثر آن فصلها به وجود ميآيند و منافع شب و روز و خورشيد و ماه محقق ميشود كه از بزرگترين نعمتهاي الهي براي بندگان است، و اين براي آنان ضروري و لازم ميباشد. وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ و خداوند شنوا است و همة صداها را عليرغم اينكه به زبانهاي مختلفي هستند، و هر يك نياز مختلفي دارند، ميشنود. بَصِيرٌ بينا است و خيزش و حركت مورچة سياه را در زير صخره سنگ و در شب تاريك ميبينند. سواء منكم من أسر القول و من جهر به و من هو مستخف باليل و سارب بالنهار  [براي او] يكسان است كسي كه پنهاني سخن بگويد و آن كس كه آشكارا بگويد و آنكه خويشتن را در شب پنهان گرداند و در روز آشكارا حركت نمايد.

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ آن همه قدرت و حكم و احكامي كه خداوند از آن برخوردار است بدان جهت است كه خداوند از آن برخوردار است بدان جهت است كه خداوند حق است . يعني پايدار است و همواره بوده و هست. اول است و پيش از او هيچ چيزي نبوده است، و آخر است و بعد از او چيزي نيست. اسماء و صفاتش كامل است و وعدهاش حق و ملاقات و ديدارش حق، و دين او حق و عبادتش حقث، و دين او حق و هبادتش حق، و هميشه ماندگار است.

وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ و بتها و انبازان و حيوانات و جماداتي كه به جز او به فرياد خوانده شده و پرستش ميشوند، باطلاند؛ خودشان باطل و عبادتشان نيز باطل است، چون آنها به چيزي دست انداختهاند كه نابود شدني و از بين رفتني است، در نتيجه عبادت و پرستش آن بيهوده و باطل است. عبادت و پرستش آن بيهوده و باطل است. وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ و همانا خداوند والا و بزرگوار است العلي يعني هم در ذات والا است و بر بالاي همة مخلوقات قرار دارد، و هم در منزلت و مقام، و داراي صفات كامل است. و هم در قدرت و تسلط، والاست و بر همة مخلوقات چيره و غالب است. الكبير و نيز هم در ذات عظيم است و هم در اسما و صفاتش و از مظاهر عظمت و بزرگياش اين است كه آسمانها و زمين در روز قيامت در قبصة اويند، و آسمانها را با دست راستش درهم ميپيچيد. كرسي و قلمرو فرمانروايياش آسمان و زمين را در بر گرفته است، و همة بندگان در اختيار او هستند، پس جز با خواست و مشيت خداوند تصرف نميكنند و كاري انجام نميدهند، و جز با خواست و ارادة او حركت نميكنند و از حركت باز نميايستند. حقيقت كبريا و بزرگي خدا را جز او كسي نميداند، و هيچ فرشتة مقرب و هيچ پيامبري آن را نميداند، و هيچ فرشتة مقرب و هيچ پيامبري آن را نميداند. از هر صفت كمال و كبريا و شكوهي برخوردار است، و او هر يك از اين صفتها را به طور كامل داراست. از كبريايي او اين است كه اهل آسمانها و زمين هر عبادتي را براي او انجام ميدهند و هدف از آن بزرگداشت و تعظيم خداوند است. به همين جهت «تكبير» شعار و نشانة عبادتهاي بزرگ مانند نماز و غيره است.

آيهي 64-63:

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ  آيا نديدهاي كه خداوند از آسمانها آب فرو فرستاده، آنگاه زمين سرسبز و خرم ميگردد، بيگمان خداوند باريك بين و آگاه است.

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست، و خداوند بينياز و ستوده است.

در اينجا خداوند آدمي را به نگريستن در آياتي كه بر يگانگي و كمال او دلالت مينمايد تشويق ميكند، پس فرمود: أَلَمْ تَرَ آيا با چشمان و بينش خود مشاهده نكردهاي كه أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء خداوند از آسمان آبي را فرو ميفرستد، و بر زمين خشك كه تمام درختان و گياهانش خشك شدهاند ميبارند فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً آنگاه زمين را بعد از خشكي و مرگش زنده مينمايد، مردگان را نيز بعد از آنكه تبديل به استخوانهايي پوسيده شدند زنده ميگرداند. إِنَّ اللَّهَ لطيف بيگمان خداوند باريك بين است و درون اشيا و امور پوشيده و پنهان را ميبيند، و با لطف است و خير و خوبي را به بندگان ميرساند، و شر و بديرا از آنها دور مينمايد، و همة اينها را طوري انجام ميدهد كه در بسياري مواقع بر بندگانش پوشيده ميماند و از لطف خداوند [نسبت به بندگان] اين است كه توانايي و كمال اقتدارش را در انتقام گرفتن، به بندهاش نشان ميدهد، اما بعد از آنكه در آستانة نابودي قرار گرفت به داد او ميرسد و لطفش را براي او آشكار ميكند. و از لطف خداوند اين است كه محل فرود قطرات باران و جاي رويش بذرهاي زمين را ميداند. پس آب را به محل همان بذر ميبرد- بذري كه خلائق و مردم پنهان است- سپس انواع گياهان ميرويند خبير و به امور پنهان و پوشيده  آگاه است.

لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه آفريده و بندگان اويند، و خداوند با فرمانروايي و حكمت و كمال اقتدار خود در آنها تصرف مينمايد،  و كسي ديگر در اين ميان اختياري ندارد. وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ و او بينياز است و داراي بينيازي مطلق ميباشد و از هر جهت مستغني ميباشد. و از بينيازي او اين است كه به هيچ كدام از آفريدههايش نياز ندارد، و از سر ناتواني و خواري به آنها پناه نميبرد، و كمبودي ندارد كه آن را به وسيلة آنان جبران نمايد. او نيازي ندارد كه كسي را به همسري و فرزندي گيرد. و از بينيازياش اين است كه نميخورد و نمينوشد و به آنچه مردم بدان نياز دارندبه هيچ وجهي نياز ندارد. پس او ديگران را خوراك ميدهد، ولي خوراك داده نميشود. و از بينيازياش اين است كه آفريدگان همه در آفرينش و زندگي ديني و دنيايي خود به او نياز دارند. و يكي از مصاديق بينيازياش اين است كه اگر همة موجودات آسمانها و زمين؛ آنهايي كه زندهاند و آنهايي كه مردهاند در يك ميدان جمع شوند و هر يك از آنها تا آنجا كه دلش بخواهد از خداوند طلب نمايد، و خداوند به هر يك از آنها بيش از آنچه بخواهد، ببخشد، اين كار از ملك و پادشاهي او چيزي نميكاهد. و از بينيازياش اين است كه دست سخاوت و خير و بركتش را در شب و روز گشوده است، و چيزهايي را در بهشت قرار داده كه هيچ چشمي مانند آن را نديده، و هيچ گوشي آن را نشنيده و به دل هيچ انساني خطور نكرده است.

 الْحَمِيدُ در ذات و در نامهايش پسنديده و ستوده است، چون همه صفتهاي او صفات كمالاند. و در كارهايش پسنديده ميباشد. چون كارهاي او سرشار از عدل و احسان و رحمت و حكمت است. و نيز در شرع و قانون خويش ستوده است، چون جز به آنچه مصلحت است فرمان نميدهد، و جز از آنچه كه فساد محض است يا فسادش بيشتر است، نهي نمينمايد. تنها خداوند شايستة ستايش است، ستايشي كه آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است، و بندگانش توان اداي آن را ندارند، ستايشي كه خود گويندة آن است، و برتر است از آنچه كه نبدگان وي را ستايش ميكنند. و او به خاطر توفيقاتي كه به بندگان موفقش ارزاني ميدارد، نيز به خاطر خواركردن كساني كه خوارشان نموده است قابل ستايش است. و او در ستايش و حمد خويش بينياز است، و در بينيازياش ستوده و پسنديده ميباشد.

آيهي 66-65:

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ مگر نميبيني كه خداوند آنچه را در زمين است، و كشتيها را كه به فرمان او رواناند برايتان مسخر گردانيد، و [خداوند] نميگذارد آسمان بر زمين فرو ريزد، مگر به اذن و خواست خودش؟! همانا خداوند نسبت به مردم بخشاينده و مهربان است.

وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنسَانَ لَكَفُورٌ و او خداوندي است كه شما را زندگي داد، آنگاه شما را ميميراند، سپس شما را زنده ميكند. بيگمان انسان [بسيار] ناسپاس است.

آيا با چشم سر و دل نعمت فرايگر و فراوان پروردگارت را مشاهده نكردهاي كه أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ  همانا خداوند حيوانات و گياهان و جماداتي را كه در زمين هستند فرمانبردارتان نموده است، پس همة آنچه در زمين است فرمانبردار انسان ميباشد؛ حيوانات مسخر و مطيع انساناند، تا بر آنها سوار شوند و بارهايشان را بر آنها حمل نمايند، و كارهايشان را با كمك آنها انجام دهند، و از گوشت آنها بخورند و انواع استفادهها را از آنها ببرند. و درختان و ميوههايش مسخر انساناند، از آن تغذيه مينمايند، و خداوند به انسان توانايي كاشتن و استفاده كردن از آن را داده است، و معدنهايي را مسخر انسان نموده تا آن را استخراج كند و از آن استفاده نمايد.

وَالْفُلْكَ و كشتيها را برايتان رام و مسخر كرده است، تَجْرِي فِي الْبَحْرِ به فرمان او در دريا شناورند، و كالاهاي تجاري شما را حمل ميكنند، و شما را از جايي به جايي ديگري ميرسانند، و از دريا زيورآلاتي بيرون ميآوريد كه ميپوشيد، وُ و از جملة رحمت و مهربانياش نسبت به شما انت است كه او يُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ آسمان ار نگاه ميدارد و نميگذارد بر زمين فرو افتد، پس اگر رحمت و قدرت الهي نبود آسمان بر زمين ميافتاد و همة آنچه را كه بر روي زمين است هلاك و نابود ميكرد. همانا خداوند آسمانها و زمين ار نگاه ميدارد تا از جاي كنده نشوند. و چنانچه كنده شوند كسي جز او نميتواند آنها را نگاه دارد. بيگمان او بردبار و آمرزنده است. إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ بدون شك خداوند نسبت به بندگان بخشايندة مهربان است، و از پدر و مادرشان و از خودشان نسبت به آنان مهربانتر است. بنابراين براي آنان خير و خوبي را ميخواهد، اما انسانها براي خودشان بدي و زيان را ميطلبند. و از جملة رحمت الهي اين است كه همة اين چيزها را براي آنان مسخر و فرمانبردار نموده است.

وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ و خداوند ذاتي است كه شما را زندگي بخشيده و شما را از عدم و نيستي به وجود آورده است، ثُمَّ يُمِيتُكُمْ و بعد از آنكه شما را زنده گرداند [دوباره] شما را ميميراند، ثُمَّ يُحْيِيكُمْ و پس از مردنتان شما را زنده مينمايد، و نيكوكار را به نيكياش پاداش ميدهد و بدكار را به خاطر بدكارياش سزا ميدهد. إِنَّ الْإِنسَانَ لَكَفُورٌ بيگمان انسان در برابر نعمتهاي خدا ناسپاس است، و به احسان او اعتراف نمينمايد، بلكه چه بسا به رستاخيز و قدرت و توانايي پروردگارش كفر ميورزد.

آيهي 70-67:

لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ براي هر ملتي آييني مقرر داشتهايم تا آنان بدان عمل كنند، پس بايد دربارة اين امر با تو ستيز نكنند. و به سوي پروردگارت دعوت كن، بيگمان تو بر راه راست هستي.

وَإِن جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ  و اگر با تو مجادله كردند، بگو: «خداوند به آنچه ميكنيد آگاهتر است».

اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ خداوند ميان شما در روز قيامت دربارة آنچه اختلاف ميورزيديد داوري ميكند.

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ آيا ندانستهاي كه خداوند [همه] آنچه را در زمين و آسمان است ميداند، بدون شك تمام اينها در كتابي ثبت و ضبط است، و اين كار براي خدا آسان است.

خداوند متعال خبر ميدهد كه او براي هر ملتي آيين و عبادتي را مقرر داشته است، مَنسَكًا به گونهاي كه در برخي امور با يكديگر فرق دارند، با اينكه همه از عدل و حكمت او برخوردارند. چنانكه خداوند متعال فرموده است: لكل جعلنا منكم شرعه و منهاجاً و لو شاءالله لجعلكم امه و احده ليبلوكم في ما اتلكم براي هر يك از شما آيين و برنامهاي مقرر داشتهايم، و اگ رخداوندي ميخواست شما را ملت واحدي قرار ميداد، اما تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. هُمْ نَاسِكُوهُ كه آنها برابر آن آيين عمل ميكنند، پس نبايد بيسوادان مشرك و جاهل آشكارا اعتراض كنند، زيرا وقتي رسالت پيامبر با دلايل متقن ثابت گرديد همه بايد آنچه را كه آورده است بپذيرند و اتراض نكنند. بنابراين فرمود فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ پس نبايد دربارة اين امور با تو ستيز كنند. يعني تكذيب كنندگان نبايد با تو به مجادله و ستيز بپردازند، و بر آنچه برايشان آوردهاي به عقلهاي فاسدشان استناد كرده و اعتراض نمايند. همچنانكه در رابطه با حلال بودن حيوان مرداري كه خود كشتهايد ميخوريد و آنچه را كه خداوند كشته است نميخوريد؟! و مانند اينكه گفتند: انما البيع مثل الربوا خريد و فروش همانند رباست. و ديگر اعتراضاتي كه لازم نيست براي همهي آنها جوابي آورده شود، در حالي كه آنان اصل رسالت را نميپذيرند در حاليكه جاي هيچ مجادله و اعتراضي نيست، چرا كه هر سخن جاي دارد و ه رنكته مقامي پس كسي كه اعتراض ميكند و منكر رسالت پيامبر است، اگر ميپندارد با مجادله راهياب ميگردد به او گفته ميشود: ما با تو فقط در مورد اثبات رسالت و عدم آن سخن ميگوييم، و گر نه، پافشاري بر نكتهاي خاص در ميان رسالت، بيانگر آن است كه مقصد او سرسختي و لجاجت و ناتوان ساختن است. بنابراين خداوند پيامبرش را فرمان داد تا با حكمت و پند نيكو به سوي پروردگارش دعوت دهد، و اين راه را ادامه دهد، خواه كساين اعتراض كنند يا نه و خداوند به وي فرمود: شايسته است كه هيچ چيزي تو را از دعوت دادن دور نكند، چون تو لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ بر راه راست هستي، راهي كه انسان را به هدف و مقصد ميرساند، و اين راه شناخت حق و عمل كردن به آن را دربر دارد، پس تو به كارت و به راه خويش اعتماد و يقينداري، و اين اعتماد و يقين باعث صلابت تو در انجام فرمان پروردگارت ميشود. و تو چيزي مشكوكي قرار نداري و يا سخن دروغي نياوردهاي تا همراه با مردم و در راستاي تأمين خواستهها و نظرهايشان حركت كني و اعتراض آنها تو را باز ايستادند. خداوند متعال در فرمودهاي ديگر نيز پيامبر را به همين امر سفارش ميكنند:فتوكل علي الله انك علي الحق المبين پس بر خداوند توكل كن، بيگمان تو بر حق آشكار هستي. فرمودة الهي: إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ پاسخي است به كساني كه به امور جزئي شريعت اعتراض مينمايند، زيرا همه آنچه پيامبر آورده است هدايت و رهنمون است. و هدايت بصيرتي است كه آدمي به وسيلة آن در اصول و فروع راهياب ميشود، و آن مسائلي هستند كه خوبي و عدل و حكمت آن باعقل و فطرت سالم شناخته ميشود و اين با انديشيدن در جزء جزء آنچه بدان امر شده و يا از آن نهي بعمل آمده است شناخته ميشود.

بنابر اين خداوند او را دستور داد تا در اين حالت از مجادله با آنها دوري نمايد، پس فرمود:

وَإِن جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ  و اگر با تو به مجادله پرداختند، بگو: خداوندا به آنچه ميكنيد آگاهتر است. يعني اهداف و نيتهاي شما را ميداند، و شما را بر آن مجازات خواهد كرد، و او يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ روز قيامت در ميان شما دربارة آنچه اختلاف ميروزيد داوري ميكند. پس هر كس بر راه راست باشد از اهل بهشت است، و هر كس از راه راست منحرف گردد اهل جهنم است. و آنچه كه موجب كمال داوري خداوند ميگردد اين است كه آگاهي و شناخت او بيكران است. بنابراين آگاهي بيحد و حصر و احاطة كتابش را بيان نمود و فرمود: أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ آيا ندانستهاي كه خداوند آنچه را در زمين و آسمان است ميداند و هيچ چيزي از امور ظاهري و باطني، كوچك و بزرگ، گذشته و آينده بر او پوشيده نيست؟! خداوند اين علم و آگاهي را كه همة آنچه را در آسمانها و زمين است احاطه نموده در لوح محفوظ ثبت و ضبط كرده است. وقتي خداوند قلم ر آفريد به او فرمود: بنويس گفت چه بنويسم؟ فرمود: همة آنچه را كه تا روز قيامت انجام ميشود، بنويس. إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ بيگمان اين كار براي خداوند آسان و ساده است، گر چه شما نميتوانيد آن را تصور نماييد، ولي براي خداوند آسان است كه علم و دانش او همه چيز را فرا بگيرد، و آن را در كتابي مطابق با واقعيت بنويسد.

آيهي 72-71:

وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ [و مشركان] بجز خداوند چيزهايي را ميپرستيد كه خداوند دليلي بر [صحت] پرستش آنها بيان ننموده است، و چيزي را ميپرستند كه به آن علمي ندارند، و براي ستمكاران هيچ ياوري نيست.

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ و هنگامي كه آيات روشن ما بر آنان خوانده ميشود در چهره كافران ناخوشي را ميبيني، بلكه نزديك است به كساني حملهور شوند كه آيات ما را بر آن ميخوانند. بگو: «آيا شما را به بدتر از اين خبر دهم؛ به [آن] آتشي كه خداوند آن را به كافران وعده داده است، و بد سرانجامي است».

خداوند حالات كساني را كه به او شرك ميروزند و چيزهايي را با او برابر ميدارند، بيان كرده و ميفرمايد: داراي زشتترين حالت ميباشند و آنها دليلي بر آنچه كردهاند ندارند، پس به كار خود آگاهي ندارند، بلكه از روي تقليد چنين ميكنند؛ كارشان تقليد محض است و آن را از پدران و نياكان گمراهشان فرا گرفتهاند. گاهي انسان كاري را انجام ميدهد اما نميداند دليلي بر صحت آن وجود دارد يا خير، ولي در واقع بر صحت آن دليل هست، اما او نسبت به آن بيخبر است و در اينجا خبر داد كه خداوند در اين مورد حجت و دليلي نازل نفرموده است. يعني حجتي كه بر صحت پرستش غير خدا دلالت نمايد، و آن را جايز قرار دهد نازل نفرموده، بلكه دلايل و حجتهاي قاطعي بر فاسد و باطل بودن آن نازل نموده است. سپس ستمكارانشان را كه با حق مخالفت ميورزند، تهديد نمود و فرمود: وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ و ستمكاران هيچ ياوري ندارند كه آنها را از عذاب خدا نجات دهد. پس آيا كساني كه نميدانند چكار ميكنند قصد پيروي از آيات و هدايت خدايي را دارند، آنگاه كه به نزد آنها ميآيد، يا به باطلي كه بر آن هستند راضي و خشنود ميگردند؟!

اين مطالب را در فرمودة خويش بيان كرد و فرمود: وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَتٍ و هنگامي كه آيات روشن ما بر آنها خوانده شود كه آيات بزرگ الهي در برگيرنده حق، و روشنگر حقيقت از باطل ميباشند، به آن توجه نميكنند، تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ و ناخوشي را در چهره كافران ميبيني، و چون از آن نفرت دارند اخم و تخم وآثار خشم و كينه در چهرههايشان هويدا است. يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا بلكه نزديك است به كساني حملهور شوند كه آيات ما را بر آنان ميخوانند. يعني نزديك است از شدت نفرت و دشمني با حق، به كشتن و زدن آنها اقدام نمايند. پس اين است حالت بد كافارن ، و شر آنان بسيار فراوان است، ولي شر بزرگتر حالت و شرانجام آنهاست كه به آن دچار ميشوند، بنابر اين فرمود: قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ بگو: «آيا شما را به بدتر از آن خبر دهم؟آن آتش دوزخ است كه خداوند به كافران و عده داده است، و بد سرانجام ياست!» و شر و بدي جهن پايانناپذير است، و بر ناگواري و زشتي آن همواره اضافه ميشود.

آيهي 74-73:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ اي مردم! مثلي زده شده، پس به آن گوش فرا دهيد، كساني را كه به غير از خدا به كمك ميخوانيد [و پرستش مينماييد] هرگز نميتوانند مگسي بيافرينند، هر چند كه همگان [براي آفرينش آن] دست به دست يكديگرند دهند، و اگر آن مگس چيزي را از آنان بربايد نميتوانند آن را از او باز پس گيرند، [و برهانند،] هم طالب و هم مطلوب درمانده و ناتوانند.

مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ آنان خداوند را آن گونه كه بايد بشناسند نشناختهاند، بيگمان خداوند تواناي پيروزمند است.

اين مثالي است كه خداوند براي زشتي پرستش بتها و بيان نقصها عقلهاي عبادت كنندگان و ناتوان همگان زده است، پس فرمود: يأيُّهَا النَّاسُ خطاب به مؤمنان و كافران است، و در اين رهگذر به علم و بينش مؤمنان افزوده ميگردد و بر كافران حجت ا قامه ميشود. ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا مثلي زده شده است، به آن گوش فرا دهيد، و آنچه را در بر دارد بفهميد، و نبايد با دلهاي غافل و گوشهاي رويگردان با آن روبرو شويد، بلكه با جان و دل به آن گوش بسپاريد، إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ همانا كساني را كه شما به جز خدا به كمك ميخوانيد و پرستش ميكنيد، لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا هرگز نميتوانند مگسي بيافرينند، مگسي كه يكي از حقيرترين و پستترين مخلوقات است، پس آنها توانايي آفريدن اين مخلوق ضعيف را ندارند، و به طريق اولي توان آفرينش بالاتر از آن را ندارند وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ و اگر همگان براي آفرينش آن دست به دست يكديگر بدهند نخواهند توانست چنين كاري را بكنند، و اگر مگس چيزي را از آنها بستاند، نميتوانند آن را از او باز پس بگيرند و برهانند، و اين نهايت ناتواني و ضعف است. ضَعُفَ الطَّالِبُ هم طالب- كه عبارت است از آنچه به غير از خدا پرستش ميشود- ناتوان است، وَالْمَطْلُوبُ و هم مطلوب كه مگس است. پس هر دو ضعيفاند، و ضعيفتر از هر دو كساني هستند كه به سوي اين ناتوانان دست كمك دراز نمايند و آنان را به جاي پروردگار جهانيان قرار دهند.

پس ايشان مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ خدا را آنگونه كه بايد بشناسند، نشناختهاند، زيرا فقيري را كه از هر جهت تواناست برابر دانستهاند. كسي را كه اختياري ندارد و نميتواند مرگ و زندگي إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ آنان خداوند را آن گونه كه بايد بشناسند نشناختهاند، بيگمان خداوند تواناي پيروزمند است.

اين مثالي است كه خداوند براي زشتي پرستش بتها و بيان نقصان عقلهاي عبادت كنندگان و ناتواني همگان زده است، پس فرمود: يَا أَيُّهَا النَّاسُ خطاب به مؤمنان و كافران است، و در اين رهگذر به علم و بينش مؤمنان افزوده ميگردد و بر كافران حجت اقامه ميشود. ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ مثلي زده شده است، و به آن گوش فرا دهيد، و آنچه را در بر دارد بفهميد، و نبايد با دلهاي غافل و گوشهاي رويگردان با آن روبرو شويد، بلكه با جان و دل بع آن گوش بسپاريد إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ همانا كساني را كه شما به جز خدا به كمك ميخوانيد و پرستش ميكنيد، لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا هرگز نميتوانيد مگسي بيافرينند، مگسي كه يكي از حقيرترين و پستترين مخلوقات است، پس آنها توانايي آفريدن اين مخلوق ضعيفتر را ندارند و به طريق اولي توان آفرينش بالاتر از آن را ندارند. وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ و اگر همگان براي آفريشن آن دست به دست يكديگر بدهند نخواهند توانست چنين كاري را بكنند، و اگر مگس چيزي را از آنها بستاند، نميتوانند آن را از او باز پس بگيرند و برهانند، و اين نهايت ناتواني و ضعف است.ضَعُفَ الطَّالِبُ هم طالب- كه عبارت است از آنچه به غير از خدا پرستش ميشود- ناتوان است، وَالْمَطْلُوبُ و هم مطلوب كه مگس است. پس هر دو كساني هستند كه به سوي اين ناتوانان دست كمك دراز نمايند و آنان را به جاي پروردگار جهانيان قرار دهند.

پس ايشان مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ خدا را آنگونه كه بايد بشناسند، نشناختهاند، زيرا فقيري را كه از هر جهت ناتوان است با توانگري كه از هر جهت تواناست برابر دانستهاند. كسي را كه اختياري ندارد و نميتواند به ديگري سود و زياني برساند، و نميتواند مرگ و زندگي و رستاخيز بياورد، با كسي كه فايده دهنده و زيان رساننده، بخشنده و مرحوم كننده و مالك و پادشاه و صاحب هر نوع تصرف است برابر قرار دادهاند.

 إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ بيگمان خداوند تواناي پيروزمند است. يعني قدرت و توانايياش كامل است، و از كمال قدرت و قوت او اين است كه بندگان در اختيار او هستند، و هيچ حركت و سكوني جز با خواست و ارادة او صورت نميپذيرد، پس هر چه خدا بخواهد ميشود و هر چه نخواهد نميشود. و از كمال قدرتش اين است كه آسمانها و زمين را ثابت نگاه داشته، و همة آفريدگان را با يك فرياد بر ميانگيزد. و از كمال قدرتش اين است كه ستمگران و ملتهاي سركش را به چيزي ساده و اندكي از عذابش هلاك و نابود ميكند.

آيهي 76-75:

اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌخداوند از ميان فرشتگان رسولاني را انتخاب ميكند، و از ميان مردم نيز، بيگمان خداوند شنواي بيناست.

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ  آينده و گذشته آنان را ميداند، و همة كارها به سوي خدا بازگردانده ميشود.

وقتي خداوند كمال قدرت خويش، و ضعف و ناتواني بتها را بيان نمود و فرمود او معبود راستين است، فضل و امتياز پيامبران را نيز بيان نمود و فرمود اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ خداوند از ميان فرشتگان و از ميان مردم رسولاني را بر ميگزيند. يعني از ميان فرشتگان پيامآوران و رسولاني را بر ميگزيند، نيز از ميان مردم رسولاني ر انتخاب ميكند كه بهترين آن نوع هستند، و بيش از همه داراي صفات والا، و بيش از ديگران سزاوار گزينش و انتخاب ميباشند، پس پيامبران به طور مطلق برگزيدهترين بندگاناند، و خداوند كه آنها را برگزيده و انتخاب كرده است از حقيقت اشياءآگاه است، و اينطور نيست كه چيزي را بداند و چيزي را نداند. و كسي كه آنها را برگزيده است شنواي بينا است، و او ذاتي است كه علم و شنوايي و بينايياش همه چيز را احاطه كرده است ، پس انتخاب او از روي علم و آگاهي صورت گرفته است و آنها شايستگي رسيدن به اين مقام را دارند، و صلاحيت آن را دارند كه به آنان وحي شود. چنان كه خداوند متعال فرموده است: اللَّه اعلم حيث يجعل رسالته خداوند بهتر ميداند كه رسالت خويش را كجا قرار دهد.

وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ  و كارها به سوي خدا بازگردانده ميشود. يعني او پيامبران را ميفرستد تا مردم را به سوي خدا دعوت كنند، پس برخي از مردم اجابت مينمايد و برخي دعوت پيامبران را نميپذيرند. برخي عمل مينمايند و برخي سر باز ميزنند. پس وظيفة پيامبران همين است، اما سزا و جزا دادن بر اين عملها در دست خداست و هيچ فضل و عدلي از جانب او از بين نميرود.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ اي مؤمنان! ركوع كنيد، و سجده بريد و پروردگارتان را عبادت كنيد، و كار نيك انجام دهيد تا رستگار شويد.

وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ و در راه خدا جها كنيد، آنگونه كه شايستة جهاد در راه اوست. او شما را برگزيده، و در دين كارهاي دشوار و سنگين را بر دوش شما نگذاشته است. آيين پدرتان ابراهيم را [براي شما تشريع كرده است]، او شما را پيش از اين مسلمان نام نهاده است، تا پيامبر بر شما گواه باشد و [شما نيز] بر مردم گواه باشيد، پس نماز را بر پاي داريد و زكات مال را پرداخت كنيد، و به خدا تمسك نماييد كه او يار و سرپرست شما است. چه سرور و ياور نيك، و چه مددكار و كمك كنندة خوبي است!

خداوند بندگان مومن خويش را به برپاداشتن نماز فرا ميخواند، و ركوع و سجده را به طور ويژه بيان كرد، چرا كه داراي فضيلت، و ركن نماز ميباشند. و بندگانش را به پرستش خويش دستور داد كه پرستش او روشني بخش چشمان و تسلي دهندة دلهاي غمگين است، و ميفرمايد: او پروردگار بندگان است، و بر آنها احسان مينمايد، و اين اقتضا ميكند كه عبادترا خالصانه براي او انجام دهند، و آنها را به طور عموم به كار خوب و نيك فرمان داد. و خداوند رستگاري را به انجام اين كارها منوط كرد و فرمود: لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ تا رستگار شويد. يعني تا به امر مطلوب و مورد علاقه دست يازيد، و از امر ناگوار و ترسناك نجات يابيد. پس به جز اخلاص در پرستش آفريننده و تلاش در رساندن قايده به بندگان راهي براي رستگاري وجود ندارد، و هر كس به اين فهم توفيق يابد او به اوج سعادت و رستگاري و موفقيت دست يافته است.

وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ و در راه خدا جهاد كنيد آنگونه كه شايستة جهاد در راه اوست. و جهاد به معني بذل نهايت توانايي و تلاش براي رسيدن به هدف است.پس جهاد در راه خدا آنگونه كه شايسته جهاد در راه اوست يعني انجام دادن كامل دستور خدا و دعوت نمودن مردم به راه او به هر وسيلهاي كه انسان را به خدا ميرساند، از قبيل اندرز گفتن، تعليم، جنگ، گفتگو، توسل به زور، وعظ و غيره هُوَ اجْتَبَاكُمْ او شما را- اي گروه مسلمانان – از ميان مردم برگزيده و دين را براي شما انتخاب نموده، و آن را برايتان پسنديده، و بهترين كتابها و بهترين پيامبران را برايتان انتخاب نموده است. پس در مقابل اين عطيه و بخشش، آنگونه كه شايسته است در راه خدا جهاد كنيد. و از آنجا كه شايد كسي گمان ببرد فرمودة الهي: وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ از باب مكلف كردن انسان به چيزي است كه طاقت آن را ندارد، يا از باب مكلف كردن انسان به چيزي است كه انجام آن بر او دشوار و سنگين ميباشد، براي اينكه چنين توهم و گماني پيش نيايد، فرمود: وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ و در دين هيچ كار دشوار و سنگيني و دشواري نميكند دستور نداده است. و هر گاه اسبابي پيش بيايد كه ايجاب كند امورات دين تخفيف يابد و آسانتر شود، يا آن را كاملاً ساقط نموده، و يا آن را سبكتر كرده است. و از اين است كه مشقفت، آساني را ميطلبد، و به هنگام ضرورت انجام امور ممنوع جايز خواهد بود. پس بسياري از احكام فرعي كه در كتابهاي احكام معروفاند در اين قاعده داخل ميباشند. مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ آيين و اوامري كه ذكر شد، آيين پدرتان ابراهيم است كه همواره بر آن چنگ بزنيد هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ او قبلاً شما را مسلمان ناميد است. يعني پيش از اين و در كتابهاي گذشته معروف و مشهور است كه ابراهيم شما را مسلمان ناميده است. وَفِي هَذَا و در اين كتاب و در اين شريعت نيز مسلمان ناميده شدهايد. يعني در گذشته و حال همواره نامتان همين بوده است. لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ تا اين پيامبر بر اعمال خوب و بدتان بر شما گواه باشيد وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ و شما هم گواهان بر مردم باشيد، چون شما بهترين امت هستيد و براي پيامبران گواهي ميدهيد كه آنها پيام الهي را به ملتهاي خود رساندهاند، و بر ملتها گواهي ميدهيد كه پيامبرانشان پيام خدا را به آنها رساندهاند، و براساس آنچه كه خداوند در كتابش شما را ازآن آگاه كرده است اين گواهي را ميدهيد فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ پس نماز را با همة اركان وشرايط و حدود و لوازماتش بر پا داريد. وَآتُوا الزَّكَاةَ و زكات اموالتان را كه بر شما فرض است به مستحقان بپردازيد، تا با اين كار سپاس خداوند را به خاطر نعمتهايي كه به شما داده است به جاي آوريد. وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ و به خدا چنگ زنيد. يعني به او پناه ببريد، و در اين راه بر او توكل كنيد، و هرگز بر قدرت و حركت خود تكيه ننمايد. هُوَ مَوْلَاكُمْ او ياور و سرپرست شما و امورات شماست. پس به تدبير شئون شما ميپردازد، و به بهترين وجه امورات شما را ميگرداند.

فَنِعْمَ الْمَوْلَى چه ياور و سرور نيك، و چه مددكار و كمك كنندة خوبي است! يعني خداوند بهترين ياور است براي كسي كه او را ياري كند و چنين كسي حتماً به هدفش ميرسد وَنِعْمَ النَّصِيرُ و خدا را هر كس را ياري كند، او بهترين ياري كننده و مددكار است و هر امر ناگواري را از او دور مينمايد.

 

فهرست سوره ها      دانلود      نظرات شما      درباره